توسعه روستاها نه از طریق وامهای جهاد کشاورزی و نه با اعانههای کمیتهامداد امکانپذیر است. سیاستهای نادرست، سالهاست روستائیان را از فعالیتهای تولیدی مانند فرشبافی و دامداری دور کرده و آنان را به اعانهبگیران دولت تبدیل کرده است.
سرویس کسبوکار – میلاد مرادی: سفره درآمدی روستائیان کشور در حالی رو به کوچکتر شدن است که خشکسالی و تغییرات آبوهوایی آنان را بیش از پیش نگران کرده است.
به گزارش تجارتنیوز، در طی سه الی چهار دهه اخیر، شرایط زندگی اجتماعی و فرهنگی در روستاهای کشور به شدت تغییر کرده است. از اواسط دهه پنجاه شمسی و همزمان با آغاز روند صنعتی شدن کشور، نیاز واحدهای صنعتی به نیروی کار افزایش یافت.
با افزایش تقاضا در بازار کار، جوانان روستا که عمدتا فصلهای پاییز و زمستان را در بیکاری به سر میبردند، به امید کسب درآمد بیشتر به شهرها روی آوردند.
ازدواج به شرط مهاجرت به شهر!
اما محصول مهاجرت فصلی جوانان روستایی به شهرهای صنعتی کشور، تنها افزایش سبد درآمدی روستائیان نبود. چراکه مشاهده زندگی در کلانشهرها و مقایسه رفاه و سطح درآمدی در دو جامعه شهری و روستایی، پیامدهای متفاوتی را برای روستائیان به ارمغان آورد.
به مرور، جوانان روستایی خانوادههایشان را برای سکونت در شهر تشویق کردند. روند مهاجرتها از اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت به اوج خود رسید. نگاهی به نمودارهای آماری جمعیت روستائیان در چند دهه اخیر کافی است تا سیل مهاجرت از روستاها به شهرها را درک کنیم.
در دهه پنجاه و شصت، مهاجرت از روستاها به شهرها به اوج خود رسید.
معاون توسعه روستایی و مناطق محروم رئیسجمهور در این زمینه میگوید: قبل از انقلاب جمعیت روستایی ۶۷ درصد و جمعیت شهری ۳۳ بود. اما امروز طبق آمار سال ۹۵، جمعیت روستایی به ۲۶ درصد و جمعیت شهری به ۷۴ درصد رسیده است که در این مدت جابهجایی فاحشی را مشاهده میکنیم که البته دلایل متعددی دارد.
اما تنها نسبت جمعیتها نبودند که دستخوش تغییر شدند. بلکه نوع نگرش مردم اکثر روستاهای کشور تغییر کرد. مقایسه زندگی در کلانشهرها با زندگی در روستاها، به مرور روند افزایش مهاجرت به شهرها را شدت بخشید.
وضع به گونهای شد که در اکثر روستاهای کشور، مهاجرت به شهرها تبدیل به یک ارزش حاکم بر فرهنگ مردم شد. ارزشی که حتی در جلسه خواستگاری یک جوان روستایی نیز خود را نشان داد.
بسیاری از دختران روستایی، مهمترین شرطشان برای ازدواج، مهاجرت به شهر شد. این شرط برای اکثر پسران روستایی کاملا نامآشناست. حتی بسیاری از اختلافات خانوادگی و شکلگیری طلاقها ریشه در اجرایی نشدن این شرط داشت.
تشویق به مهاجرت تنها بر روی میزان جمعیت تاثیر نگذاشت. چراکه در حال حاضر، بسیاری از مشاغل موجود در روستاهای ایران به مرور در حال حذف شدن هستند. اکنون روستائیان تنها به کشاورزی اکتفا میکنند.
این در حالی است که در گذشته بسیاری از مشاغل دیگر درمناطق روستایی سهم بسزایی در رشد اقتصادی کشور داشتند. صنعت قالیبافی و دامداری تنها دو نمونه از اینگونه مشاغل هستند.
امروزه تمایل به قالیبافی و دامداری آنچنان در میان روستائیان پایین آمده است که حتی اعطای مشوقهای دولتی نظیر تسهیلات، بیمه و… نیز نتوانسته راه به جایی ببرد. موضوعی که به مرور زمان باعث شده تا ایران را از بازیگر نقش اول در صنعت فرش، به ردههای پایینتر بکشاند.
اکنون فعالیتهایی نظیر قالیبافی و دامداری جزء آن دسته از فعالیتها هستند که حتی یک نوع ضدارزش محسوب میشوند. به نحوی که انجام این فعالیتها نوعی کسرِ شان اجتماعی را به اذهان متبادر میکند.
مجموعه این رخدادها، سبب دور شدن کشاورزان از فعالیتهای تولیدی و سوق دادن آنها به سمت اعانههای گاهوبیگاه دولتی یا انجام برخی فعالیتهای نامولد مانند خرید زمین و مسکن در شهر شد.
