امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com
حدود چهلمین بار است که روز و هفته معلم را چون سریالی کم محتوا دوباره به جشنی می نشینیم که نه جایگاه معلم اش معلوم است و نه جایگاه دانش آموزش و نه جایگاه خانواده و آموزش و پرورش اش، این چگونه جشنی است که فقط صدای دهل شنیدن از دورش را دل خوشیم؟! این چگونه جشنی است که تبدیلش کردیم به بازار مکاره سکه و کادو و شام و ناهار؟! این چگونه جشنی است که برای برخی خانواده ها که اتفاقا آمارشان هم بسیار بالاست تبدیل به کابوسی تمام ناشدنی شده است؟! این چگونه جشنی است که حتی حاکمیتش معلمش را به رسمیت نمی شناسد؟! این چگونه جشنی است که هرسال جملات کلیشه ای و نخ نما شده بی محتوا را به زور ریسه های رنگارنگ و مراسمی تلخ به زور به خورد معلمان کشور می دهیم؟! این چگونه جشنی است که انتخاب معلم نمونه اش تبدیل به انتخاب معلمینی خاص می شود؟! این چگونه جشنی است که اکثریت معلمین حقوق بگیرش زیر خط فقر زندگی می کنند؟! این چگونه جشنی است که معلمینش حق فریاد و اعتراض ندارند و به شدت رصد می شوند که نکند زمزمه حق خواهی از دهانشان خارج شود؟!! این چگونه جشنی است که معلمینش هیچگونه سندیکا یا محملی برای گرد آمدن و حق ستاندن ندارند مگر اینکه مورد حمایت دولت باشد؟!
بیاییم و پس از سال ها کلاه قاضی کنیم و بدون تعصب و شعار و با آرامش و شعور بنگریم دست ساز خودمان را که معلم می نامیم اش، برایش بزرگداشتی بنام هفته معلم می گیریم و کف می زنیم و هلهله سر می دهیم و برایش شعر می سراییم و گوش فلک را کر می کنیم، برای معلم مان چه کرده ایم؟ چه امکانات ویژه ای برایش فراهم آورده ایم؟ چه جایگاه اجتماعی برایش ساخته ایم؟ چقدر دغدغه اقتصادی اش را درک کرده ایم؟ چقدر میزان حقوق و مزایایش را چون شرکت نفت و گاز و وزارت نیرو همطراز کردیم که از او انتظار معجزه تربیت نسلی داشته باشیم که ضمن کارآمدی پر از انگیزه و انرژی و تخصص باشد؟
از معلم تان در حد داده هایتان انتظار معجزه داشته باشید که نتیجه اش را داریم می بینیم. تمام دولت های پس از انقلاب از معلم کوهی ساختند که وزنش به اندازه کاهی بود، از او موجودی ساختند که برای معیشتش معلمی اش شد شغل دوم یا سوم اش!! از او موجودی ساختند که در شکل دهی ساختار قدرت هیچ نقشی جز نظاره گری و چشم دوختن به کرم بالای دولت ها در بودجه بندی که سالی شندرغاز به حقوق اش اضافه کند، او حتی اجازه حرف زدن برای استیفای حقوقش را هم ندارد، به عروسک کوکی می ماند که فقط برای حضور در مراسم و…استفاده می شود. چه خوب می شد که سالروز شهادت استاد مطهری را بنام معلم نامگذاری نمی کردید، بنام معلم جایگاه آن استاد شهید را هم مخدوش کردیم!! از کدامین معلم قرار است قدردانی کنید؟ از معلمی که باید بالاترین اشل حقوقی کشور را داشته باشد؟ از معلمی که به شکل علمی و تخصصی گزینش شده؟! از معلمی که فقط کارش پژوهش و تحقیق است؟ از معلمی که غرق است در کار و عشق به دانش آموزش و رابطه ای حقیقی با خانواده های شاگردانش؟ از معلمی که فقط معلم است؟ از معلمی که بهترین و بیشترین امکانات اجتماعی و دولتی را در اختیار دارد؟ یا از معلمی که با روش هایی سنتی جز تولید نسلی افسرده و محفوظاتی کاری انجام نمی دهد؟ یا از معلمی که با حداقل حقوق در زیر خط فقر دست و پا می زند؟ یا معلمی که برای تخفیف گرفتن از قبض راهنمایی و رانندگی و یا تسویه حساب با بیمارستانی با گردنی کج و ایجاد ترحم با صدایی زمزمه گونه و با خجالت می گوید من معلمم؟!! هفته معلم آشفته بازار سکه و کادویی است که خانوارها مجبور به جمع کردن اعانه برای هدیه معلم می شوند!! هفته ای است که انجمن اولیا و مربیانش بزرگترین چالش اش برگزاری هفته معلم است که با خرید کادو و وعده ای ناهار یا شام منزلت اجتماعی معلمین مدرسه و کشورش را جایگاهی ویژه بخشد!!
معلم را رها کنید از زیر بار این همه شعارها و تعاریف بی وجه و مجازی، این شعارها معلمین را در خودشان می شکند. از معلمی پوسته ای باقی مانده که دستاویزی باشد برای اجرای مراسمی، واقعیت معلم تان را اگر کتمان کنید و خود را به کوچه علی چپ بزنید باز هم به او و هم به دانش آموزان او خیانت کرده اید.