امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com
قانون اساسی هرکشور خاستگاه و بستر آمال و آرزوی ملتی است که بر آن مهر تایید زده و به دولت هایی که می آیند و می روند به امانت تسلیم شان می کنند.قانون اساسی شالوده و ام القوانین است که تمامی ارتباطات و پیوستگی های درونی جامعه وحتی خارج از مرزها متاثر از آن است.
قانون اساسی اصول، مواد و تبصره هایی دارد که هرکدام و در نهایت همگی آنها روش و سیستم کشورداری و حکومت گری را به مردم اش دیکته می کند.
قانون اساسی از آنچنان هیبت و قدرتی باید برخوردار باشد و سیستم حکومت ها باید آنچنان قائل به احترام و تکریم آن باشند که هیچ دولتی و تحت هیچ پیش شرطی خویش را موظف به اجرای تمامی قوانین مطرح در آن و نه برمبنای مصلحت اندیشی و سلیقه ای متعهد باشد.
در کشور ما قانون اساسی عمری حدودا چهل ساله دارد که مجموعه قوانینی است که هریک از آن اصول، مواد و تبصره ها به عنوان شاخصی برای ورود به مجموعه قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی عمل کرده و می کند.
زمانی که یک سیستم کارآمد و حساب شده بر کشور حاکمیت پیدا کند، هیچ دولتی و متاثر از هرنحله فکری و تحت هیچ توجیه و اگر و امایی حق ندارد که برخی از اصول اش را معطل گذارد و به آنها کم اعتنایی کند.
اصول و مواد قانون اساسی کشور که حدودا چهار دهه قبل به تصویب مردم دریک رای گیری سراسری شکل قانونی به خود گرفت، متاسفانه در دولت های مختلف دچار بی مهری های فراوانی گردید که برخی از اصولش را گذاشتند که خاک فراموشی بر آن بنشیند و به همین دلیل است که کشور به لحاظ مدیریتی دچار بحرانی عمیق و جدی شد و هست.
ضمن این که پس از حدود گذشت چهار دهه اینک و با توجه به تغییرات وسیع و باورنکردنی شرایط منطقه ای و جهان چنین به نظر می رسد که در برخی از مشکلات پیش آمده و تولید برخی بن بست های بزرگ در اداره امور نیاز به بازبینی برخی اصول یا مواد و یا تبصره هایی از قانون اساسی است.
قانون اساسی را گروهی انسان فرهیخته و متخصص و برمبنای اقتضائات روز و انقلاب تدوین و تصویب کردند و مردم هم با آرایی بسیار بالا مهر تایید بر آن زدند، قوانینی که نوشته و تولید نمایندگان تدوین قانون اساسی بود و طبیعتا وحی منزل نیز نبود و نیست.
چرا وقتی رئیس جمهور سخن از رفراندومی جدید برای برخی تغییرات در آن می راند، برخی چنان برآشفته شدند و می شوند که انگار قرار است آیاتی از قرآن تغییر کند؟! مگر رئیس جمهور طبق قانون و سوگندش نباید از قانون اساسی حضانت و بر درستی اجرای آن نظارت و حتی اخطار قانون اساسی دهد؟ اینک او بر طبق همان قانون اساسی سخن از تغییراتی در برخی اصول یا مواد ناکارآمد آن و بنا بر شرایط روز آن هم پس از حدود چهار دهه گفته است که برای نائل آمدن به آن باید مراحل پیچیده ای به شکل تقدیم لایحه به مجلس و در نهایت با تصویب نمایندگان و به تصویب نهایی شورای نگهبان برسد.
سوال اساسی و مهم اینجاست که چرا تمامی محتوای قانون اساسی و به شکلی سازمان یافته و دقیق و سیستمی اجرا نمی شود و تاکنون نیز نشده است؟ عیب کار در کجاست؟ چرا روسای جمهور بی واسطه و شفاف دلایل عدم اجرایی شدن تمامی این مواد و اصول را به مردم نمی دهند؟ مگر همین مردم به آنان رای ندادند؟ مگر همین مردم به رئیس جمهورشان اعتماد نکردند، اینک همین مردم نیاز به اعتماد دارند و باید محرم تلقی شوند.
به نظر می رسد که زمان برخی تغییرات فرا رسیده تا بتوان با تشکیلاتی منسجم و سیستمی کار آمد به اهداف برزمین مانده چهل ساله مردم جامه عمل پوشاند و با شعار و بازی با کلمات وقت مردم را بیش از این تلف نکرد!!