سرمقاله/با مردم صادق باشیم …!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com
چهل سال از تحریم ایران و ایرانی می گذرد و مردم با پوست و گوشت شان مشکلات اقتصادی را لمس کرده اند.
فقر را تجربه کرده اند، فساد را دیده اند و صابونش به جامه شان خورده است، آنقدر سواد دارند که مفهوم رانت را بفهمند، آنچنان نقره داغ شده اند که اختلاس، شده ملکه ذهنشان، بیکاری را آزموده اند، درد آقازادگی را نیز کشیده اند، بی برنامگی و سوء مدیریت را نیز از برشده اند، دور زدن قانون و فرار از آن را بسیار دیده و شنیده اند، احتمالا فرق بین ژن خوب و بد را هم بدانند، توجیه گران همیشه طلبکار را هم بخوبی شناسایی کرده اند، از مرز اصلاح طلبان و اصولگرایان سال هاست که گذشته اند و بیشتر خود را باور دارند تا آنان را، فرق شعار و شعور را بالاخره دریافتند.
لطفا بامردم بازی نکنید! نه با باورهای شان، نه احساساتشان و نه عقلانیت شان، چرا از صداقت گویی گریزانید؟! مردم دهه هاست که به دنبال معادن ناشناخته صداقت می چرخند تا بنام خود کشف اش کنند، چرا صداقت را از آنان دریغ می کنید؟! چرا خیال می کنید مردم نمی فهمند و فقط شما همه چیز را می فهمید؟! چرا خیال می کنید نباید برای مردم از شفاف گویی حرف زد؟! چرا تصور می کنید که مردم همان چشم و گوش بسته هایی هستند که با جمله بشود آنان را به خدمت گرفت؟! چرا فکر می کنید که بنام مصلحت اندیشی نباید مردم را در جریانات مملکتی و حکومتی قرار داد؟! چرا از کلی گویی و ایجاد جو بلاتکلیفی همچنان لذت می برید؟! چرا مسئولیت کارهایتان را به عهده نمی گیرید و دایم توپ را در زمین این و آن می غلطانید؟!
تحریم های این دوره را شاید تاکنون تجربه نکرده باشیم، قرار است فشار زیادی را تحمل کنیم آن هم نه یکماه و دو ماه، شاید بسیار طولانی مدت!! پس لازم است که واقعیت ها را با مردم درمیان بگذارید، شرایط را به نوعی طراحی نکنید که انگاری هیچ خبری نیست و همه چیز گل و بلبل است، تبلیغات صدا و سیمایی ها را ببینید؟! میزگردهایش را بنگرید؟! تحلیل های باصطلاح کارشناسانش را بشنوید ؟! انگار قرار است مردم به پیک نیک برده شوند!!
اگر مردم را بطور جدی و شفاف در جریان شرایطی که قرار است درآن قرار گیرند نگذارید و با لاپوشانی کردن و سطحی نگری به معضلات اجتماعی و محافظه کاری مردم را در تغافلی مخرب غرق کنید آنگاه دیر یا زود جوشش ها، تعارضات و اعتراضات غیرقابل کنترل را شاهد خواهیم بود که شاید دیگر نشود آن را جمع کرد و دقیقا همانی شود که دکترین آمریکا در آن نهفته است.