امروز خراسان جنوبی – زنگویی znagoei@birjandtoday.ir
ما مردمی به غایت ثروتمندیم. نه از آن رو که بر گنجی از نفت و سفره ای از معادن، نشسته ایم. نه به آن دلیل که کشور ما از لحاظ استراتژیک و سوق الجیشی، بر نبض انرژی جهان سلطنت دارد. نه از آن رو که آب و هوایی چهارفصل داریم که حسرتش را دیگران می خورند. نه به این خاطر که حلقه وصل شرق به غرب عالمیم. نه به آن دلیل که…. همه این ها ثروتی زایا و سرمایه ای ارجمند است اما بزرگ ترین سرمایه و جاودانه ترین داشته ما، عمق استراتژیک فرهنگی ماست که ریشه از دیروز می گیرد و امروز و فردای ما را چنان تغذیه می کند که می توانیم برای جهانی، سفره معرفت، پهن کنیم. سرمایه پایان ناپذیر ما مولوی و حافظ و حکیم نزاری و سعدی اند. سرمایه مانای ما عطار و ابوسعید و عین القضات اند که امروز مان را با فرازهایی از سخن عرشی این آخری، حضرت عین القضات ، معطر می کنیم تا در این شمیم هوش آور به تأمل برخیزیم بسیط بندگی را که زمین را به امامت ما می آورد؛ دریغا ! ما از قرآن جز حروف سیاه و سپیدی کاغذ نمی بینیم!
چون در وجود باشی، جز سواد و بیاض نتوانی دیدن ؛ !
چون از وجود به در آمدی، کلام ا… تو را در وجود خود محو کند، آنگاه تو را از محو به اثبات رساند، چون به اثبات رسی، دیگر سواد نبینی همه بیاض بینی. برخوانی «وَعِنْدَهُ اُمُّ الکتاب».
جوانمردا قرآن را در چندین هزار حجاب بخلق فرستادند ؛ اگر جلالت نقطۀ بای بسم ا… عرش آمدی یا بر آسمان ها و زمین ها، در حال، پست و گداخته شدندی. «لَوْ أَنْزَلنا هذا القُرآنَ علی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِعاً مِنْ خَشْیَه ا…» همین معنی باشد.
نوش باد آن کس را که بیان این همه کرد و گفت: «کُلُّ حَرْفِ فی اللَوْحِ المَحْفوظِ أَعْظَمُ مِنْ حَبَل قافٍ»
گفت ؛ هر حرفی از قرآن در لوح محفوظ عظیمتر از کوه قافست. این لوح خود دانی که چه باشد؟
لوح محفوظ دل بود. این قاف دانی که چیست؟ «ق والقرآنِ المجید» باشد.
دریغا! در هر عالم از عالم های خدا قرآن را بنامی خوانند که در آن عالم دیگر نخوانند :
در پرده ای قرآن را « مجید» خوانند که «بَلْ هُوَ قُرْآن مَجید»؛
و در پردۀ دیگر، « مبین» خوانند که «وکِتابٌ مُبینٌ»؛ در پردۀ دیگر، « عظیم» خوانند «ولقد آتَیْناکَ سَبْعاً مِن المَثانی و القرآنَ العَظیم»؛ در پردۀ دیگر، « عزیز» خوانند که «وَاِنّهُ لَکتابٌ عَزیز»؛
در عالمی دیگر، « کریم» خوانند که «إِنّهُ لَقُرْآنٌ کریم»؛
در جهانی دیگر، قرآن را « حکیم» خوانند که «آیاتُ الکتاب الحکیم». قرآن چندین هزار نام است، بسمع ظاهر نتوانی شنید؛ اگر سمع درونی داری، در عالم «حم عسق» این نامها پوشیده با تو در صحرا نهند.
دریغا! مگر مصطفی از اینجا گفت که «إِقْرَأوا القرآنَ والتَمِسوا غَرائبَهُ» غرایب قرآن جُستن، کار هرکسی نباشد.
ای دوست باش تا به کتابخانۀ «أَوّلُ ما خَلَقَ ا… نوری» رسی، آنگاه استاد «أدَّبنی ربی فَأحسَنَ تَأدیبی» قرآن را بلاواسطه بر لوح دل تو نویسد که «وَرَبُّکَ الأکرَمُ الّذی عَلَّمَ بالقَلَم عَلَّمَ الإِنسانَ مالَمْ یَعْلَم». در این کتابخانه بدانی که «ن و القلم» چیست. ای عزیز او خواست که محبان را از اسرار ملک و ملکوت خود، خبری دهد در کسوت حروف تا نامحرمان بر آن مطلع نشوند. گوید: «الم، المر، الر، کهیعص، یس، ق،ص، حم ، ن، طه، المص، طسم، طس»
باری به تأمل باید خواند رازها را. به تکریم باید برخواست این سرمایه زایا را و… چنین می شود که ما بازهم ثروتمندترین قوم تاریخ می مانیم…..