سرمقاله/فرق بین ۲۴ اسفند سال ۹۰ و ۶شهریور۹۷…!!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com
۲۴اسفندسال نود وپس از کش وقوس های فراوان بالاخره تابوی سوال از رییس جمهور وقت شکست و احمدی نژاد در مقام پاسخگویی به سوال مجلسیان، پشت تریبون قرار گرفت، او ضمن شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت پاسخگویی، برخی از سوالات را خارج از حیطه وظایفش دانست، برخی را فاقد ارزش پاسخ دهی و بعضی دیگر را نیز به شوخی و مطایبه رد کرد، شب عید است و برویم صفایی کنیم!! و یا بگذارید با شما شوخی ای بکنم!! از مجموعه پاسخهای مستدل وی بود، نهایت هم متوجه نشدیم رای گیری برای قانع شدن مجلس انجام شد یا نه، ضمن این که آن جلسه باعث برملا شدن اختلافات ریشه ای مجلس و دولت دهم شد. اما ششم شهریور ماه نودوهفت داستان دیگری داشت، داستان دلتنگی های مردم از دیده نشدنشان، داستان شنیدن حرفهایی که درانتظارش حدود یکماه لحظه شمردند و در نهایت هیچ بود و هیچ!! قصه پرغصه شهریور نود وهفت با بیست وچهارم اسفند سال نود هم به لحاظ شرایط و هم از باب سیاستگزاریها وکیفیت بسیار توفیر داشت و دارد.
سوالات مطرح شده از رییس جمهور سوالات نو و جدیدی نبود ، همان بار سیاسی پس از برجام و پس از خروج آمریکا را یدک می کشید ، همان ادبیات وهمان سبک شناخته شده، همانی که بهتر از نمایندگان پرسشگر، مردم چند دهه است که دارند تجربه اش می کنند اما نطق نمایندگانشان تازه باز شده و غیرت عدالتخواهی شان تازه به جوش آمده، پاسخ های رییس جمهور هم چون همیشه پراز آمار بود و ادعای عکس حرف نمایندگان، همان پزها و حرفها و پاسخهای همیشگی !!
ادعای همبستگی بین قوا آن هم درشرایط جنگ تمام عیار نرم و سنگینی مرگبار جنگ روانی آمریکا و چندکشور دیگر، درحد ادعای دوستی و مودت بین گروه ها وتوجه به منافع ملی باقی ماند و از دوساعت حرف زدن و آمار دادن و تکرار کلمات و جملاتی که یکان یکان مردم از بس شنیده اند از حفظ شده اند، چیزی بیرون نیامد، دو مشت دولت و مجلس خالی بود.
مردمی که در انتظار سخنانی از رییس جمهورشان بودند که فقط اندکی از پشت پرده های عوامل بوجود آوردن چنین وضع اسفباری آن هم در بازه زمانی بسیار کوتاه، چیزی بشنوند دست ازپای درازتر و سرخورده و ناامید این مجموعه و سریال سخنرانی ها را نظاره کردند.
این که روسای سه قوه دست دردست هم و با لبخندهای دیپلماتیک به دیدار هم بروند اما درعمل ، قضایای مدرسه فیضیه بیرون میزند ویا فحاشی های برخی که همه نیک میدانیم زاده می شود درد تازه ای نیست! همبستگی زمانی مفهوم پیدا میکند که مردم آرامش درجامعه را حس کنند و باور کنند که همکاری نزدیک سه قوه برای شان آسایش به همراه آورده است، که البته هیچ یک از این دوعامل حیاتی نه عملیاتی شده ونه خواهد شد، فردا باز موجی دیگر درراه خواهد بود، استیضاح هر وزیری دراین شرایط نه تنها شرایط را مطلوب نخواهد کرد که لبخندی شیرین وملیح را برلبان بولتون و پمپئو خواهد نشاند ومردک موی زرد را در درون رختخواب به نوشتن توئیت های مسخره وادار خواهد کرد.
چه خوب بود که یک کلاس ضمن خدمت برای مدیران کلان و مجریان سه قوه گذاشته می شد تا درآن کلماتی نظیر آرامش وآسایش و اتحادملی ومنافع ملی تدریس وازآنان امتحان سختی گرفته میشد تا پس از احراز قبولی ادامه مسئولیت دهند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*