یادداشت امروز/ بر روزگار آب باید گریست!

امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir
سخن که به “آب” می رسد، چشم می خواهد به باران بنشیند در فصل بخل آسمان و خشکسالی زمین. حق هم دارد، مگر می شود مرگ درختان را دید و نگریست؟ مگر می شود عطش حیوانات را دید و از دیده اشک نبارید؟ کاش دیده ها را آنقدر اشک بود که جبران می کرد نیامدن باران را اما…یادش بخیر روزگاری که می گفتند: آب زندگی است. زندگی بود آب. این را سال های پیش که در روستا، دخترکان یا زنان خانه کوزه بر دوش آب را از سرچشمه می آوردند و یا در شهر از میراب ها می گرفتند، بیشتر قابل فهم بود تا امروز که لوله ها آب را تا گوشه، گوشه خانه ها کشانده اند. دیروز، رفتن به چشمه و انتظار میراب، خود لذتی مضاعف داشت، چشمه ها، چشم ها را می نواخت و کاسه های آب، لذت زندگی کردن را معنا می کرد، اما امروز از آن همه زیبایی، آن همه تلاش، کسی خبری دارد؟ وقتی برای برداشتن آب دیگر نیاز به باز کردن شیر آب هم نیست؟ پیشترها، آب حرمت داشت، مثل نان. بزرگان هم حرمت داری آب را چنان رعایت می کردند که قطره ای از این نعمت تجدیدناشدنی خدا را دور نمی ریختند چنانکه امام خمینی(ره) با برگ کاغذی روی لیوانی که نیم آن خورده شده بود را می پوشاند تا دگرباره به مصرف برساند. دیگر بزرگان دینی و ملی هم چنین رویه ای داشتند اما آیا امروز هم این گونه است؟ با کمال تأسف حتی مسئولانی که باید در پیمودن «خط امام» استوارتر از همه باشند هم کوتاهی می کنند والا اگر ماجرا این نبود، شاهد هدررفت و اسراف فاجعه بار آب نبودیم. اگر همت مسئولان با همراهی مردم همراه می شد و همه در عمل خط امامی و پیرو رهبری می شدیم روزگار دشت های ما چنین تلخ نبود و بسیاری با حفر چاه های غیرمجاز، تیغ در جان زمین فرو نمی کردند تا فغان اهل نظر و دوست داران آب و زمین، از «مرگ دشت ها» به آسمان برسد و چشمانشان بر این همه مظلومیت طبیعت و غفلت آدم ها به باران بنشیند. اگر قدردان نعمت آب بودیم برای کشاورزی مان چاره ای می اندیشیدیم تا پرشتاب تر از این از مرحله «سنتی» با روش غرقابی، به صنعتی با روش قطره ای عبور کنیم. اگر به دنبال افزون شدن نعمت بر پایه «شکر نعمت، نعمتت افزون کند» بودیم، برای شستن خودرویمان، خیابان را به سیلاب تبدیل نمی کردیم. برای شستن یک تکه لباس، تشت، تشت آب هدر نمی دادیم و خیلی مسائل دیگر که مصرف، ببخشید، هدررفت آب را روزافزون می کند و ما هنوز به فکر اصلاح الگوی مصرف نیفتاده ایم. حال آن که اگر «آب» دست داریم باید زمین بگذاریم و «الگوی مصرف آب» را اصلاح کنیم آن وقت «آب» بنوشیم والا اگر به جایی برنخورد… می گویم این روش مصرف آب، عین کفران نعمت است که اگر با «توبه برنامه ریزی» و «توبه اصلاح در مصرف» همراه نشود، نعمت خدادادی را از کف ما بیرون خواهد کرد و این سنت خداوند است که «شاکران را نعمت افزاید و کافران را عذابی سخت کند» پس اگر نگاه دینی داریم به حرمت قرآن باید در نوع و میزان مصرف آب تجدیدنظر کنیم و اگر مذهبی هم نیستیم، عقل زندگی حکم می کند درست مصرف کردن را به عنوان فرهنگ مورد پذیرش خردمندان بپذیریم و بدان عمل کنیم. امروز اگر چه برای این حرف ها “دیر” است اما باز گفتنش بهتر از این است که فردا به حسرت، دست بر پشتِ دست بکوبیم که کاش می گفتیم و کاش مصرف آب را مدیریت می کردیم…

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*