اگر یارانه نباشد!
«خیلیها هستن که اگه یارانه نباشه، از گشنگی میمیرن! با پول یارانه هر طور شده زندگی رو میگذرونن.»
این دو جمله، بخشی از مکالمه دو مرد میانسال روستایی است. سوال اینجاست که چه عاملی باعث شد تا این فرد تصور کند که زنده ماندن برخی خانوارهای روستایی منوط به واریز یارانهها است؟ اگر اینچنین است، آن فرد تا قبل از اجرای هدفمندی یارانهها یعنی تا سال ۸۹، چگونه در قید حیات مانده است؟
واقعیت آن است که رویکرد نهادهای حمایتی مختلف و اجرای هدفمندی یارانهها، اگرچه با انگیزهای درست بوده، اما آثار سو زیادی را بر رفتار اقتصادی روستائیان کشور گذاشته است.
مهمترین اثر اینگونه از حمایتها، دور شدن روستائیان از فعالیتهای تولیدی و مهارجرت گستردهتر آنان به حاشیه شهرها است. نباید فراموش کرد که مهاجرت به کلانشهرها با میزان حاشیهنشینی، بدمسکنی و رشد آسیبهای اجتماعی نسبت زیادی دارد.
آنچه که سیاستگذاران کشور همواره در سیاستگذاری مناطق روستایی مورد غفلت قرار میدهند، شناخت روستا و تاثیر مولفههای اجتماعی و فرهنگی بر رفتار اقتصادی روستائیان کشور است.
در سالهای اخیر وزارت جهاد کشاورزی و برخی نهادهای دیگر سیاستهای زیادی را برای جلوگیری از مهاجرت روستائیان به شهرها و رونق فعالیتهای تولیدی اجرا کردهاند. سیاستهایی که بسیاری از آنان عملا به در بسته خورده است.
حتی برخی رویکردهای جدید به توسعه روستاهای کشور، نظیر بومگردی و گردشگری روستایی نیز چندان نتوانسته در عمل تاثیر زیادی بگذارد. هرچند شاید به صورت موردی اجرای چنین طرحهایی در برخی از مناطق موثر بوده باشد.
آنچه که سیاستگذاران کشور همواره در سیاستگذاری مناطق روستایی مورد غفلت قرار میدهند، شناخت روستا و تاثیر مولفههای اجتماعی و فرهنگی بر رفتار اقتصادی روستائیان کشور است.
تغییر نگرش روستائیان نسبت به زندگی در روستاها، تبدیل شدن مهاجرت به یک ارزش در جوامع روستایی، چیزی نیست که بتوان با اعطای تسهیلات وزارت جهاد کشاورزی یا پرداخت اعانه از طرف نهادهای حمایتی، تغییر پیدا کند.
نگارنده مطلب بر این عقیده است که توسعه روستاها در کشور نه از طریق اعطای تسهیلات و اعانه بلکه از راه تغییر نگرش روستائیان به زندگی در روستا، رخ میدهد.
برای توسعه روستاها نیاز است تا نگرش روستائیان نسبت به زندگی در روستا و انجام فعالیتها تولیدی تغییر پیدا کند.
مادامی که نتوانیم از جنبه اجتماعی و فرهنگی، زندگی در روستا و انجام فعالیت تولیدی نظیر دامداری و فرشبافی را برای روستائیان تبدیل به ارزش کینم، همچنان باید با سیل بیرویه مهاجرتها روبرو باشیم.
کشورهای توسعهیافته با وجود آنکه نسبت به ایران، روند صنعتی شدن را به طور کامل طی کردهاند، اما همچنان سعی در نگه داشتن جمعیت روستایی خود و توسعه روستاها کردهاند. این رویکرد به گونهای بوده که حتی روند شکلگیری مهاجرت معکوس در این کشورها اتفاق افتاده است.
شکلگیری نهادهای حمایتی مانند کمیتهامداد، بهزیستی و… اگرچه همراه با خدماتی بوده است. اما نباید از آثار سو اجرای برخی سیاستها توسط اینگونه نهادها چشم پوشید.
رویکردهای اعطای اعانه به روستائیان، در نهایت موجب از بین رفتن روحیه انجام فعالیتهای تولیدی در بین جامعه روستایی کشور میشود.
آنچه که مشخص است این است که رویکرد نهادهایی مانند جهاد کشاورزی، کمیتهامداد و سایر دستگاهها نسبت به توسعه روستاها باید تغییر پیدا کند. چراکه اکنون توسعه روستاها بیشتر در گرو تغییر ارزشهای موجود در بین روستائیان کشور و بها دادن به فعالیتهای تولیدی به جای مهاجرت به شهرها است.