آب درهمواره تاریخ در نزد ایرانیان، مقدس و با ارزش بوده و اینکه چگونه می شود قومی که زمانی این مایه حیات را مقدس شمرده و با احترام با آن برخورد می کرده است به جایی می رسد که رکورد هدر رفت و اسراف آن را می شکند، قابل تعمق است.
آب عنصری پرقداست و شایسته احترام در تاریخ باستان ایران بوده است. بر همین اساس نام هشتمین ماه در تقویم ایرانی، «آبان» به معنای آب و هنگام آب است که یکی از عناصر پاک کننده نزد ایرانیان باستان بوده است. بر همین اساس آبانگان یکی از جشن های دوازده گانه سال در ایران باستان بوده است.
** تقدس آب نزد ایرانیان
آرزو رسولی (طالقانی) استاد تاریخ و هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در این باره به پژوهشگر ایرنا گفت: جشن آبانگان به مناسب به بزرگداشت ایزدبانوی آب ها در ایران باستان برگزار می شده است. در ایران باستان اعتقاد بر این بود که برای هر پدیده ای یک ایزد و ایزدبانویی هست و آب هم برایشان مهم بوده، چون سرزمین کشاورزی بوده و ایران مرتب دچار خشکسالی می شده است. در نتیجه برای آب هم ایزدبانویی تصور می کرده اند و آنقدر این آب برایشان مقدس بوده است که آن را پاکیزه نگه می داشته اند و نمی گذاشتند آلوده شود.
وی افزود: در ایران باستان مانند امروز به این شکل نبوده است که ماه ها را به هفته و به شنبه و یکشنبه و دوشنبه و … تفکیک می کنیم . در آن دوره روزها نام داشته و هر روزی به نام یکی از این ایزدان شروع می شده است. و آن روزی که نام یکی از این ایزدان را داشته، زمانی که با نام ماه برابر می شده، آن را جشنی می گرفته اند. به این ترتیب هر ماه از سال، از این جشن های همنام شدن روز و ماه داشتند و از جمله این جشن ها، همین جشن آبانگان است. درواقع آبانگان، جشن همنام شدن روز و ماه است که در ستایش ایزدبانو آناهیتا است که هم ماه و هم روز به نام اوست.
**جشن آبانگان
این مدرس دانشگاه در پاسخ به این سوال که جشن آبانگان متعلق به چه دوره زمانی است و آیا می توانیم تاریخ آن را تعیین کنیم گفت: این جشن مربوط به ایران باستان و پیش از اسلام است و به هیچ عنوان نمی توانیم تاریخ مشخص برای آن بگوییم ولی به مرور زمان بسیاری از جشن هایی که ایرانیان باستان داشتند، در طول زمان به فراموشی سپرده شده است از جمله همین جشن های همنام شدن روز و ماه.
رسولی در جواب این سوال که روایتی هست مبنی بر این که مبدا این جشن به آبانی برمی گردد که در آن پس از ۸ سال خشکسالی باران باریده است، گفت: معمولا برای بعضی از مناسبت ها یک حوادثی تعریف می شود یا داستان هایی گفته می شود، ولی اصل ماجرا همین است که گفتم و همنام شدن روز و ماه است که علت پدید آمدن این جشن شده است. بیشتر این جشن ها ریشه اش به کشاورزی باز می گردد چون اقتصاد ایران بر پایه کشاورزی و دامپروری بوده و چون خیلی از پدیده ها خوراکشان و زندگیشان بر اساس همین جنبه های اقتصادی بوده در نتیجه این ها برایشان محترم می شده است و از منظر اعتقادی در واقع به خیلی از پدیده هایی که زندگیشان از این راه تامین می شده است، احترام می گذاشته اند.
وی تصریح کرد: ایران کشوری بوده که همیشه دچار خشکسالی بوده است و مردم همیشه ذخیره ای داشته اند. و یک جورهایی در فرهنگ ما ذخیره کردن مانده است و می گویند نگه داریم برای روز مبادا. و این روز مبادا ازهمان دوران سختی می آید، چون همیشه دوره هایی بوده است که این ها دچار کمبودهایی می شده اند. چون عادت کرده اند و به صورت فرهنگی در ما مانده است که چیزی را برای روز مبادا ذخیره داشته باشیم.
**تمدنی جلوتر از هزاره ها
این هیئت علمی دانشگاه خاطر نشان کرد: به قدری آب برای ایرانیان باستان محترم بوده است که برای این که آن را آلوده نکنند، هیچ وقت دست و یا پایشان را در آب جاری نمی کردند. از آب به مقدار نیاز برمی داشتند و از رود فاصله می گرفتند و بعد دست و رویشان را می شستند که آن آلودگی وارد آب نشود.
