پدرم میگفت: ضرب المثل معروفی هست که میگوید: «فامیل اگر گوشت یکدیگر را بخورند استخوان های هم را دور نمی ریزند!»
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،خدمت مقدس سربازی را که تمام کردم، زمزمه هایی درباره ازدواجم در خانه پیچید. هر کدام از اعضای خانواده ام دختری را پیشنهاد می کردند تا این که پدرم از من خواست با دخترعمویم ازدواج کنم. تا آن روز، هیچ گاه به دخترعمویم فکر نکرده بودم.
اگر چه او دیگر ۱۶ سال سن داشت ولی هنوز در نظر من یک کودک خردسال جلوه می کرد. آن شب خیلی به «مهسا» فکر کردم. پدر می گفت: ضرب المثل معروفی هست که می گوید: «فامیل اگر گوشت یکدیگر را بخورند استخوان های هم را دور نمی ریزند!»
صبح روز بعد به بهانه دیدار با عمویم به منزل آن ها رفتم. این بار وقتی در چهره دخترعمویم نگریستم قلبم لرزید. احساس کردم او را دوست دارم و می توانم با او راه خوشبختی را طی کنم. آن روز ناهار را هم در منزل عمویم ماندم و به بهانه های مختلف سعی کردم بیشتر با دختر عمویم صحبت کنم. اگر چه مادرم اختلافاتی با مادر مهسا داشت و بیشتر اوقات با هم قهر بودند اما من تصور می کردم با ازدواج من و مهسا، اختلافات آن ها نیز به پایان برسد.
چند روز بعد از آن که موضوع را با پدرم مطرح کردم مراسم خواستگاری و عقدکنان برگزار شد و من و مهسا با هم نامزد شدیم ولی هنوز ۴ روز از برگزاری مراسم عقدمان سپری نشده بود که با بی تفاوتی های مهسا روبه رو شدم. او خیلی سرد با من برخورد می کرد و با حرکات و رفتارش چنین نشان می داد که اصلاً مرا دوست ندارد! چند روز بعد هم مادر مهسا به مادرم گفته بود که دخترم طلاق می خواهد و می گوید نامزدم را دوست ندارم و از او خوشم نمی آید! ابتدا این حرف ها را به خاطر سن کم مهسا جدی نمی گرفتم و تصورم این بود که او هنوز نمی تواند تصمیم درستی بگیرد ولی مدتی بعد با درخواست مهسا از یکدیگر به صورت توافقی جدا شدیم و او با پسر دیگری ازدواج کرد اما با شوهرش اختلافات زیادی پیدا کرد و مدام با یکدیگر درگیر بودند تا این که کارشان به طلاق کشید.
پس از این ماجرا، باز هم با دخالت اعضای خانواده ام قرار شد من و مهسا بار دیگر با هم ازدواج کنیم. یک ماه بعد از ازدواجمان مهسا باردار شد. این خبر تمام اعضای خانواده را به وجد آورد و من از همه بیشتر خوشحال شدم اما این خوشحالی هم ۶ ماه بیشتر دوام نیاورد و مهسا دوباره دادخواست طلاق داد. او در حالی که ۷ ماهه باردار است باز هم می گوید نمی تواند با من زندگی کند و امروز به کلانتری آمده ایم تا برای طلاق به دادگاه برویم ولی هر چه فکر می کنم نمی دانم عاقبت زندگی فرزندم به کجا خواهد رسید.
من فقط می خواستم دوستم را با استفاده از فناوری های جدید ارتباطی غافلگیر کنم و هیچ گاه فکر نمی کردم که این کارم جرم است و مجازات سنگینی دارد.
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،من فقط می خواستم دوستم را با استفاده از فناوری های جدید ارتباطی غافلگیر کنم و هیچ گاه فکر نمی کردم که این کارم جرم است و مجازات سنگینی دارد.
