سرمقاله/حق حکومت ومردم بریکدیگر…!!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com
در مقالات و سخنرانی ها رسم بر این است که برای اثبات و نتیجه گیری مناسب از نامه های حضرت علی(ع) خطاب به مالک اشتر گزینه هایی را بنا به سلیقه کسی که حرف می زند و یا می نویسد انتخاب و به خورد مردم داد تا شاخص اغنایی نوشتار و گفتارشان را بالاتر و منطقی تر بنمایانند. متأسفانه در کشور ما بنا به دلایل بسیار تاریخی و اجتماعی هیچگاه هیچ دولتی نتوانسته و یا نخواسته تا در یک تعامل و توافق دوسویه حق یک دیگر را رعایت و بر انجام آن پای بفشارند! چرایی این اتفاق را باید دلیل اصلی عقب ماندن جامعه ما نسبت به کشورهای توسعه یافته ای یافت که تا چند سده قبل نه در بعد علمی و نه در ابعاد تاریخی و اجتماعی حرفی برای گفتن نداشتند، اما روند و سیر اتفاقات در آن مقطع تاریخی به نوعی رقم خورد که مردم توانستند به تدریج بفهمند که زندگی اجتماعی چه مفهوم و تأثیری در بوجود آمدن شرایط آرمانی زندگی روزمره شان دارد و قانون و اجرای دقیق و بی چشم پوشی آن چه نقش حیاتی می تواند در روند روبه رشد آن بازی کند!! در جامعه ای که اصل منافع فردی، فوندانسیون قوی آن به شمار می رود و فرار از قانون تبدیل به فضیلتی بزرگ می شود و منافع ملی در درجه چندم اهمیت قرار می گیرد و پستها و مناصب دارای سرقفلی می شوند تا بتوان از رانت های حاصل بر بام موفقیت و ثروت اندوزی ایستاد، انتظار پیشرفت و توسعه به رویایی بیش شباهت ندارد.کافی است که زندگی قبل و پس از اشغال پست توسط برخی مسئولان و مدیران خرد و کلان مان را بدون هیچ تعصب سیاسی و گروهی در دو دوره قبل و بعدش مقایسه کنیم، چه به لحاظ کمی و چه کیفی، آنگاه درخواهیم یافت که چرا جامعه ما توان توسعه پذیری اش اندک و کم است. رئیس جدید بانک مرکزی و چند مسئول دیگر مثال ترکیه را می زنند که با توجه به مشکلاتی که در روند سقوط پول ملی اش بوجود آمد بنا به خواست رئیس جمهورش از مردم اکثر آنان طلاهای خویش را به دولت شان هبه کردند تا در کوتاه مدت از بحران ارزی خارج شوند، این اتفاق در دو دهه قبل برای کره جنوبی هم افتاد و برای ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، نتیجه اش کمک مردم و تحویل دهها تن طلای خانگی به دولت بود تا نمادی شود بر حقوق متقابل دولت ها و مردم به یکدیگر. اما چرا در کشور ما این اتفاق برعکس جواب داد مگر سخنگوی دولت از مردم نخواست که همان کار را انجام دهند؟! اما درست بر عکس عمل شد یعنی خانم های خانه دار نیز دست به خرید ارز و طلا زدند تا بحرانی نابودکننده کشور را در خود به زنجیر کشد !! این واقعیت جامعه ای است که اصلا مربوط به دولت فعلی نمی شود، یک فرهنگ غریبی است که ریشه در تاریخ دارد، نوعی بی اعتمادی طرفینی که بزرگترین ضربه را به برون رفت کشور در طول تاریخ برای پیشرفت و توسعه یافتگی زده است. منیت و خودکامگی چه در افکار سنتی و چه در افکار مدرنیسم دو عاملی بوده اند که کلا ما مردم را از تعامل و همفکری با یکدیگر دور کرده و می کنند، هر سیستم فکری، دیگری را محکوم به ندانستن و جهل و جعل می کنند، اما گاه جرقه ای و بارقه ای از همبستگی ملی رخ نموده که شعله اش زود به خاموشی گراییده، که می توان از انقلاب مشروطیت و جنگ تحمیلی هشت ساله نام برد، بارقه هایی که در مقایسه عمر تاریخ، حیاتی چندثانیه ای داشتند.سیاست جدید بانک مرکزی برای برون رفت از این ملغمه غمگنانه کودتای اقتصادی بدون حضور و خواست مردم بلاشک پرونده اش زود بسته خواهد شد، دولت اگر خویش را وابسته به مردم می داند باید به هر طریق منطقی مردم را به حساب آورد و آنان را درقدرت شریک کند، باید بزرگراه یکسویه را دوسویه کند، باید حداقل هایی را بی منت بر مردم عرضه کند، باید دایره نخبگان را به سرعت بسط داده و بدون هر چرا و اگر و امایی چهره های تکراری و فرتوت را به زور هم که شده از پایه های چند دهه ای قدرت میزهای رنگارنگ جدا کنند، باید به چرخش آزاد اطلاعات و اخبار تن در دهند، باید شفافیت در عملکرد تمامی نهادها، ارگان ها، ادارات و وزارتخانه ها چه کشوری و چه لشکری و پاسخگویی حرف اول را بزند، باید فضای راحت، بی شبهه و بی ترسی را برای صاحبان اندیشه و قلم به دستان و روزنامه نگاران فراهم آورد تا تیغ نقد را بر هر قوای سه گانه ای که کج می روند برکشند.
تا تکلیف حق مردم و دولت برهم را روشن نکنیم هیچ طرحی امکان موفقیت را نخواهد داشت و هر روز از هر نقطه ای از کشور ناله ای و فریادی به گوش خواهد رسید و دیگر نمی توان تمام این اعتراضات برهم تلمبارشده سال های دور را به آنسوی آب نسبت داد !!!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*