یادداشت امروز/دروغ، خط قرمزِ زندگی

امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir
وقتی در آموزه های دینی، «دروغ » را خط قرمزی می دانند و به صدای بلند اعلام می کنند که هرگز و هرگز و هرگز با « دین» و البته دین داری جمع نمی شود، از این پرده برمی دارد که برای داشتن زندگی درست باید نه تنها زبان به صداقت چرخاند که در پس زمینه ذهن هم جز به صدق نیندیشید و در پندار خویش هم جز از صداقت، میزبانی نکرد. پر بیراه نیست این نظر که ما به « ادای صدق» چون ادای امانت و وفای به عهد مکلفیم، یعنی همان ترازی که دین برای تشخیص متدین از «متدین نما» تعریف می کند که بر طول رکوع و سجود، حکومت و ارجحیت دارند لذا فرموده اند ؛ به طول رکوع و سجودشان نگاه نکنید بلکه به وفای به عهد و صدق الامانه شان نگاه کنید. در این رفتار است که عیار آدم ها نمایان می شود. عیار خانواده ها نیز و عیار جامعه هم. اگر ما به عنوان فرد، خانواده، جامعه، «عیار معیار» را داشته باشیم نه تنها فرد دینی، خانواده دینی و جامعه دینی خواهیم داشت که تراز زندگی خوب هم خواهیم شد و مدلی که هر فرد و خانواده و جامعه ای که می خواهد به موفقیت برسد، لاجرم، مشق از سرمشق ما خواهد نوشت و کتابی را خواهد خواند که ما به رفتار درآورده ایم. رفتاری که بر مدار صدق، اخلاق مان را، رفتارمان را، فکرمان را سامان می دهد تا در نهاد خانواده نیز بدان متعهد باشیم. چیزی که متأسفانه در بردار منفی، طی طریق می کند تا جایی که می توان آژیر خطر را به صدا درآورد که نهاد خانواده دارد به مرز نابودی نزدیک می شود. بمب هایی هم که می بارد، از جنس دروغ است. همان که کلید جهنم می خوانندش و قفل بهشت هم می توان نامیدش یعنی، دروغ نه تنها قفل جهنم را می گشاید که بر بهشت هم قفل می زند و بر زندگی بهشتی نیز هم. اگر به اطراف و آدم های دور و نزدیک، نگاه مطالعاتی داشته باشیم خواهیم دید که موفقیت و شکست در آن دقیقا با میزان صداقت شان در نوسان است. مثلا من در خبرها از خانواده ای خواندم که پدر، گرفتار اشتغال و کسب لقمه حلال، مدیریت خانه را به بانویش سپرده بود اما خانواده، دور از چشم پدر با چالش های عدیده مواجه بود که سنگ بنای همه را دروغ، این شیطان جاری بر زبان ها می گذاشت. شیطانی که چون بر زبانی نشست، بلند نخواهد شد تا صاحب زبان را به خاک مذلت بنشاند چنانکه بسیار نیز در این زمینه موفق بوده است. پرونده های چندین و چند میلیونی قضایی را هم اگر باز بخوانیم خواهیم دید اکثریت قریب به اتفاق آن ها را کبریتی به نام دروغ روشن کرده است. این دروغ است که حجاب می شود بین اعضای خانواده، این دروغ است که دیوار می شود بین پدر و فرزند و مادر و پدر. گاه چند تن از اعضای خانه، پشت خاکریز دروغ سنگر می گیرند تا مثلا پدر خانواده نداند چه می گذرد در چهاردیواری که مردم به نام او می شناسند و به قاعده مسئولیت آن هم با اوست. بله، دروغ، بیماری مسری است که اگر یک نفر بدان آلوده شود و دیگر اعضای خانواده نتوانند او را آلودگی زدایی کنند، خود به همان بیماری مبتلا خواهند شد. بیماری که دین و شخصیت فرد را یک جا نابود می کند که شخصیت هم چون دین، بر پایه صدق شکل می یابد و دروغ، آن سان که دین را از بین می برد، شخصیت افراد را هم نابود می کند تا جایی که آدم به تعحب ، انگشت به لب می خارد که چگونه دروغ دارد افراد را به نابودی می کشاند؟! اگر ما خواستار هستی و وجود هستیم باید آتش به خانه دروغ اندازیم و به دیگر عبارت، به آب صداقت فرو بنشانیم لهیب دروغ را تا راه برای شکل گرفتن فرد ایمانی، خانواده مؤمن و جامعه امن و مؤمنانه فراهم شود. خانواده که به صداقت، قوام یافت، به دین هم ارتقا خواهد یافت و به تعالی هم خواهد رسید و پیشرفت و موفقیت نیز خود را به آن خواهند رساند. گوهرهایی که هرگز با دروغ نمی توان آن را به دست آورد به رغم اینکه دروغ گویان برای رسیدن به آن تلاش می کنند غافل از اینکه از راه دروغ کسی به گوهر نمی رسد که دروغ باطل است و این کلام مولا امیر المؤمنین ( ع) است که کسی از راه باطل به حق نمی رسد پس برای رسیدن به حق، باید راه صداقت را در پیش گرفت. این راه است که به بهشت در زندگی و آخرت می رسد….

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*