رویا دختر ۱۷ ساله که به اتهام فیلم برداری از یک مجلس عروسی و انتشار آن در فضای مجازی دستگیر شده است در حالی این جملات را بر زبان جاری می کرد که مدعی بود: اصلا فکر نمی کردم افراد دیگری از این کارم سوء استفاده کنند و حیثیت و آبروی خانواده داماد را به بازی بگیرند.
این دختر نوجوان ادامه داد: من فرقی که با همه مهمانان دیگر عروسی داشتم این بودکه به عنوان ساقدوش عروس به مراسم ازدواج دعوت شده بودم. هنگام برگزاری مجلس متوجه شدم که داماد از یک خانواده سرشناس است به همین خاطر هم تصمیم گرفتم تا از لحظات شاد و استثنایی مراسم، با گوشی هوشمند همراهم فیلم برداری کنم و آن را به طور غافلگیرانه به صورت آنلاین برای یکی دیگر از دوستانم ارسال کنم ولی در این اثنا متاسفانه دوستم هم این فیلم را برای دوستان دیگرش فرستاده بود و بدین ترتیب فیلم مراسم عروسی دوستم در شبکه های اجتماعی منتشر شد در حالی که من اصلا به این موضوع توجهی نداشتم و تنها می خواستم با ابزار جدید ارتباطی دوستم را به طور غافلگیرکننده در جریان مراسم عروسی و اتفاقات آن قرار دهم.
دختر ۱۷ ساله در ادامه اظهارات خود عنوان کرد: وقتی ماموران پلیس فتا به سراغم آمدند و مرا دستگیر کردند فکر نمی کردم کار من موجب هتک حیثیت یک خانواده سرشناس شده باشد اما الان متوجه شدم که وقتی فیلم عروسی در شبکه های اجتماعی منتشر شده است فرد دیگری که پدر داماد را کاملا می شناخت از این که آن ها از افراد صاحب نام هستند سوء استفاده کرده بود و برای تخریب چهره این خانواده، بخش هایی از مراسم عروسی را که در قسمت زنانه فیلم برداری شده بود در این شبکه های غیراخلاقی منتشر کرده بود.
حالا که متوجه این موضوع شدم فهمیدم که چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام چرا که این فیلم نه تنها موجب هتک حیثیت یک خانواده شده است بلکه ممکن است به متلاشی شدن یک خانواده منجر شود.من اگر از این که گرفتن فیلم بدون اجازه عروس و داماد و خانواده های آنان جرم است، اطلاعی داشتم هیچ گاه این کار را نمی کردم و زندگی دوست نزدیکم را به بازی نمی گرفتم. اکنون خیلی پشیمانم ولی آب رفته را نمی توان به جوی بازگرداند و باید منتظر مجازات سنگینی باشم.
انتهای پیام/
منبع رکنا
مرد عصبانی که به خاطر اختلاف مالی همسایهاش را کشته و جسدش را در حمام خانه پنهان کرده بود، دستگیر شد.
بهگزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، این جنایت نوزدهم آبان امسال در یک خانه مسکونی در حیدرآباد کرج رخ داد.
رسیدگی به این پرونده زمانی کلید خورد که خانواده رحیم ۴۹ ساله بهدنبال ناپدید شدن وی به اداره آگاهی مراجعه کردند. آنها به پلیس گفتند که ما در کرج خانهای داریم. رحیم از همسایه این خانه بهنام فرامرز مبلغی پول طلبکار بوده و از دیروز برای دریافت این پول به کرج رفته است، اما دیگر خبری از او نداریم.
بدین ترتیب مأموران به خانه رحیم در کرج رفتند و دریافتند خانه او بهم ریخته است، بنابراین بررسیها برای کشف این معما شروع شد.
کارآگاهان بهعنوان نخستین مظنون این پرونده به بازجویی از فرامرز پرداختند. وی در حالی که قصد داشت مسیر پرونده را تغییر دهد گفت: مدتهاست که رحیم را ندیده است، اما مأموران هنگام بازرسی از خانهاش لوازم شخصی رحیم را پیدا کردند. سپس در ادامه بازرسی از خانه یکی از افسران تجسس ناگهان داخل حمام با جسد مثله شده رحیم رو به رو شد.