وی افزود: در دوران باستان در خیلی از سرزمین ها ما شواهدی داریم که طاعون رواج پیدا کرده است اما در ایران باستان به دلیل همین احترامی که مردم برای آب قائل بودند گزارشی از بیماری های واگیردار نداریم؛ چون یکی از راه های انتقال بیماری های واگیردار همین آب روان است که به همه جا می رود و آلودگی را با خودش می برد. در انگلستان حتی برای فاضلابشان فکری نکرده بودند و فاضلابشان به رود «تیمز» ریخته می شد؛ اما در ایران باستان هم در «شهر سوخته»، هم در «چغازبیل»، هم در «پاسارگاد»، و هم در «تخت جمشید» شواهدی پیدا شده است که نشان می دهد آنها لوله کشی فاضلاب داشته اند. اما این که چرا امروز به این جا رسیده ایم که تا فردی رودخانه ای می بیند پاچه شلوارش را بالا می زند و به داخل آب می رود و صورتش را هم با همان آب می شوید و آشغالش را هم در همان آب می ریزد را نمی دانم.
**آب حیاتی اما عاملی برای منازعات
یعقوب موسوی جامعه شناس و دانشیار دانشگاه الزهرا نیز در این باره به پژوهشگر ایرنا گفت: آب به دلیل کمبود و ارزشمندی اش مسائل فرهنگی و اجتماعی زیادی هم برای ما داشته است و یک بررسی جامعه شناسانه به ما می گوید که آب به دلیل موقعیت جغرافیای فلات ایران، نبودش و کسرش و محدودیتش و پایین بودن متوسط بارش در افق منطقه ای و در قیاس با سطح جهانی در ایران عامل اساسی در درگیری ها و منارعات طولانی مدت بین اقوام و گروه ها و غیره بوده است.
وی افزود: براساس تحلیلی که بسیاری از جامعه شناسان تاریخی روی منطقه ایران دارند، منشا پیدایش نظام آبیاری، نظام میراب، نظام سلطه، نظام کنترل و تداوم تولید نظام های آبیاری گسترده وکنترل امنیت اجتماعات برای استفاده عادلانه از منابع محدود آب، موجب پیدایش خرده فرهنگ های خشونت شده است.
این جامعه شناس ادامه می دهد: مثلا «ویتفوگل» جامعه شناس آلمانی در کتاب معروف خود «ریشه های استبداد شرقی» بیان می دارد که سیاست آب و برنامه ریزی های کلان نسبت به استفاده از این منبع، منجر به یکسری منازعات سیاسی و اجتماعی در طوایف و قبایل می شده است. یعنی حتی کوچ ایرانی ها و جابه جایی های متوالی اقوام ایرانی متاثر از آب بوده است و متاسفانه بر این اساس ما فاقد یک نوع پیوست اجتماعی هستیم و در تداوم مستمر اجتماعی ما انقطاع داریم که یکی از دلایل مهم آن کمبود منابع آبی هست. این انقطاع مربوط به دوران معاصر نیست که به دلیل منابع محدود بخشی از جمعیت ما از جنوب و غرب مهاجرت می کنند و به شمال می آیند بلکه این پدیده، پدیده ای تاریخی است و یکی از علت های جابه جایی و نظام ایلیاتی و کوچ نشینی و فقدان ثبات در استقرار سکونتی به نبود آب در ایران برمی گردد.
وی می افزاید: به همین علت ایرانیان ارزش زیادی برای آب قائل بوده اند و ظهور زرتشت و پیام های فراوانی که در اوستا و زند و پازند و تفسیرهایی که روی این کتاب نوشته اند، استفاده از آب است. و ایرانی ها در ارزش گذاری برای منبع آب جزو اقوام تاریخی هستند و ارزش های فراوانی را برای آب قائلند. ارزش هایی چون آلوده نکردن آب، حرمت آب و حفظ روشنایی و مظهر همه چیز تلقی کردن آب.
این جامعه شناس اضافه کرد: ما ملائک و فرشته هایی را در نظام اعتقادی زرتشتی می شناسیم که آنان را مظهر آب می دانند و اگر اشتباه نکنم آناهیتا نماد فرشته آب و روشنایی هست و حتی مانویت هم به دنبال نظام اعتقادی زرتشت در ایران باستان برای آب، روشنایی، سبزه و گیاه و درخت و هر آنچه برگرفته از آب است، بی نهایت حرمت قائل بود. و شاید هم واقعا روزها و زمانی هایی برای حرمت گذاری و اصلا جشن آب در ایران متداول بوده است. همانطور که برخی از مورخین نوشته اند که جشن آب در ایران بوده است . ایرانیان هرجا به چشمه و قنات و رودخانه برخورد می کردند، آنجا مراسم جشن و سرور و بزرگداشت و همایش و به تعبیر امروزی ها کارناوال شادی بوده است.
