خراسان جنوبی سابقه درخشانی در تربیت نخبگان نامدار دارد. برگ های تاریخ استان به نام نامدارانی مزین است که افتخاراتشان کم نظیر و حتی بی همتاست. دراعصار گذشته و همین سال ها نام آورانی از این خاک در عرصه های مختلف زیسته اند، درخشیده اند، افتخار آفرینی کرده اند اما در نقاط دیگر کشورنه در قلب منطقه ای که زادگاه و پرورشگاه آنان بوده است. خاک منطقه دافعه ای دارد انگار ، جنس نخبگان را نمی پسندد. چهره هایی که از میان کنکاش ها برای رفع مشکلات رخ باز می کنند و به چشم ها می آیند، در فشاری عجیب به پایین کشیده می شوند وبرای عبور از رنج درک نشدن توانایی هایشان ، انزوا را برمی گزینند مگر اینکه پا درکفش مهاجرت کنند و به نقاطی بروند که قدرت جذب توانایی ها بر دافعه آن می چربد.در واقع زیر پوست شهرت نخبه پروری منطقه مان، درد نخبه گریزی بیداد می کند و هرچه می گذرد پیامدهای آن مانعی بزرگ سر راه توسعه می سازد. در این گریز اجتناب ناپذیر چه منافعی که در طول سال های سال از کف داده ایم و آن طور که باید خبر نداریم چرا که این گریز ناشی از رفتارهایی اجتماعی است که ریشه در تنگ نظری ها دارد. نوعی خصلت نا پسند که گاه به ضد فرهنگ های پابرجایی تبدیل شده و آن چنان خانمان سوز پیش می رود که سطح پویایی و بالندگی استان را به پایین می کشد.بارها و بارها از مسئولان مرکز نشین که با همشهری های ما در وزارتخانه ها و دستگاه های حساس ستادی نشست و برخاست دارند شنیده ایم که خراسان جنوبی ثروتی بزرگ و بی همتا چون نیروی انسانی دارد. راست هم می گویند چون آنها توانایی ،جسارت ایده پردازی ، موفقیت مدیرتی و تدبیر هم استانی های ما را از نزدیک دیده اند اما به جای اینکه درخشش آن ها را کور کنند ، این تابش را پذیرفته و وجود و برقراری آن ها در سیستم های کاری و مدیریتی را مغتنم می شمارند اما ما خاطره ای از این توانمندی در حافظه منطقه خود نداریم. مدیران بومی ما یا خاطراتی از برخی تنگ نظری ها در ذهن دارند که خود خراسان جنوبی را برای فعالیت منسب نمی بینند یا مدیران غیر بومی تصمیم گیرنده ای که انتخاب شده اند برای حضور نیروهای بومی فضایی در شان ا نها ایجاد نمی کنند. این است دور باطلی که برخی خصلت های نکوهیده اجتماعی در این منطقه ایجاد کرده و نخبه گریزی از دامان این خاک را اجتناب ناپذیر کرده است. این خصلت درکنار برخی مسایل دیگر چون ضعف مطالبه گری شرایط زا برای ورود نیروهای نه چندان موثر غیر بومی به منطقه فراهم می کند و همین ورود در را به روی بسیاری از مدیران یا نیروهای موثر بومی می بندد. بسیاری از مشکلات استان در این فضا حاد تر می شود چون نیروهای غیر بومی هر چند تاثیر گذار و قوی اشنایی کافی از ریشه مسایل ندارند و اغلب ماندگار هم نیستند. به این شکل شاکله مدیریتی و آنچه می تواند به دست های توانمند نیروی انسانی کارآمدی که در همین منطقه پرورش یافته ایجاد و احداث شود، سست و سطحی می شود و مسیر به سمت توسعه طولانی تر.و آنچه می تواند این جهت نادرست را تغییر دهد، فرهنگ سازی برای پاکسازی ذهن برخی از خصایل ناپسندی است که نمی گذارد توانمندی ها را ببینند و بپذیرند. تازمانی که چنین نشود باید انباشت بسیاری از مشکلات را نظاره کرد و گفت : خود کرده را تدبیر نیست