خیلی زود بازپرس کشیک قتل در محل جنایت حضور یافت و به دستور وی جسد رحیم به پزشکی قانونی منتقل شد.
فرامرز ۴۸ ساله در بازجوییها لب به اعتراف گشود و به کارآگاهان جنایی گفت: من به رحیم بدهکار بودم وقتی برسر اختلاف مالی باهم درگیر شدیم گردنش را گرفتم که به زمین افتاد. بعد با چکش ضربهای به سرش زدم. وقتی دید خیلی عصبانی هستم از من خواست او را به بیمارستان ببرم و با التماس گفت که دیگر پولش را نمیخواهد و شکایتی هم از من ندارد.
اما من که خون جلوی چشمهایم را گرفته بود، او را کشتم و جسدش را داخل حمام مثله کردم. میخواستم سر فرصت جسد را از خانه خارج کنم که دستگیر شدم.
پس از اعترافهای تکان دهنده فرامرز، وی به اتهام قتل عمد دستگیر شد و هم اکنون با صدور قرار بازداشت برای تکمیل پرونده به زندان منتقل شده است.
منبع: روزنامه ایران
بچه هایی که ما را می بینند فکر می کنند ما واقعا انسان های اولیه هستیم.
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، نائومی والمسلی ۳۶ ساله، و شوهرش دان وستال ۳۸ ساله، کاملا لباس های عصر پارینه سنگی را که خودشان طراحی کرده اند، می پوشند و برای شکار از تیر و کمان استفاده می کنند.
نائومی می گوید: «ما افراد مدرنی هستیم که به شکل مردم عصر حجر زندگی می کنیم. این، آن چیزی است که من همیشه به مردم می گویم.»
این زوج انگلیسی موسسه ای را اداره می کنند که در آن به بچه ها ی مدرسه می آموزند چگونه از مهارت هایشان در زندگی در عصر حجر استفاده کنند، از نقاشی گرفته تا خوردن حشرات و ساختن تیر و کمان و استفاده از آن.
نائومی که مادر دو فرزند است، لباس هایش را مدل زنان غارنشین توصیف می کند که عمدتا از پوست خرگوش درست شده اند؛ در حالی که شوهر او، دان، شاخ های گوزن را دور گردنش می اندازد. این زن و شوهر می گویند که ظاهرشان خنده دار است، خصوصا وقتی با این قیافه به پمپ بنزین می روند. دان می گوید: «بچه هایی که ما را می بینند فکر می کنند ما واقعا انسان های اولیه هستیم. اما ما این نوع زندگی را خودمان انتخاب کرده ایم و هر زمانی که بتوانیم، این گونه زندگی می کنیم. من روزهایی که بیکار هستم، تیر و کمان می سازم و وقتی که کل خانواده بیکار هستیم، به طبیعت می رویم و در جنگل وقت می گذرانیم.»
دان اضافه می کند: «من بیشتر روزها این لباس ها را می پوشم و بنابراین گاهی هم فراموش می کنم که وقتی به پمپ بنزین می روم، آنها را عوض کنم. وقتی خودم را در شیشه ماشین با این قیافه می بینم، می گویم، اه لعنتی باز یادم رفت این لباس ها را دربیاورم. آن زمان همه به من خیره می شوند.»
نائومی می گوید: «وقتی می خواهیم به صندوق برویم و پول را حساب کنیم، به روی خودمان نمی آوریم. آنها هم نمی گویند وای؛ شما به یک میهمانی لباس های عجیب و غریب می روید؟ آنها هیچ چیزی نمی گویند.»
نائومی و دان، دو دختر دارند؛ وارن ۲۰ ماهه و مگی ۶ ساله. البته دان از ازدواج قبلی اش دختر دیگری به نام سم دارد که در لندن زندگی می کند.
