امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir / بی تعارف، به ادعا، هیچ نمره ای نمی دهند. تازه از تو خواهند پرسید که با این همه ادعا، چرا خطِ دعایی در کتاب زندگی ات نیست؟ دعا هم نه به این معنا که بنشینی و زمزمه ای بکنی و چند صفحه ای بخوانی و باز برگردی سر همان خانه اول با ادعایی افزون شده و به طلب نداشته هم برخیزی. نه، دعا یعنی خود را در مسیر نقشه راه دعا قرار دهی و همان رفتاری را ملکه نفس کنی که صاحب دعا، بدان متصف بوده است. این گونه، شاید راه به مقصد برسد والا وقتی که همه داشته ما کتابی از ادعاست با خط های درشت از شعار، نمی توان به فردای روزهایی از این دست، امید داشت. وقتی که اولیای خدا با رفتاری چنان زیبا و نگاهی چنان کرامند، آن گونه بر سفره دعا می نشستند و زبان به ناله و چشم به باران دارند ، ما چگونه می توانیم با رفتاری چنین ، خود را طلبکار بدانیم؟ وقتی حجج بالغه الهی، به خون، امضا می کنند حُسنِ رفتار را، ما را با این بدی رفتار چه می رسد که زبان به طلب بگشائیم؟ خدا بیامرزد استادِ انسان ساز، مرحوم صفائی حائری را که در صفحه ۳۹ کتاب بلوغ، هشدارمان می دهد به این نکته ظریف تا بیدار شویم و قبل از آنکه فرصت از دست برود، دست بشوئیم از خیلی رفتارها و آستین همت بالا بزنیم برای کاری تازه و گام ها را محکم برداریم برای راهی تازه. ایشان می نویسند: ….بعضىها خیال مىکنند که از رسول و از على بالاترند؛ چون آنها با عمل و بلا همراه بودند و اینها مىخواهند با ادّعاى ولایت و محبّت، با علىهمراه باشند. راستى که شیطان بىکار نمىنشیند و سماجت مىکند. آخر چگونه مىشود ریشه عشق على، عمل معاویه را و میوه او را بار بیاورد. تو را گول نزنند، که: معرفت و فکر؛ و محبّت و قلب؛ و عمل و تقوا، مرکبهایى هستند که با بلاى خدا و امتحان او همراه مىشوند و مىرسانند. این راه را، حسین با سر رفته، تو چگونه مىخواهى با غرور و بىاعتنایى و با خور و خواب و ولنگارى به انجام برسانى؟
خدایى که، عشق مقدّس او حسین، با هر تنفس و دمزدن، فوارههاى خونش، از زیر حلقههاى زرهش به آسمان سر مىکشید، چگونه از من، که نور چشم شیطان هستم و همراه فوارههاى عُجب و غرور، پذیرایى مىکند؟ و چگونه مرا به ضیافت خویش مىخواند؟ … فکر می کنم باید به سئوالات حضرت استاد، به دقت توجه کنیم و جوابی بیابیم برای امروز و فردامان. این تأمل می تواند به اصلاح راه و روش بکشاند ما را تا دست برداریم از رفتارِ نا بجا و شعار های بجا. ما را شاید برساند به جایی که صدق ادعاها مان را دعاهای به عمل درآمده، امضا کند. این گونه می توانیم با امامی همراه شویم که داعیه محبت او را داریم والا روشن است که با روش و منش معاویه ای، سر از کاخِ شام در خواهیم آورد نه از مسجد کوفه. به این ظرافت ها توجه کنیم در نظام تربیتی مان تا به حقیقت برسیم….