والدین وقتی خود ازدواج کردند قطعا به اندازه الان یک جوان امروزی که تازه درسش تمام شده و هم سرباز است و هم نیم شغلی دارد درآمد نداشتند اما انتظار دارند که داماد آیندشان در سن کم پول دارترین و دارای بهترین شغل باشد. والدین عزیز! کلاهتان را قاضی کنید.
“پیامبر اکرم (ص) اصرار داشتند جوان ها زود ازدواج کنند- چه دخترها و چه پسرها- البته با میل خودشان و با اختیار خودشان، نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ما هم باید در جامعه خودمان این را رواج دهیم. جوان ها در سنین مناسب، وقتی از دوران جوانی خارج نشده اند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند. این برخلاف برداشت و تلقی خیلی از افراد است که خیال می کنند ازدواج های دوران جوانی، ازدواج های زودرس است و ماندگار نیست. درست برعکس است، این طور نیست اگر درست صورت بگیرد، ازدواج های بسیار ماندگار و خوبی خواهد بود و زن و شوهر در چنین خانواده ای کاملا با هم صمیمی خواند بود.
بهانه های که در اصطلاح بنی اسرائیلی هستند.قد و قیافه، خانواده و مدل ماشین، خانه و حساب پس انداز، سربازی و استخدام رسمی بودن یا نبودن، نظامی یا غیر نظامی و چند صد دلیل منطقی و غیر منطقی دیگر که از درک فرزندان و گاها خود والدین نیز خارج است.
“وقتی زن گرفتید، وقتی شوهر کردید باید گذشت کنید، باید محبت کنید، باید او را دوست بدارید، و باید به او وفاداری کنید اینها همه اش احکام شرع است و البته شرایط مادی سهل ترین است. آنچه که در ازدواج مهم است، رعایت های بشری و انسانی است. رعایت های اخلاقی است که دختر و پسر باید تا آخر عمرشان رعایت کنند و رعایت اصلی حفظ این پیوند است.”(۱)
بارها و بارها این جملات را از بزرگان دین و صاحب نظران حوزه های مختلف شنیده و بارها هم به نشانه تایید سر تکان داده اید. اما زمانی که پسر یا دختر جوانتان در باب ازدواج در آن سن با تمام ویژگی و شرایطی که دارد سخن به زبان می آورد، تنها سرتان را به نشانه منفی بودن تکان می دهید.
قصه های هزار و یک شب کار و خدمت سربازی برای پسران ،ادامه تحصیل و وعده خواستگار بهتر در آینده برای دختران داستان هایی است که والدین می گویند تا شاید فرزندشان به خواب بی خیالی فرو رود و هوای متاهل شدن از سرش بیفتد.
پسری با اخلاق، متدین، با خانواده و تحصیل کرده، دختری پاک دامن، تحصیل کرده، هر کدام اگر نیت بر ازدواج بگیرند با هزاران مانع از سوی خانواده های خود و خانواده های طرف مقابل مواجه می شوند.
بهانه های که در اصطلاح بنی اسرائیلی هستند.قد و قیافه، خانواده و مدل ماشین، خانه و حساب پس انداز، سربازی و استخدام رسمی بودن یا نبودن، نظامی یا غیر نظامی و چند صد دلیل منطقی و غیر منطقی دیگر که از درک فرزندان و گاها خود والدین نیز خارج است. فرزندان به فکر هم کفو بودن و والدین هم کفو بودن را در ملاک هایی می بینند که اصلا ملاک نیست.
“در شرع مقدس اسلام، آنچه که معین شده است این است که دختر و پسر باید کفو یکدیگر باشند و عمده مسائل در باب کفو، عبارت است از ایمان، یعنی هر دو مومن، هر دو دارای تقوی و پرهیزگار و هر دو معتقد به مبانی الهی و اسلامی و عامل به آنها باشند، اینکه تامین شد بقیه چیزها اهمیتی ندارد وقتی تقوی و پاکدامنی و طهارت دختر و پسر معلوم شد، سایر چیزها را خدای متعال تامین می فرماید.”(۲)
بنی اسرائیلی های مادرانه و پدرانه
پدران دختر داری که انتظار دارند یک جوان ۲۵ ساله شبیه چیزی باشند که خودشان بعد از ۲۰ سال زندگی به دست آورده اند. حاضر نیستند یک حساب سرانگشتی کنند که یک پسر در این سن، چگونه هم دارای تحصیلات عالیه، کارت پایان خدمت، دفترچه بیمه، شغل رسمی، پس انداز مکفی، خانه ای ۵۰ متری در محله ای مناسب، حداقل یک پراید و سایر امکانات باشد تا آنها بتوانند به او به عنوان یک گزینه روی میز فکر کنند.