این زوج، ۱۳ سال پیش در یک هتل در شمال ولز کار می کردند و روزها در مورد اشتیاقشان برای زندگی در طبیعت با یکدیگر سخن می گفتند. آنها تصمیم گرفتند که آموزش های بقا را در طبیعت ببینند و سپس این کار را تجربه کنند. بنابراین در سال ۲۰۱۰ آنها به پروژه عصر حجر لینکس ویلدن در آمریکا رفتند. آنها در این دوره یاد گرفتند که چطور مانند غارنشین ها زندگی کنند و در طبیعت وحشی بدون نیاز به تجهیزات مدرن، زنده بمانند؛ دقیقا به شکل یک انسان اولیه.نائومی می گوید: «وقتی ما به طبیعت آمدیم، واقعا نمی دانستیم که چه چیزی در جنگل در انتظار ماست. ما تمام مهارت های انسان های عصر حجر را آموختیم. حدود ۴ ماه و چند هفته طول کشید تا به طور کامل، این زندگی را یاد بگیریم.»
او می گوید: «ما غذا را شکار و آن را آماده می کردیم. ما سلاح هایمان را خودمان ساختیم. ما ابزارهایمان را خودمان درست کردیم و آموختیم که چطور با اصطکاک، آتش روشن کنیم؛ یاد گرفتیم که با سنگ، قابلمه و لباس هایمان را از حیوانات مرده درست کنیم.»
دان اضافه می کند:«ما هیچ ارتباطی با دنیای بیرون نداشتیم. حتی تلفن همراه با خود نیاوردیم. بنابراین اگر مشکلی پیش می آمد، قطعا دردسر بزرگی بود. هیچ چیزی برای مقابله با شرایط اضطراری نداشتیم. ما مانند انسان های اولیه زندگی می کردیم و هرآن چه که آنها انجام داده اند را انجام دادیم.»
این زوج، حالا نخستین کتاب خود را به نام «ماجراجویی مدرسه جنگلی» منتشر می کنند که در آن، مهارت های اولیه عصر حجر را به بچه ها می آموزد. آنها امیدوارند که این کتاب به نسل بعدی کمک کند تا فهم بیشتری از طبیعت داشته باشند و بهتر از آن مراقبت کنند.
دختر ۹ ساله تحت تاثیر یک فیلم هندی در شهرک رضویه خاوران خود را دار زد.
ساعت ۷ عصر چهارشنبه ۳۰ آبان ماه سال جاری ماموران پلیس تهران در جریان مرگ تلخ دختر ۹ سالهای در شهرک رضویه منطقه خاوران قرار گرفتند.
ماموران با حضور در شهرک رضویه با جسد حلق آویز شده دختر ۹ ساله در خانهشان روبرو شدند.
بدین ترتیب تیمی از ماموران پلیس پایتخت برای تحقیقات ویژه وارد عمل شدند و در این مرحله مشخص شد که دختر ۹ ساله پس از دیدن یک فیلم هندی که قهرمان آن بعد از دار زدن خودش زنده شده بود تحت تاثیر قرار گرفته و با توجه به رفتار قهرمان فیلم هندی دست به حلقآویز کردن خودش زده است.
بنا به این گزارش، دختر ۹ ساله که تحت تاثیر فیلم هندی در شهرک رضویه خاوران به زندگی خود پایان داده است جسدش به دستور بازپرس پرونده به پزشکی قانونی منتقل شد
معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ از اعتراف متهم اصلی پرونده درگیری منجر به جنایت در منطقه خاک سفید خبر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، سرهنگ علی ولیپور گودرزی در توضیح این خبر گفت: ساعت ۱۶ مورخه ۱۵ آبان خبر فوت جوانی ۲۰ ساله در بیمارستان ، به کلانتری ۱۴۴ جوادیه تهرانپارس اعلام شد ؛ با حضور مأمورین در بیمارستان به آنها اعلام شد که متوفی بر اثر اصابت جسم تیز به قفسه ی سینه فوت کرده است. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد، پرونده جهت ادامه رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
وی افزود: کارآگاهان اداره دهم ویژه قتل در تحقیقات پلیسی اطلاع پیدا کردند که ساعت ۱۲:۴۰ همان روز، درگیری خیابانی مابین چند جوان در منطقه خاک سفید – خیابان زهدی به وقوع پیوسته و مقتول در این نزاع و درگیری مورد اصابت ضربه ی جسم تیز قرار گرفته و پس از انتقال به بیمارستان فوت کرده است.
