یادداشت امروز/ما و معلمی به نام حر( علیه الرحمه)

امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir
نذر کرده بودم که امسال، حتما درباره جناب حر، قلمی بزنم. آخر او امید ماست در این عرصه هر چند سرمشق نهایی انسان اباعبدا…(ع) است. هرچند در کربلا عباس(ع) و اکبر(ع) داریم و باز هرچند که ۷۲ تن آفتاب مشرقی داریم که هر کدامشان برای روشنایی تاریخ کافی است. حر اما برای ما یک امید هماره تازه است به این شرح که خدا هرگز راه بازگشت را نمی بندد و حر ثابت کرد می شود از انتهای سیاهی، به لحظه ای خود را به اوج روشنایی رساند. می خواستم درباره او بنویسم از چند زاویه اما دیدم که استادم، حضرت آیت ا… صفایی حائری( ره) حق مطلب را ادا کرده است. بی ادبی نکردم و قلم وانهادم و زبان شدم به خوانش این درس زندگی؛
چه شد آدمی که اینقدر حرمت و ادب و دقت دارد می شود فرمانده سپاه کوفه و شام؟چه چیزی حر را اسیر کرده؟ ریشه مشکل او کجاست؟ چه چیز برای حر پیش آمده که از امامش جدا شده؟ آیا تبلیغات علیه امام حسین (علیه السلام) و اینکه او خروج بر خلیفه و حاکم کرده؟ یا اینکه طلب دنیا و قدرت دل او را به اسارت برده؟! یا اینکه جمع بین دنیا و آخرت کرده؟ جمع بین امام حسین(ع) و یزید کرده؟ لذا در محاسباتش اشتباه کرده است! امامت و جایگاه ابی عبدا… (علیه السلام) را می شناسد! اینکه حسین فرزند فاطمه است را می داند! می داند که با حسین بودن یعنی بهشت ولی طلایه دار سپاه یزید شده! دوستان خیلی باید مواظب باشیم!
اگه ما جای حر بودیم چیکار میکردیم؟ حر در محاسباتش خواسته بود که هم دنیا را داشته باشدو هم آخرت را (منظور دنیای ظاهری و محض است)،
و تا آنجایی پیش می رود که می بیند جمع بین این دو ممکن نیست؛ و خودش را بین بهشت و جهنم می یابد!و بعد انتخاب می کند! و بر می گردد! و جبران می کند! وضعیت ما چگونه است؟ ما را چه چیزی اسیر کرده است؟ و از کار ولی جدا می کند؟ ما برای ولی و امامان چیکار میکنیم؟ خیلی آقا را دوست داریم! دعای فرج زیاد می خوانیم! صبح های جمعه هم اگه حال داشته باشیم ندبه هم می خوانیم! ولی در عمل چه گره ای از کار ولی باز می کنیم؟ ماها هم اسیر هستیم !
هر کدام اسیر چیزی! معیت با ابی عبدا… علیه السلام در دنیا و اخرت، رزق معرفت و برائت می خواهد؛
«فاسال ا… الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفه اولیائکم و رزقنی البرائه من اعدائکم ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الاخره».
وقتی معرفت نسبت به ولی نداشتیم، نسبت به اولیا و دوستان ولی هم شناخت نخواهیم داشت!آن وقت بین دوست و دشمن تمیز نمی دهیم! ما در کنار کار و شغلی که داریم نقشی برای کمک کردن به ولی برای خودمان نپذیرفتیم! حتی فکر نمی کنیم که با همین کار و شغل می توانیم در حد خودمان کشورمان را از بیگانه و اجنبی بی نیاز کنیم! بله در این راه سختی و مشکلات و بی مهری ها و خستگی ها و تندی ها هم هست! اگر هم کاری دست بگیریم به محض اینکه یک جایی با خواست های دنیایی خودمان و خانواده مان تعارض و تضادی ایجاد کنه سریع کنارش می گذاریم. تحمل رنج و بلا را در این مسیر نداریم؛حاضر نیستیم مقداری از وقت و زندگیمان را بگذاریم با چند نفر دیگر هم دل و همسو گره ای از کار ولی باز کنیم!اگر هم جمع شویم، اینقدر خود خواهی در کار می آوریم که یا جمع را می پاشانیم، یا همه را دلسرد می کنیم! مشکل فقط کارآمدی و هجوم باطل نیست که این گاها باعث تحرک و بیداری و انگیزه داشتن ما میشود. مشکل ما در عقیم بودن و نازایی خود ماست! امام عصر ارواحنا فداه نیرو میخواهد! یار، سرباز و سردار میخواهد!چقدر خود مان و دیگران را برای این کار آماده کرده ایم؟ چقدر به تربیت خودمان، سایرین، نیروسازی و کادر سازی اقدام میکنیم؟درد این است که ما خودمان درد ولی هستیم. استاد زیبا می فرماید، ما چه می کنیم و چه می توانیم بکنیم. نگاه کنیم به زندگی و این روز ها. داریم به منش حسین زندگی می کنیم؟ تامل کنیم که یزید نام ما را در لشکر خود ننویسد، اگر خدای ناکرده نوشت، حر شویم و اول بر خود بشوریم و بعد بر یزید و خود را به حضرت حسین برسانیم که با هل من ناصر… فهرستی گشوده است که برای همه ما جا دارد. حر شویم و نام خود را در جایگاه هفتاد و سومین یار حسین بنویسیم…..

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*