**باورهای زیبا و واقعیت های زشت
یعقوب موسوی اضافه کرد: در فرهنگ عمومی خرده فرهنگ های زیادی در اهمیت و حفظ کرامت آب و استفاده درست و اصولی از آن می بینیم؛ یعنی در بین توده های مردم باورهای فراوانی در این باره وجود دارد. و برای استفاده از منابع آب به صورت اصولی و عقلانی در بین توده ها خرده فرهنگ ها و ارزش هایی وجود دارد؛ یعنی از شمالی ترین تا جنوبی ترین نقطه کشور همه می دانندکه به تعبیر آیه قرانی و باورهای فرهنگی، همه چیز از آب است.
وی می افزاید: ولی این که چرا برخی از مردم نسبت به حفظ این مواهب و نعمت ها چون آب سهل انگارند مساله ای است که باید آسیب شناسی کرد. ما برای استفاده درست از مواهب طبیعی و مسایل اجتماعی از کار و شغل بگیرید تا صداقت و اخلاق و راستی در فرهنگ ایرانی انبوهی از خرده فرهنگ داریم؛ یعنی آن خرده ارزش ها و خرده هنجارها و باورهایی که مقوم اینها هستند ، ولی این که چرا اجرایی نیستند و چرا ایرانی ها باورهای بسیار زیبایی دارند اما واقعیت های بسیار زشت و تلخی نیز دارند و چرا بین چیزهایی که آگاهی عمومی هست و همه قدر و ارزش آن را می دانند و حاضرند برای شما در این باره صحبت کنند و حدیث و شعر و روایت بیاورند ولی در اجرا ناتوانند، مساله دیگری است.
**تغییر باید عناصری از ثبات داشته باشد
این استاد دانشگاه عقیده دارد: این مساله همان شکافی است که بین فرهنگ و خرده فرهنگ ها و تجربه اجتماعی در ایران وجود دارد. ما جامعه ای هستیم که در طول چند سده و شاید هزاره، شکل های مختلف زندگی اجتماعی در ایران تجربه شده است و همین تنوع تجربیات، اشکال زندگی اجتماعی از کوچ نشینی و صحراگردی و زندگی ایلیاتی و روستاگزینی تا به شهرنشینی و کلان شهرنشینی امروز احوال مردم را متحول کرد است.
وی افزود: ساختار زندگی ما به شدت از نوع انبساطی است و میل به تغییر دارد و این میل به تغییر و دگرگونی اجازه نمی دهد آن خرده فرهنگ ها ثبات همیشگی پیدا کنند. ما در معرض افراط های پیرامونی بوده ایم و هنوز هم هستیم و این ناشی از آسیب پذیری ما از چهارچوب های مرز و جغرافیای ماست. و فرهنگ های آن طرف مرزها به شدت در داخل اثرگذار هستند. و این فرهنگ پذیری از بیرون، نظام فرهنگی ما را سیال کرده است و این سیالیت فرهنگی مانع از این می شود که خرد فرهنگ هایی که قداست آب و خاک و منابع طبیعی و گیاه و حرمت اخلاق و بزرگان و سنت ها و … هستند، در جامعه ما نهادینه شوند.
این استاد دانشگاه در جواب این سوال که منظور از سیالیت فرهنگی چیست، افزود: یعنی این عناصر فرهنگی میل به جابه جایی دارند و در آدمها موقتا انگیزه بروز و ظهور یافته و دائم جایشان را عوض می کنند. یعنی خرده فرهنگ ها پویا هستند و مدام از امروز به فردا و پس فردا، از دیروز به امروز و از جوانها به نوجوانها و… منتقل می شوند و ما یک جامعه مقید و پایدار فرهنگی نیستیم در نتیجه اشکال فرهنگی مان به شدت میل به دگرگونی دارند.
این جامعه شناس در پاسخ به این سوال که آیا این سیالیت منفی است، گفت: منفی نیست اما برای ما آثار منفی می گذارد. سیالیتی خوب است که همراه با یک ثبات فرهنگی باشد اما ما این وجه مان بیشتر است. در همه کشورها میل به دگرگونی فرهنگی دارند ولی همراه با حفظ بنیادهای فرهنگی شان و حفظ پاره ای از خرده فرهنگ های خوبشان این دگرگونی درست است، اما ما این گونه نیستیم. در این که عناصر نو فرهنگی را جذب می کنیم خوب است کسی مخالف این نیست اما این بد است که خرده فرهنگ های خودمان را جا می اندازیم؛ آنها از گردونه حذف میشوند یا کلا فراموش می شوند و یا کمرنگ می شوند.