سرهنگ علی ولیپور گودرزی تاکید کرد: با حضور کارآگاهان در محل درگیری منجر به جنایت و انجام تحقیقات میدانی، کارآگاهان موفق به شناسایی چند نوجوان به عنوان افراد حاضر در درگیری منجر به جنایت شدند که ضمن هماهنگی با بازپرس شعبه چهارم دادسرای ناحیه ۲۹ تهران تعداد چهار نفر در مورخه ۱۶ آبان دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند. در تحقیقات پلیسی ، کارآگاهان اداره دهم موفق به شناسایی عامل اصلی جنایت به نام حامد (۱۶ ساله) پس از ارتکاب جنایت از محل سکونتش متواری شده است ؛ سرانجام متهم اصلی پرونده در مورخه ۲۴/۰۸/۱۳۹۷ در محل سکونتش در خیابان زهدی دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.
معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: متهم با وجود انکار اولیه ی ارتکاب جنایت نهایتا لب به اعتراف گشود و صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و به کارآگاهان گفت: مقتول بهمراه یکی از دوستانش با خانم جوانی در خیابان زهدی درگیر شده بود ؛ من و دوستانم در حمایت از این خانم جوان دخالت کردیم و همین موضوع باعث آغاز درگیری ما شد؛ من به همراه خود چاقویی داشتم که با شدت پیدا کردن درگیری، چاقو را از جیب خود خارج کرده و ضربه ای به سمت مقتول وارد کردم که به سینه اش برخورد کرد ؛ مقتول روی زمین افتاد و من نیز به سرعت از محل فرار کردم.
سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : با اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت ، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس محترم صادر و جهت سایر افراد مشارکت کننده در نزاع و درگیری منجر به جنایت نیز قرار قانونی صادر و کلیه متهمین در اختیار دستگاه قضایی قرار داده شدند.
واکنش پلیس درخصوص انتشار کلیپ تیراندازی در خاش
پلیس درخصوص انتشار کلیپی در فضای مجازی مبنی بر تیراندازی و ادعای کشته شدن یک جوان بلوچ به خاطر ۱۰ لیتر بنزین واکنش نشان داد.
به گزارش خبرنگار انتظامی خبرگزاری فارس انتشار کلیپی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مبنی بر تیراندازی و ادعای کشته شدن یک جوان بلوچ مقابل پمپ بنزین شهر خاش، واکنش پلیس را در پی داشت.
سردار احمد طاهری در تشریح جزئیات خبر فوق، گفت: شب گذشته در پی گزارش مردمی به مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر تجمع و شلوغی منجر به درگیری در پمپ بنزین سرحد شهرستان خاش بلافاصله عوامل انتظامی برای بررسی موضوع به محل حادثه اعزام شدند.
وی افزود: در بررسی اولیه مشخص شد علت تجمع و تنش به وجود آمده، ورود بدون نوبت یک دستگاه خودروی پژو ۴۰۵ به داخل صف بنزین و اعتراض شهروندان به راننده این خودرو بوده است.
این مقام انتظامی تصریح کرد: با توجه به ازدحام جمعیت و استمداد مردم از پلیس برای بررسی و پایان دادن به تنش به وجود آمده، یکی از مأموران گشت کلانتری ۱۲ شهرستان خاش وارد عمل می شود.
جانشین فرمانده انتظامی استان سیستان و بلوچستان خاطرنشان کرد: راننده خاطی با بی احترامی و تحریک شهروندان با حرکت به سمت یکی از مأموران قصد تعدی به وی را داشت که در این هنگام فرد دیگری نیز با سوء استفاده از شلوغی و ازدحام جمعیت از پشتِ سر با حمله به این مأمور، قصدِ خلع سلاحِ سازمانی او را کرد.
