امروز خراسان جنوبی – رامین
آنقدر گفتیم و نوشتیم و گفتند و نوشتند که همه خسته شدیم! کاش قدری هم نتیجه می داد! از درختان کاج قطع شده، خشک شده و در حال خشک شدن عذرخواهیم! ما سعی خودمان را کردیم اما نشد که نشد! درختانی که بی گناه قطع شدند و یا به طرز مرموزی خشک گردیدند که هیچ، ما برای جلوگیری از مرگ درختان کاج در معرض خشک شدن هم خیلی پیگیری کردیم اما موفق نشدیم کاری از پیش ببریم. می خواستیم حداقل کاج هایی را که هنوز نفس می کشند، نجات دهیم اما همراهی نمی کنند! ظاهرا برای آنها اهمیتی ندارد. خودشان که گامی برای نجات کاج های باقیمانده در محوطه پادگان سابق داخل شهر که حالا دیگر به خارج از شهر رفته برنمی دارند. آنها حتی اجازه ورود به دیگران برای بررسی وضعیت این درختان زبان بسته که در حقیقت به شهر و شهروندان تعلق دارند، را هم نمی دهند! این دیگر واقعا عجیب و قابل تأمل است، آخر چرا؟…
گفته می شود مسئولین و متولیان فضای سبز شهری تاکنون چندین نوبت از دوستان ارتش به صورت مکتوب درخواست کرده اند که اجازه دهند برای بررسی وضعیت درختان در معرض نابودی، به محوطه مربوط به بیمارستان و تالار و خانه های سازمان ارتش که دیگر محدوده نظامی و امنیتی نیز محسوب نمی شود، وارد شوند و آخرین مکاتبات هم ظاهرا ماه گذشته انجام شده، اما متأسفانه پاسخی به این درخواست ها داده نشده است. سؤال این است که حال که دوستان، خودشان پیگیر رسیدگی به درختان در حال خشک شدن نمی شوند، چرا اجازه ورود به سایر مراجع را برای نجات درختان نمی دهند؟
امیر! به خاطر خدا اجازه دهید تا وضعیت درختان کاج در حال نابودی مشخص شود تا حداقل درختان باقیمانده نجات یابند…
آقای دادستان ! شما کاری بکنید! شما به داد درختان زبان بسته شهر برسید! ما که به هر دری می زدیم صدایمان به جایی نرسید! لطفا تا دیرتر از این نشده، کاری بکنید!…
به هر حال این درختان، سال های سال است با ما در این شهر زندگی کرده اند. آنها با ما نفس کشیده اند. در برابر آلودگی ها به دادمان رسیده اند. آنها جزئی از این شهر و خاطرات آن هستند. انصاف نیست که دست روی دست بگذاریم تا این یادگاران همیشه سبز نسل های پیشین و اجداد و نیاکانمان به همین راحتی پیش چشمانمان از بین بروند و ما دم نزنیم و بی تفاوتی پیشه کنیم!…