یادداشت امروز/جان نوشته ای برای جناب علی اکبر(ع) …. و جوان می شویم وقتی الگوی مان تو باشی!

جان نوشته ای برای جناب علی اکبر(ع)
…. و جوان می شویم
وقتی الگوی مان تو باشی!
امروز خراسان جنوبی – زنگویی zangoei@birjandtoday.ir
پلک که می گشایی
چشمانت
قیامت به پای می کند اکبر
وقتی در خانه حسین(ع)
-آن شمسِ مشرقین-
به طلوع خویش
ماه را -ماهِ کامل را-
در کنارِ خورشید
نمایان می کنی
و چشم ها در جمالت
خط و خال جمال دوست می بیند
گویی خدا دوباره زمین را
به میهمانی طلوع محمد برده است
گویی دوباره مردمان
-باهمه فراز و فرودی که داشته اند-
به تجلی مصطفوی تکریم می شوند
و گویی دوباره
ذوالفقار -آن تیغ دودم و ذوالافکار-
نفس تازه می کند
در آرزوی دستانی که
در کربلا
مشق خندق خواهد کرد
وقتی دوباره در یک روز سرخ
همه حق
– غریبانه اما مقتدر –
با همه باطل مصاف خواهد داد…
از بامداد چشمانت
تا ظهر نگاه مولاحسین(ع)
به ناز قامتت
یک جوانی فاصله است
و تو قد می کشی به سان رسول ا…
گویی در کربلا
بعثت -آن رستاخیز انسانیت و اخلاق-
جامه نو می کند
وقتی به میدان می روی
و دستان حسین(ع) در آسمان است
و نگاهش در تماشای تو
که «اشبه الناس» هستی
«خَلقاً و خُلقاً” و منطقاً برسول ا…»
و کور بودند آنانی که
تو را دیدند و رسول ا… را ندیدند
و چشم بستند و تیغ شدند
در جانی که جانمایه از نبوت داشت…
و اینک در هزاره های بعد
باز تو طلوع می کنی
و بامداد چشمانت
هزار در هزار چشم به تماشا دارد
-جوانِ جوان-
و هزار دل بی تاب
که می خواهند
ترجمان «ولکم فی رسول ا… اسوه حسنه» را
در سیمای شما بخوانند
ای اکبر صحرای کربلا
یا علی!و رزم علی را دوباره ببینند که امروز
باز بدر است و احد و خندق از عراق تا شام و یمن
و آن سوتر
خیبر است که در بسته مرزهایش
یا علی می خواهد…..

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*