تعریف غلط از هم شأن بودن، یکی از مهم ترین مسائلی است که جوانان پاک اندیش، قربانی این کوته نظری شده اند. هم شأن بودن از نظر لغوی معانی مختلفی از جمله: همانند بودن، مثل هم بودن و همکار بودن را دارا می باشد. وقتی که سخن از هم شأن بودن در ازدواج می شود، متاسفانه برخی از خانواده ها ناآگاهانه مجذوب عقایدی بیراهه می شوند، عقایدی که به هیچ وجه سنخیتی با موضوع اصلی پدیده هم شان بودن ندارد.
هم شان بودن انسان ها در نگاه کل گرا امری طبیعی و انجام شدنی است. لکن این هم شان بودن در نگاه جزء گرا امری غیرشدنی و از جمله محالات است. هیچ انسانی را نمی توان پیدا کرد که در زمینه های فکری، اعتقادی، عملی، مالی و ظاهری با دیگران برابر و یکسان باشد. آنچه هدف در هم شأن بودن است، تعریف دقیق و عالمانه این موضوع در برابری با ایمان و پایبندی به ارزش های اخلاقی است.
بسیاری از خانواده ها وجود دارند که از خصوصیات هم شان بودن سخن می گویند، لکن در عمل جز به بیراهه و تشریفات رفتن چیز دیگری را نصیب خود نمی کنند؛ به طوری که از آنچه ملاک هم شان بودن واقعی است، غافل مانده اند. این گروه از خانواده ها فکر می کنند منطقی سخن می گویند و احاطه کافی نسبت به موضوع هم شأنی دارند. دریغا که منطق سست و آگاهی ناقص آنان، در ظواهر مسئله هم شأن بودن خلاصه شده و قدرت تحلیل بیشتر درباره ماهیت موضوع را ندارد.
با کمی نگاه عمیق به آیات قرآن کریم، به خوبی در می یابیم که پروردگار عز و جل انسان ها را در یک مرتبه استعداد و توانمندی خلق نکرده است. هیچ فردی را در کره خاکی نمی توان یافت که در یک نقطه معین و مشخص از تمام خصوصیات مطرح شده اجتماعی و فرهنگی همانند فردی دیگری برخوردار باشد. بالطبع این هدف جزو اساسی ترین اسرار آفرینش بوده است. حال که برخی از خانواده های امروزی خود را روشن فکر به احوال جوانان معرفی می کنند، اما از نهان و جوهر هم شان بودن غافل مانده اند، چنین روشن فکری که نتواند به ماهیت اصلی موضوع هم شان بودن، بینش عمیق نماید، نادانی محض بیش نیست؛ زیرا دلایل غیر منطقی آنان، این نادانی هایشان را اثبات کرده است.
بسیاری از خانواده هایی که درک عمیق از ماهیت هم شان بودن را دریافت نکرده اند، می گویند: چه طور دختر و پسرمان را همسر دهیم؟!… هنوز یک همسر ایده آل که از همه نظر زندگی، ثروت، مقام، فامیل، شغل مناسب، و… بهره مند باشد، پیدا نکردیم!
خانواده هایی که صرفاً ظواهر زندگی مادی را برای شرایط ازدواج فرزندانشان انتخاب کرده اند، بی شک مسیر تزلزل و نابودی جوانانشان را به وجود آورده اند، زیرا اعتقاد داریم که زندگی مشترک چنانچه براساس ظواهر مادی انجام پذیرد، بدون آنکه لحظه ای تأملات اخلاقی و دینی در آن لحاظ شده باشد، با کوچک ترین سرخوردگی، بنیان این خانواده ها از هم پاشیده می شود.
خانواده هایی که سعادت و رفاه فرزندان شان را می خواهند، به حق نمی دانند دستخوش چه اشتباه بزرگی شده اند.
بسیاری از خانواده هایی که هم شأن بودن واقعی را در امور مادی و ظاهری مشاهده می کنند، چه بسا هنوز موفق نشده اند، فرزندان جوانشان را همسر دهند و گناه آن را به گردن اجتماع می افکنند و لحظه ای با خود اندیشه نکردند. که خود ماییم که سازنده چنین الگوهای نادرست در اجتماع می پاشیم!
خانواده هایی که انتظارات فراوان مالی از همسران فرزندان شان دارند، در بسیاری از موارد شاهد بوده ایم که نتوانسته اند به چنین هدفی نایل شده و ازدواج فرزندان شان را میسر کنند و عاقبت این کژاندیشی ها، سپری شدن دوران معطر و شکوفای فرزندان جوان شان است که لحظه ها یکی پس از دیگری سپری می شوند. ناگهان که خانواده ها چشمان خود را باز می کنند، سن فرزندان شان از ۳۰ سالگی هم گذشته است و هنوز همسر مورد دلخواه فرزندان شان را پیدا نکرده اند.
زمانی خانواده ها متوجه برنامه های غلط خود می شوند که دیگر جوان آن ها رغبت و میل کافی به امر ازدواج را ندارند، به طوری که جوان، مجرد بودن را ترجیح می دهد. برای اینکه او احساس می کند، بهار جوانی اش سپری شده است.
این در حالی است که داشتن گنجینه ایمان به خدا و پایبند بودن به مسائل اخلاقی است که همانند دژ استوار در برابر سنگ و کلوخ ها زندگی می ایستد و به انسان ها امید و توانایی و بهرهمندی از لذات مادی و معنوی می دهد.
روایت است که رسول خدا افراد را از ازدواجی که برای غیر خدا و حفظ عفت باشد نهی فرمود؛ هم چنین افراد را از ازدواجی که به منظور خودنمایی و تظاهر باشد، نیز منع کرده است.
پیام حضرت نکات ارزشمندی دارد. این نکات می تواند سفارشات عالمانه ای را به خانواده های عزیز و جوانان پاک اندیش عرضه کند، به خانواده هایی که به ظواهر زندگی مادی چشم دوخته و به خیال واهی شان مسیر درستی را انتخاب کرده اند. این در حالی است که خانواده هایی هم شان بودن جوانان شان را در مقام زیبایی، ثروت و شغل پر درآمد می دانند، بی تردید معیار ازدواج فرزندان آن ها، معیار غیرالهی خواهد بود؛ زیرا آنان به تجملات زندگی روی آورده و از دین و معنویت فاصله گرفته اند.
فرآوری : ندا داودی