این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: مأمور پلیس ضمن درخواست از شهروندان برای متفرق شدن، جهت جلوگیری از خلع سلاح و بروز خطرات احتمالی، با بکارگیری قانون سلاح به فرد مهاجم هشدار می دهد اما این فرد با حمله به مأمور پلیس، ناگهان دستش را به سمت سلاح برده و ماشه را چکانده که منجر به شلیک یک گلوله و زخمی شدن یکی از رانندگان حاضر در پمپ بنزین از ناحیه کتفِ راست می شود.
وی ادامه داد: با توجه به اقدام غیرقانونی این فرد در تمرد و تعدی به مأمور پلیس و شلیک گلوله، مأموران بلافاصله وی را دستگیر و به مقر انتظامی انتقال دادند.
جانشین فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان گفت: مجروح حادثه بلافاصله به مراکز درمانی منتقل و پس از مداوا ترخیص شد که در عیادت مسئولان انتظامی وضعیت جسمانی وی مطلوب بوده است.
معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی یزد با اشاره به انتشار خبری مبنی بر مرگ یک دانش آموز پس از تزریق آمپول گفت: پزشکی قانونی درحال بررسی دلایل مرگ این کودک است.
روابط عمومی معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی پیرو انتشار خبری مبنی بر مرگ «پویان طزرجان» در یکی از بیمارستانهای خصوصی استان به خبرنگار ایسنا- اظهار کرد: این کودک هفت ساله که برای بیرون آوردن پلاتین پای خود به بیمارستان مراجعه کرده بود، قبل از انجام عمل فوت کرد.
وی افزود: هنوز دلایل مرگ کودک مشخص نیست و مستلزم ثبت نهایی بررسی های پزشکی قانونی است.
این معاونت با بیان اینکه خانواده متوفی می توانند برای پیگیری مطالبات و پرونده به مراجع قضایی و سازمان نظام پزشکی مراجعه کنند، گفت: خانواده وی بعد از اعلام رسمی دلایل مرگ می توانند برای شکایت اقدام کنند.
پویان طزرجان پس از تزریق آمپول و قبل از بیهوشی و عمل فوت کرده است.
یک هواپیمای مسافربری پیش از بلند شدن از باند فرودگاه شرمتووا در شمال مسکو، یک تبعه ارمنستانی را زیر گرفت و کشت.
به گزارش ایرنا، شبکه دوم تلویزیون دولتی روسیه امروز پنجشنبه اعلام کرد: هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ شرکت ایروفلوت در حالی که درحال ترک مسکو به مقصد آتن بود با یک انسان برخورد کرد.
براساس این گزارش، خلبان هواپیما که گمان می کرد هواپیما به یک حیوان برخورد کرده است وضعیت را به برج مراقبت اعلام و بدون توقف از زمین بلند شد و به آتن پرواز کرد.
دقایقی بعد ماموران امنیت باند پرواز به برج مراقبت اعلام کردند که اعضای بدن یک انسان در باند فرودگاه یافت شده و جسد به اندازه ای متلاشی شده است که امکان شناسایی هویت فرد کشته شده وجود ندارد.
در جریان تحقیقات مشخص شد که جسد به یک جوان ۲۵ ساله ارمنی به نام «آلبرت یپرمیان» تعلق داشت که از اسپانیا دیپورت شده و در حال انتقال از مادرید به مقصد ایروان، از مسکو سر درآورده بود.
براساس گزارش ها، این جوان قرار بود با هواپیمای دیگری از مسکو به ایروان منتقل شود اما پس از ثبت نام پرواز مسکو – ایروان، وارد محوطه پروازهای فرودگاه می شود و به جای سوار شدن در اتوبوس مربوطه، به سمت باند پرواز می رود و در تلاشی ناکام با هواپیمای در حال شتاب گرفتن برخورد می کند.
به گزارش ریانووستی، خدمه هواپیمای مسافربری که با این فرد برخورد کرده بود در آتن بر بدنه هواپیما آثاری از برخورد با انسان یافتند.