مادران پسر داری که انتظار دارند یک دختر سفید روی و لپ قرمز، با اندامی سوپراستاری، تحصیل کرده، یک آشپز متخصص با هنرهایی که از هر بند انگشت بریزد، بدون هیچ توقعی، برای تنها پسر خوبی که در عالم وجود دارد و پسر اوست، پیدا کنند.
انتظاراتی که نه دختر و نه پسر نمی تواند با عقل سلیم آنها را هضم کند. اما حرف شان یک کلام است و هر چه پدر و مادر می گویند، فرزند در آستانه ازدواج باید گوش فرا دهد. جوانان زیادی در بهترین سال ها ازدواج خود به علت سخت گیری های که از سوی والدین شان صورت می گیرد برای همیشه با تشکیل خانواده خداحافظی و آن را به سال های بعد اگر فرصتی بین کارشان و پول درآوردنشان باشد، موکول می کنند. دخترانی که هرگز نمی توانند به پدر خود بگویند که شما هم در این سن و سال با هیچ شروع کردید، چرا انتظارتان نابجا است؟ یا پسرانی که نمی توانند به خانواده خود و طرف مقابل این ایمان را بدهند که “من می توانم” و اگر اعتماد کنید زندگی بهتر از آنچه که شما در ذهنتان برای من تصور کرده اید، می سازم.
بیشتر بخوانید: چطور فرزندتان را به ازدواج تشویق کنید؟ کی وقت ازدواج ما می رسد؟ |
والدین همیشه ناراضی
رضا آذریان کارشناس و مشاور خانواده در ارتباط با عدم رضایت ازدواج فرزندان از سوی والدین می گوید: مطمئنا هیچ پدر و مادری مانع خوشبختی فرزندشان نمی شوند حتی اگر با ازدواج او ۱۰۰درصد مخالف باشند. بنابراین اگر پدر یا مادری با فرد موردنظر فرزندشان برای ازدواج مخالف هستند، فرزندان باید دلایل آن ها را بشنوند. فرزندان باید روی دلایل منطقی فکر کنند. اگر هم دلایل غیرمنطقی بود، در گام اول باید در یک فضای صمیمی و یک فرصت مناسب با والدین خود صحبت کنند. جوانان باید ملاک هایشان را برای پدر و مادرشان بازگو کنند و بگویند که چرا و بر چه اساسی از این انتخاب شان دفاع می کنند. زمانی که پدر و مادر به هیچ وجه راضی نمی شوند و به عبارتی اصلا حاضر نیستند حرف های شما را بشنوند یا طرف مقابل را ببینند، باید بدانید که الان زمان قانع کردن پدر و مادر نیست. شما باید صبر کنید تا پدر و مادر از فضای عاطفی و هیجانی خود بیرون بیایند چون در فضای هیجانی آدم ها نمی توانند خوب به مسئله نگاه کنند و تصمیم بگیرند، بنابراین دختر و پسر باید با درایت، صبر کنند تا زمان مناسب برای حرف زدن فرا برسد.
در هر حال جوانان بهتر است اگر والدین شان با وجود شنیدن حرف هایشان باز مرغ شان یک پا داشت، از ناظر سوم کمک بگیرند. فامیل یا خویشاوند، دوست یا کسی که والدین نسبت به آنها و نظرشان ارزش زیادی قائل هستند. از آنها بخواهید تا پدر و مادرانتان را در ارتباط با ازدواج در سن مناسب با شرایط و ملاک هایی که مورد پسند خودتان است راضی و قانع کنند. در عین احترام گذاشتن به آنها، اجازه ندهید تا زمانی که شور و شوق ازدواج در شما وجود دارد، شما را از این کار منع کنند.
گرچه والدین باید بدانند بالاخره اگر جوانی با فردی که هیچ علاقه ای به او ندارد، ازدواج کند به احتمال زیاد زندگی او شکست خواهد خورد و شاید باعث سرشکستگی اجتماعی خانواده اش هم بشود. پدر و مادرها باید به فرزندانشان کمک کنند تا آن ها قدرت تصمیم گیری و انتخاب صحیح را در خودشان افزایش دهند زیرا در غیر این صورت، اعتماد به نفس فرزندشان به شدت کاهش می یابد.