ورزش در مسیر پهلوانی/ گردگیری از میراثی گرانقدر

جعفر جدی

ورزش زورخانه ای قدمتی چندین هزار ساله دارد. این ورزش نزدیک به ۴۵۰۰ سال قبل آثار به ثبت رسیده که نشانگر انجام حرکاتی شبیه به کشتی میان مردم لرستان و همچنین بین النهرین بوده است.

 

در سال های بسیار دور انجام حرکات پهلوانی یکی از کارهای اصلی و روزانه ایرانیان باستان بود و این افراد، همواره آماده دفاع از سرزمین و خانواده خود در برابر هجوم دشمن بودند. پهلوانان به واسطه این منش، همیشه جایگاه خاصی در جامعه خود داشتند و مورد احترام مردم و حاکمان بودند.

 

پس از ورود اسلام به ایران، حرکات پهلوانی رنگ و بوی مذهبی به خود گرفت و این مسئله در دوران صفویه و زندیه به اوج خود رسید. در زمان قاجار نیز توسعه کشتی پهلوانی ادامه داشت و باعث شد تا این ورزش در تار و پود جامعه ایرانی نهادینه شود.

 

در ایران همواره بر نام حضرت علی (ع) و پوریای ولی به عنوان کسانی که آیین پهلوانی داشته اند، تاکید شده است. رفتار ورزشکاران باستانی کار باید بر اصولی همچون فروتنی، گذشت، عدالت، صفا و ادب باشد. بر همین اساس نیز رعایت برخی قوانین و اصول در این حوزه ضروری به نظر می رسد.

 

اولین اصل بین ورزشکاران زورخانه ای سحرخیزی است. این مسئله ریشه در تاریخ دارد. گزنفون و استرابون دو تاریخ‌دان بزرگ، سحرخیزی جوانان و بزرگسالان عهد هخامنشی را برای ورزش تصریح کرده و نوشته اند: با صدای شیپور حاضرباش پیش از طلوع آفتاب بیدار و همه در یک نقطه معین اجتماع می کردند. سپس جوانان به گروه های پنجاه نفری تقسیم می شدند و هر گروه به همراه فرمانده خود در طول مسافتی ۴۰ استاد (هر استاد ۱۸۰ متر) یعنی بیش از هفت کیلومتر می دویدند.

 

اصل دوم اظهار فروتنی به هنگام ورود به زورخانه است. به همین دلیل در زورخانه را کوتاهتر ساخته اند تا افراد به هنگام ورود مجبور به خم کردن سر خود شوند تا بدین ترتیب تواضع و فروتنی در جامعه از بین برود.

 

اصل سوم احترام به دیگران است. این مساله بدان معناست که پیشکسوتان و سالمندان نسبت به افراد دیگر مقدم‌تر هستند و در بهترین مکان هر زورخانه می نشینند.

 

اصل چهارم دعوت به ورزش است. پهلوانان نماد موفقیت روحی و جسمی در ورزش هستند و بر همین اساس نیز حرف آنها در بین مردم بیشتر طرفدار دارد. آنها می توانند مردم را به ورزش ترغیب کنند و به این وسیله نشاط بیشتری در جامعه حاکم شود.

 

پنجمین اصل رخصت گرفتن است. ورزشکار پهلوانی باید نماد احترام به بزرگان و پیشکسوتان باشد و این کار را در گود زورخانه فراموش نکند. او باید به هنگام عزم برای ورزش کردن ابتدا از بزرگان حاضر در زورخانه رخصت بگیرد و سپس حرکات خود را آغاز کند. آنچه از گذشته های دور رسم بوده و همچنان نیز هست، این است که ورزشکار به بزرگان یا مرشد بگوید «رخصت». در سوی مقابل نیز بزرگان جمع با گفتن عبارت «فرصت» اجازه شروع کار را به او می دهند.

 

اصل ششم احترام به گود است. رسم بر آن است که ورزشکار به محض ورود به گود خم شود و انگشتان دست راست خود را به رسم قدم بوسی پوریای ولی و احترام به ساحت مقدس زورخانه به  زمین زده و برداشته روی لب ها گذاشته ببوسد.

 

اصل هفتم عدم انجام برخی کارها است. هیچکسی نباید با کفش و لباس معمولی وارد گود شود. همچنین دخانیات، مواد مخدر، شوخی و ناسزا نیز ممنوع می باشد.

 

همچنین می توان به برخی اصول دیگر از جمله شعارهای مناسب، دعا، گلریزان و البته نظافت نیز اشاره کرد که رعایت آنها بسیار اهمیت دارد.

 

ورزش زورخانه ای وسایل مورد نیاز خود را نیز دارد. جایگاه مرشد، زنگ، ضرب، میاندار، میل و میل‌بازی، سنگ، کباده، تخته شنا و پوشک مخصوص ورزشکاران و مرشد از جمله وسایل مورد نیاز برای ورزش پهلوانی به شمار می روند.

 

ورزش زورخانه ای و پهلوانی دارای ابعاد روان شناسی نیز هست. یکی از این ابعاد موضوع قهرمانی است. ستاره های ورزش دنیا در طول یک یا دو دهه ورزش و کسب عناوین مختلف به افتخارت زیادی دست پیدا می کنند، اما در سنین کهنسالی به یکباره تمامی این وجهه مثبت فرو می ریزد و قهرمان پیر، منزوی می شود. این مساله برای آنهایی رخ می دهد که فقط مدال گرفته و روی سکو بوده اند، آن هم بدون آنکه توجهی به مسائل اخلاقی دیگر کنند.

