امروز خراسان جنوبی – زنگویی znagoei@birjandtoday.ir
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. این را به ضرب المثل گفته اند تا همه مثل های زندگی را با آن ضرب کنیم. نه فقط سخن و نکات را که رفتارها و برنامه ها را نیز هم. هرکاری اگر در جای خود انجام نشود به ضد خود تبدیل می شود مثل آتش روشن کردن در دل تابستان و روشن کردن کولر در زمهریر زمستان. این دو در جای خود بهترین نفع را به مردم می رسانند اما در جای خود که نباشند هم مضرند و هم نشان بی توجهی. از این دست بی توجهی ها هم کم نمی بینیم در جامعه یکی اش هم همین ماجرای کشتی مطلا و قصه هایی که در پی دارد حال آنکه ارزش هر چیز را باید به خود آن سنجید نه موارد پیرامونی آن. به ویژه وقتی سخن از قرآن به میان می آید، آیات قرآن، حرف به حرفی که کنار هم می نشیند تا کلمات یک آیه از قرآن را پدید آورد، هزار بار قیمتی تر از آن است که آن را با طلا، بسنجند. ارزش قرآن هیچ وقت به نوع نگارش و جنس نگاشته شده نیست بلکه ارزش از آن می یابد که کلام خداست و پیام دعوت بندگان خدا به سوی حضرت دوست. طلا، با همه ارزش مادی اش، به قرآن قدری نمی افزاید بلکه ارزش می گیرد و البته در نگاه برخی از ارزش قرآن می کاهد. من با نیت و قصد و آهنگ سازندگان کشتی مطلا کاری ندارم اما نتیجه آن در جامعه اصلا خوب نبود. وقتی مردم که مخاطبان قرآن هستند، هشت شان به گروی نه می رود و گاه از این هم می گذرد و در گروی ۴ می ماند. وقتی هزینه زنده ماندن، از زندگی افتادن است، چه معنی دارد برخی به کار مطلا کردن قرآن بپردازند؟ من این کار را- حتی اگر پاک ترین نیت ها پشت آن باشد- را کج سلیقگی محض و مقابله با فرهنگ قرآنی می دانم که انسان ها را به پرهیز از زیور آلات و زیب و رنگ دنیا می خواهند. اگر طلا به کلام خدا و خانه خدا ، ارزش می داد ، شایسته بود خود نبی مکرم اسلام دستور تحریر آیات با طلا و ساختن کعبه با طلا را بدهند نه اینکه هر دو از جمله ساده ترین سازه ها باشند. آن زمان شاید به اندازه امروز هم مردم گرفتار نبودند اما امروز با این شرایط ندیدم کسی این خبر را بشنود و به جنبه هنری آن توجه کند. ندیدم خبر را بخواند و به تحسین این کار بپردازد. ندیدم با خبر شود از کاری چنین و لااقل سخن به مذمت بر زبان نیاورد. فضای مجازی هم پر است از نقدها و انتقادها. حق هم دارند. هرکس دلش با قرآن است، برود و هرچه می تواند را صرف بهبود اوضاع زندگی مردم کند. نه مردم کافر. همین باورمندان قرآن را می گویم که گاه برای خالی بودن سفره شان در پیش زن و فرزند ، هزار بار می میرند و زنده می شوند. مگر آموزه های دینی ما برای مومنان حرمتی در تراز کعبه و حتی بالاتر از آن تعریف نکرده است؟ پس چه می شود ما را که چنین به راهی گام می گذاریم که مقصدش، تکریم اشرف موجودات نیست؟ سخن به درازا نکشد که در این موارد باید به “خیرالکلام” بسنده کرد که “قل و دل” باشد. کوتاه بر دفتر بنشیند و به صدای بلند اعتراض کند با این استدلال که با قرآن نباید بازی کرد حتی اگر طلابازی باشد و دقیق تر؛ حتی اگر طلاسازی باشد. به آغاز سخن برگردیم؛ قرآن سخن خداست و جایش هم قلب پاک مردمان. به طلا نوشتن بر ارزش آن نمی کاهد بلکه آن را از دست مردمان دورتر می کند به اضافه اینکه این را اشرافیگری می دانند که در روزگار نابسامانی اوضاع برخی از مردم به ضد تبلیغ برای کتاب خدا تبدیل می شود. ان شاءا… بعد از این شاهد ماجراهایی از این دست نباشیم.