سرمقاله/به آیندگان بگو…!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com
دوست خوبم…!! به آینده بگو که ایران را قجرهای فاسق و فاجر از تصویر شتری نشسته، تبدیل به گربه ای کردند و پهلوی دوم نیز تکه دیگری از این گربه زخم خورده را با فشار انگلیسی ها از کف داد و بحرین به ثمن بخس استقلال اش را از ایران اعلام کرد و هیچکس هم نفهمید و ندانست.
برادر خوبم …!! به آینده بگو که در سال ۵۹ کشوری به ایران پس از انقلاب حمله کرد که صدام اش تازه از کودتایی خونین برعلیه البکر زمام امور را به دست گرفت که هرکار خواست کرد، قرار گذاشت که روز سوم پس از حمله به ایران صبحانه اش را در تهران بخورد و شرطه هایش را در خیابان های تهران مستقر کند.
خواهرم …!! به آینده بگو که هشت سال مداوم و باتمام فشاری که بر این مردم گذاشته شد، او در تنهایی جهانی اش و با مردم اش حتی به اندازه یک وجب از این خاک چند هزار ساله را از دست ندادند.
مادر خوبم …!! به آینده بگو که چه ها بر ما گذشت، بگو که میلیون ها شهید، مفقود، جانباز و اسیر نتیجه عملکرد همین مردمی بود که اینک نسل سوم و چهارم بعد از ۵۷ را دارند تجربه می کنند.
پدر عزیزم …!! به آینده بگو که مردم این دیار آنقدر صبوری کردند و به انتظار نشستند تا گره ای از گره های بغض های فروخورده چهار دهه شان یکی یکی باز شود و طعم خوش زندگی را برای یکبار هم که شده بچشند.
برادر خوبم ..!! به آینده بگو که چه اتفاقاتی بر ما گذشت و چه دردهایی را که بخاطر ایران و خیزش ۵۷ تحمل کردیم وچه نابرابری ها را دیدیم و چه خون دلها خوردیم که پای خواسته های مان بایستیم .
رفیق عزیزم…!! به آینده بگو که انقلابی که چهار دهه را پشت سر گذاشته دیگر جوان و پر از شعار نیست که آتش فریادهایش همه چیز را بسوزاند او اینک چهل ساله است و پخته و سرد و گرم چشیده، اما گاه هنوز کودکی می کند و خط و ربط را فراموش می کند.
مادر غم دیده ام …!! به آینده بگو که مردم ایستادند تا میوه انفجار خشم شان در سال ۵۷ را بچینند و از خوردنش لذت ببرند، میوه ای برای همه، بگو که این اتفاق اصلا نیفتاد و میوه هایش را کسانی چیدند که کمترین بها را پرداختند و بر احساسات پاک مردم موج سواری کردند.
خواهر داغدارم …!! به آینده بگو، حتما بگو که نزول خواران رسمی و تابلودار چه بلایی بر سر مردمی آوردند که خیال می کردند در قالب و ماسک بانکداری اسلامی قرار است برای شان بهشت زمینی فراهم آید.
برادر زخم خورده ام…!!
به آینده بگو که هر روز که سر از بالین بر می داری خبری نو و تکان دهنده از اختلاسی جدید و خورده شدن میلیاردها تومان از حق مردم بلعیده می شود و اکبر آقای سوپری محله ما به دلیل عقب ماندگی چند قسط از وام بانکی اش، بر آبرویش در شهر چوب حراج زده اند.
پدر صبورم ..!! به آینده بگو که قاچاق موادمخدر و لوازم خانگی و پارچه و سوخت و سیگار عده قلیل و پادوهایشان هر روز فربه تر و قلچماق تر می شوند و مبارزه با آنها نیز در طی چند دهه و در دولت های گوناگون فقط در حد حرف باقی ماند و آنان به راحتی آب خوردن هر سال میلیاردها دلار از سهم این مردم بی پناه را به راحتی آب خوردن می بلعند.
دوست ناباورم…!! به آینده بگو که فقر و زیرخط فقر در این کشور ثروتمند چونان کوهی سنگی و سنگین بر وجدان های خفته مدیران ناکارآمد چند دهه سنگینی می کند اما آنان حتی به خود اجازه عذرخواهی کوچکی هم نمی دهند و همچنان طلبکارند.
نوجوان بی تجربه …!! به آینده بگو که عدالت اجتماعی فقط کلمه زیبایی است که به درد شعارنویسی و نگاشتن انشا می خورد، عدالت فقط در بین مدیران کلان و آقازاده ها و ژن های خوب رعایت می شود و به دقت تقسیم می شود و مردم فقط نگاه می کنند و دلشان احتمالا به حقوق های نجومی یکی دومیلیون آب باریکه شان خوش است و سرگرم بازی های سیاسی اغیاران و طلبکاران انقلاب اند.
دوست عزیزم ..!! به آینده بگو که ظرف صبوری مان دارد کم کم سرریز می شود و گاه که اعتراضی از سر درد بی درمان مان می کنیم سخت تنبیه می شویم تا زبان به کام گیریم، بگو که ما را آدم هایی بی فکر می دانند که نیاز به قیم داریم که به جای مان بیندیشند.
فرزندان خوبم …!! به آینده بگویید، آنان که به ما گفتند اینک نیستند، شما مطالبه کنید حقوق از دست رفته تان را، تعامل کنید و از تقابل دوری، تفکر را بر احساستان غالب کنید و با منطق، حقوق از دست رفته تان را استیفا کنید تا دنباله سال ۵۷ همچنان ادامه یابد و ابتر نماند، برای آن سال ها خون دل ها خورده شده، قدر بدانید و نگذارید در قالب انقلابی گری شعاری حق تان ستانده شود.
به آینده بگویید….

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*