 

این اتفاق بیشتر خاص جوامع غربی است، چرا که در ایران با پیشکسوتان به گونه ای دیگر رفتار می شود. همین اصل مهم موجب می شود که قهرمان ایرانی خاصه پهلوانش در سنین پیری دارای مقام والایی در جامعه باشد. در زورخانه ها بهترین جایگاه در اختیار پیشکسوتان قرار می گیرد و مساله یک بار دیگر انسانیت را معنا می کند.

 

بعد دیگر روان شناسی در ورزش باستانی جلوگیری از غرور و تکبر است. ورزشکاری که به مقام پهلوانی می رسد، در چنین جایگاهی تحت تاثیر غرور قرار نمی گیرد و نهایت دقت را در رفتار و کردار خود دارد. همین مساله فتوت و فروتنی را به دنبال دارد و باعث می شود مردم جامعه نگاهی بهتری به پهلوان داشته باشند.

 

چهار انگیزه در ورزش پهلوانی هست. انگیزه اول مادی است، یعنی قهرمان به دنبال کسب ثروت است. البته این انگیزه جایگاهی در ورزش پهلوانی ندارد. چرا که پهلوان پس از رسیدن به افتخارات بیشتر باید سفره داری کند و نگاهش به زیر دستان و تهیدستان نیز بیشتر شود.

 

انگیزه دوم کسب موقعیت اجتماعی است. این مساله ناخود آگاه و بدون آنکه ورزشکار دنبالش باشد، شکل می گیرد. در واقع کسب افتخار باعث شکل گیری جایگاه برای ورزشکار در جامعه می شود و خیلی نمی توان به این مساله خرده گرفت.

 

انگیزه سوم مسائل روانی است. پهلوان ضمن قائل بودن ارزش برای توانایی های خود، سعی می کند ناتوانی های دیگران را برطرف کند و برای رسیدن به این هدف، نیازمند است که از خصایص خودپسندانه فاصله بگیرد. چنین شخصیتی هرگز مقابل انتقادات موضع گیری منفی نمی کند بلکه سعی در رفع آنها می کند.

 

انگیزه چهارم مربوط به مسائل ملی و مذهبی است. این انگیزه به شکل دیگری در بعضی از ورزشکاران باستانی جلوه گری دارد و کسی که با این تفکر به زورخانه روی می آورد، بر این باور است که ورزش زورخانه حق است و مرشدش معلم فتوت است و پهلوانش مانند پوریا و گود مقدسش جایگاه دلاوران وشیرمردان است.

 

بعد دیگر موضوع شخصیت ورزشی است. پهلوانان دارای شخصیت منحصر به فردی هستند و فقط تک بعدی نیستند، بلکه خصایصی همچون پاکدلی، انسان دوستی، میهن پرستی، بزرگ منشی و بلند نظری را به همراه دارند.

 

فرهنگ پهلوانی در سال های اخیر چندان در بین ورزشکاران ایرانی وجود نداشته است. هر چند که همچنان برخی ها هستند که مرام و منش پهلوانی را ارج می نهند، اما به هر حال ورزشکارانی هستند که مدال را در اولویت خود قرار می دهند و دوست دارند به هر وسیله ای که شده، پیروز شوند. مرام تختی نه آنکه بگوییم کمتر شده، اما در بین برخی ورزشکاران دیگر خریداری ندارد. متاسفانه طی سال های گذشته با ورود بی رویه پول و موضوع نتیجه گرایی به ورزش، جوانمردی رنگ باخته است. همه چیز به پول ختم شد و مدیران به جای آنکه به فکر مسائل کلان باشند، به دنبال نتیجه رفتند. البته این مساله به حفظ صندلی مدیریت باز می گردد. مدیری که می خواهد روی صندلی خود باقی بماند با خود چنین می اندیشد فقط با کسب نتیجه می تواند به این نتیجه برسد. این مورد نیز مربوط به تفکرات مدیران بالادستی است. در واقع طی سال های قبل اوضاع فرهنگی به قدری در جامعه ورزشی خراب شده است که کار حتی به درگیری درون زمین، فحاشی، بی ادبی نسبت به مربیان و … کشیده شده است.

 

برای فرار از این موضوع، سال گذشته ستاد فرهنگ پهلوانی شکل گرفت تا امور مربوط به این حوزه توسط فدراسیون پهلوانی و زورخانه ای پیگیری شود. در طول این یک سال تلاش های زیادی صورت گرفت؛ به طوری که نزدیک به ۶۰۰ زورخانه در نقاط مختلف کشور ساخته شد تا کمی از بی فرهنگی ها کاسته شود. در وزارت ورزش نیز با تشکیل کمیته های مختلف سعی بر آن شد تا امور فرهنگی با جدیت بیشتری پیگیری شود، هر چند که به نظر می رسد وزارت ورزش چندان در این موضوع موفقیت آمیز عمل نکرده است.

 

به هر حال قرار است در هفته فرهنگ پهلوانی که از روی ۱۷ شوال استارت بخورد، از مسئولان ۶ استان برتر به نام های اصفهان، کرمان، سمنان، خراسان رضوی، کرمانشاه و سیستان و بلوچستان به واسطه تلاش هایشان در امر ترویج فرهنگ پهلوانی تجلیل شود.

 

نامگذاری روز ۱۷ شوال به نام روز فرهنگ پهلوانی در تقویم عمومی کشور یکی از آن اقداماتی بود که بدون شک تاثیر فراوانی در بروند رو به جلوی پیشرفت این سنت خواهد داشت.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*