ابراز مخالفت با نوجوانان راه و رسم ویژه ای داردکه عدم شناختش ممکن است نتیجه نامطلوبی در بر داشته باشد. بعضی وقتها والدین آنقدر نسبت به فرزندشان حالت حمایتی و محافظهکارانه به خود میگیرند که در جواب هر پرسشی و برای هر تصمیمی جواب نه میدهند:
ز
میتوانم این وسیله را بخرم؟
نه!
میشود امشب خانه دوستم بمانم؟
نه!
میتوانم یک شب دوستم را دعوت کنم اینجا بماند؟
نه!
اما اگر دوست دارید مواظب فرزندتان باشید، هنر این نیست که دائم در جواب خواستههای او نه بگویید، بلکه درست این است که مخالفتتان را برای موارد بزرگ و مهم نگه دارید، زمانی که واقعا فرزندتان در خطر است یا انجام کاری واقعا غلط است.
متن زیر گفتههای یک نوجوان دبیرستانی خطاب به همه والدین است که در شماره ژوئن گذشته مجله <حلقه خانواده> چاپ شده است. این نوجوان که رفتار والدینش را درست و مخالفتهای آنها را بهجا میداند، ابتدا دو چیز را توضیح و سپس چند پیشنهاد به شما میدهد: (البته اگر نمیگویید نه!)
اول اینکه ما نوجوانان همیشه فکر نمیکنیم <نه> چیز بدی است. ما دوست داریم که حد و مرز داشته باشیم. اصلا تصور اینکه مجبور باشیم همه تصمیمات زندگی را خودمان به تنهایی بگیریم، وحشتناک است.
اگر هر از گاهی به ما یک فرمان ایست بدهید، ناراحت نمیشویم. این کار ممکن است ما را از یک مخمصه واقعی نجات دهد. دوم اینکه ما خوشحال میشویم وقتی شما نه گفتن و مخالفت کردن را برای موارد مهم نگه میدارید. بعضی وقتها ما دوست داریم برای اینکه بفهمیم شما واقعا به ما اجازه میدهید یا نه، از خط ومرزهایی که شما برایمان کشیدهاید رد شویم. البته منظورم را اشتباه برداشت نکنید. هیچ ایرادی ندارد که انعطافپذیر باشید و در مورد چیزهای کم اهمیتتر نظرتان را عوض کنید. بنابراین اگر کمی پافشاری کردیم، شما هم مخالفتتان را کنار بگذارید، باور کنید نظر ما نسبت به شما خوب باقی میماند.
اما در مورد تصمیمات مهم هرگز نظرتان را عوض نکنید. احتمال دارد مخالفت شما، ما را از خطری جدی حفظ کند. در این جور موارد هیچوقت حتی یک <شاید> یا <باشد ببینم> هم به کار نبرید.
و حالا دو تا پیشنهاد برایتان داریم.
اول: برای بله گفتن دنبال فرصت بگردید
معمولا مخالفت با یک وضعیت کار سادهای است. ما احتیاج داریم شما فرصت بله گفتن را فراهم کنید. ممکن است این موافقت در مورد چیزی باشد که پیش از این همیشه با آن مخالف بودهاید. اما اول از خودتان سه سوال مهم بپرسید:
۱ -آیا این بار واقعا مهم است که نه بگویم؟
۲ -اگر موافقت کنم، آیا فرزندم را به خطر خواهم انداخت؟
۳- اگر مخالفت کنم آیا دلیل خوبی برای این مخالفتم خواهم داشت؟
دوم: فکر کنید و بعد مخالفتتان را توجیه کنید
میدانم که والدین مجبور نیستند علت مخالفتشان را توضیح بدهند. اما آیا واقعا این کار بدی است که علت مخالفتتان را برای ما روشن کنید؟ برای این کار اول فکر کنید و بعد جواب بدهید. باور کنید اگر بگویید: <برای توضیح مخالفتم به وقت احتیاج دارم> یا <باید فکر کنم و بعد جوابت را بدهم> نه از احترام شما کم میشود و نه ما فکر میکنیم شما والدین ضعیفی هستید.
حتی با وجود توضیح شما ممکن است ما دلیلمان را نفهمیم یا با آن موافق نباشیم. حتی ممکن است این قدر سر قضیه بحث کنیم که شما تهدیدمان کنید که اجازه نخواهید داد ما از خانه بیرون برویم. اما با همه اینها باز هم خوشحالیم از اینکه اول فکر کردید و بعد جوابمان را دادید.
لازم نیست <نه> حتما کلمه بدی باشد. برعکس میتواند واژه بسیار خوبی باشد، نکته مهم این است که گفتن <نه> را برای مواقع مهم بگذارید. وقتی واژهای مدام به کار رود اثرش را از دست میدهد.
