سرمقاله/جامعه ای شبیه به آبکش…!!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com
وقتی آبی را در آبکش می ریزی، هنوز دیده نشده از آن خارج می شود، چرا؟ چون در رو زیاد دارد و توان نگاهداری آب از او سلب شده!
درست به مانند جامعه کنونی ما، آنقدر در رو دارد که هر امکاناتی را که در آن تزریق کنید باقی نمانده تمام می شود و مردم هیچ نفعی از آن نمی برند.
هر روز یک مشکل و بحران مردم را در خود غرق می کند، روزی گرانی ارز و طلا، روز دیگر قصه پرغصه تمام ناشدنی برجام، آن وقت دیگر اتحادیه اروپا، روزی دیگر بیکاری و تورم، روزهای متمادی دیگر اختلاس و رانت خواری و قائله تمام ناشدنی ژنهای خوب و زالوزاده ها، روزی دیگر اعتراضات خیابانی و تهدید رئیس جمهور کشور به مرگ، گاهی دیگر ریزش اعتماد عمومی و در بزنگاهی تمدید تحریم های تمام ناشدنی، روزی دیگر فجایع محیط زیستی و بحران جدی آب و تخلیه استانها به ترتیب خشکی خاکشان، اگر ادامه دهیم مثنوی هزار من کاغذ می شود!!! رضا کیانیان در مراسم تشییع جنازه مرحوم دری گفت: در این چهل سال ما حتی یک روز خوش ندیدیم، هر روز یک بلوا و بحران و مشکل، ما مردم بدی نیستیم و نبوده ایم اما چرا نباید یک روز خوش ببینیم و دائم باید خدا را شکر کنیم که وضع بدتر از این نمی شود که اتفاقا بدتر هم می شود!! به راستی ما چه زمانی باید دغدغه حداقل ها را هم نداشته باشیم؟! کی قرار است احساس آرامش و آسایش کنیم؟! چه زمانی قرار است از حاکمیت قانون و اصل مردم سالاری در کشورمان لذت ببریم؟! تا چه زمانی باید فقط شنونده باشیم و چون مهره ای در صفحه شطرنج سیاست کشور بدون اراده خودمان جابجا شویم؟! چه وقتی قرار است اصل مساوات و قسط از قالب شعار خارج و عملیاتی شود، چهل سال کافی نیست؟! تا چه وقت باید شاهد عدم توازن در تصمیم گیری ها باشیم و فقط مردم عادی و زیر خط فقر بهای ندانم کاری های مدیران پیر و محافظه کار چهل ساله را بپردازند؟! تا چندگاه باید به مردم فشار آورد و انتظار داشت که آنان شکم شان را با اشکنه پیاز داغ سیر کنند و سنگ بر اشکم بندند اما اغنیای مفتخور ران مرغ به نیش کشند و بر ریش حماقت چنین مردمی بخندند؟! جدا ما چه تصوری از مردم داریم؟ هنوز خیال می کنیم که با شعار و دوز و کلک می توان مردم داری کرد و با تبلیغات سخیف آنان را به بیراهه کشاند؟! آیا هنوز می توان فسادهای ریشه دوانده در تمام سیستم های اداری و مالی کشور را با سرپوش نهادن ماست مالی کرد و با برخورد با چند دلال خرده پا در بلندگوی مبارزه با فساد دمید؟! هنوز که هنوز است برای معرفی گردن کلفتان بی غیرتی که خون این مردم بدبخت را مکیده و می مکند ترس افشای نام شان را داریم، راستی از چه می هراسیم؟! اگر ترس از افشای نام خودمان درقدم های بعدی نیست پس ترس از چیست که پس از چند دهه هنوز داریم با کلمات مبارزه با فساد بازی می کنیم و ور می رویم؟!
این چه سیستمی است که اگر در مورد اختلاس در صندوق ذخیره فرهنگیان یا املاک نجومی افشاگری می شود سریعا با مشت آهنین قلم افشاکننده را شکسته و به آنان آب خنک می خورانیم؟!! کجای کار می لنگد، بلاشک مردم در این مورد هم بی تقصیرند و هم بلاتکلیف، جنگ قدرت در پشت پرده سیاست با تمام نیرو ادامه دارد و جالب این که بنام مردم و البته به کام قدرتمندانی که شهوت قدرت و مکنت کور و کرشان کرده!!!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*