تنها چیزی که از شما میخواهیم این است که از این واژه، منطقی استفاده کنید.
نه!
میشود امشب خانه دوستم بمانم؟
نه!
میتوانم یک شب دوستم را دعوت کنم اینجا بماند؟
نه!
اما اگر دوست دارید مواظب فرزندتان باشید، هنر این نیست که دائم در جواب خواستههای او نه بگویید، بلکه درست این است که مخالفتتان را برای موارد بزرگ و مهم نگه دارید، زمانی که واقعا فرزندتان در خطر است یا انجام کاری واقعا غلط است.
متن زیر گفتههای یک نوجوان دبیرستانی خطاب به همه والدین است که در شماره ژوئن گذشته مجله <حلقه خانواده> چاپ شده است. این نوجوان که رفتار والدینش را درست و مخالفتهای آنها را بهجا میداند، ابتدا دو چیز را توضیح و سپس چند پیشنهاد به شما میدهد: (البته اگر نمیگویید نه!)
اول اینکه ما نوجوانان همیشه فکر نمیکنیم <نه> چیز بدی است. ما دوست داریم که حد و مرز داشته باشیم. اصلا تصور اینکه مجبور باشیم همه تصمیمات زندگی را خودمان به تنهایی بگیریم، وحشتناک است.
اگر هر از گاهی به ما یک فرمان ایست بدهید، ناراحت نمیشویم. این کار ممکن است ما را از یک مخمصه واقعی نجات دهد. دوم اینکه ما خوشحال میشویم وقتی شما نه گفتن و مخالفت کردن را برای موارد مهم نگه میدارید. بعضی وقتها ما دوست داریم برای اینکه بفهمیم شما واقعا به ما اجازه میدهید یا نه، از خط ومرزهایی که شما برایمان کشیدهاید رد شویم. البته منظورم را اشتباه برداشت نکنید. هیچ ایرادی ندارد که انعطافپذیر باشید و در مورد چیزهای کم اهمیتتر نظرتان را عوض کنید. بنابراین اگر کمی پافشاری کردیم، شما هم مخالفتتان را کنار بگذارید، باور کنید نظر ما نسبت به شما خوب باقی میماند.
اما در مورد تصمیمات مهم هرگز نظرتان را عوض نکنید. احتمال دارد مخالفت شما، ما را از خطری جدی حفظ کند. در این جور موارد هیچوقت حتی یک <شاید> یا <باشد ببینم> هم به کار نبرید.
و حالا دو تا پیشنهاد برایتان داریم.
اول: برای بله گفتن دنبال فرصت بگردید
معمولا مخالفت با یک وضعیت کار سادهای است. ما احتیاج داریم شما فرصت بله گفتن را فراهم کنید. ممکن است این موافقت در مورد چیزی باشد که پیش از این همیشه با آن مخالف بودهاید. اما اول از خودتان سه سوال مهم بپرسید:
۱ -آیا این بار واقعا مهم است که نه بگویم؟
۲ -اگر موافقت کنم، آیا فرزندم را به خطر خواهم انداخت؟
۳- اگر مخالفت کنم آیا دلیل خوبی برای این مخالفتم خواهم داشت؟
دوم: فکر کنید و بعد مخالفتتان را توجیه کنید
میدانم که والدین مجبور نیستند علت مخالفتشان را توضیح بدهند. اما آیا واقعا این کار بدی است که علت مخالفتتان را برای ما روشن کنید؟ برای این کار اول فکر کنید و بعد جواب بدهید. باور کنید اگر بگویید: <برای توضیح مخالفتم به وقت احتیاج دارم> یا <باید فکر کنم و بعد جوابت را بدهم> نه از احترام شما کم میشود و نه ما فکر میکنیم شما والدین ضعیفی هستید.
حتی با وجود توضیح شما ممکن است ما دلیلمان را نفهمیم یا با آن موافق نباشیم. حتی ممکن است این قدر سر قضیه بحث کنیم که شما تهدیدمان کنید که اجازه نخواهید داد ما از خانه بیرون برویم. اما با همه اینها باز هم خوشحالیم از اینکه اول فکر کردید و بعد جوابمان را دادید.
لازم نیست <نه> حتما کلمه بدی باشد. برعکس میتواند واژه بسیار خوبی باشد، نکته مهم این است که گفتن <نه> را برای مواقع مهم بگذارید. وقتی واژهای مدام به کار رود اثرش را از دست میدهد.
تنها چیزی که از شما میخواهیم این است که از این واژه، منطقی استفاده کنید.