این صحنه نمایش تلخ و جانسوزی است که دائم بر گستره کشورمان در حال تکرار است و هر بار هزاران خانوار را درخود فرو می خورد و جمعیت کل کشور را داغدار و مصیبت زده.
کشوری که در بین ده کشور بلاخیز دنیاست و دائم در بوته آزمایش انواع خطرات می سوزد اما هیچ اتفاق مدیریتی در آن رخ نمی دهد و نگاه ها و تفکرات و تصمیمات همانی است که از عهد قجر تاکنون بوده و هست و احتمالا خواهد بود.کشوری که دائم برخط زلزله می لرزد، سیل های خروشان و بنیان کن دارد، گردو غبارهای فلج کننده و خشکسالی های مکرر و تمام ناشدنی او را در خود غرق کرده اند چرا باید روزگارش بر همان طریق باری به هر جهت بچرخد؟!! چرا مدیریت بحرانش خود بحران زده است؟! چرا مردم آموزش نمی بینند؟ چرا تمام هم و غم ما شده سیاست بازی و کارهای زیربنایی شده بازیچه دست سیاست بازان خنثی ؟!!
چرا فقط در ایام خشم طبیعت به فکر زلزله می افتیم و ساعت ها به آن می پردازیم و مصاحبه پشت مصاحبه ؟!
چرا کشوری که بر کمربند زلزله کره زمین بیتوته کرده باید همچنان از نداشتن امکانات فراوان در انبارهایش ناله کند؟ پس این همه بودجه های کلان در کجا هزینه می شود؟ چرا در ساخت و ساز های درون شهری و برون شهری نظارتی دیده نمی شود؟ چرا هنوز روستاها بیشترین تلفات را دارند؟ چرا جنگل های نداشته مان صدها هکتارش خاکستر می شوند اما هواپیما یا بالگردی مخصوص برای خاموش کردن آتش نداریم، جداً این پول های بی زبان کجا هزینه می شوند؟ تا چه زمانی قراراست تند و تند اعلامیه صادر کنیم و تسلیت بگوییم، فردا مکان دیگری فروخواهد ریخت و امکاناتی که نیست و مردمی که کوچکترین آموزشی ندیده اند!! سگهای زنده یاب هم در فاجعه پلاسکو فقط بو کشیدند و کسی را نیافتند. پلاسکو تمام شد و فراموش، زلزله چند ماه پیش خراسان رضوی تمام شد و فراموش، زلزله بم و رودبار و طبس تمام شد و فراموش، سیل مرگبار در اقصی نقاط کشور تمام شد و فراموش و باز این سر مردم است که با دعواهای سیاسی و جنگ عراق و افغانستان و سوریه و فوتبال قرمز و آبی گرم می شود تا فاجعه ای دیگر و چند روزی گریه و شیون و کمکهای مردمی و باز تمام می شود و فراموش، این چرخه معیوب قرار است تا چه زمانی ادامه یابد. درکشوری چنین در معرض خطرات دائمی با این بودجه هایی که بیشتر پول خرد ته جیب بچه ها را می ماند نمی توان ستادهای بحران را سامان داد، هم چنان که این ستادها فقط نامی هستند بر کاغذ. زمین ایران باز خواهد لرزید همچون صدها و هزاران سال قبل و باز گروه گروه کوچک و بزرگ و پیر و خردسال و جوان را با کفن یا بی کفن دفن خواهیم کرد و باز ادامه همان چرخه معیوب.تسلیت به مردمی که بر اثر زلزله داغدار شدند، تسلیت به مردمی که سالانه هزاران نفرشان در جاده ها قتل عام می شوند، تسلیت به مردمی که در قطار می سوزند و به دانش آموزانی که در کلاس، تسلیت به مردمی که از فقر، انسانیت شان می میرد، تسلیت به کسانی که درسیل تمام هستی شان را از کف می دهند….ما عادت داریم به تسلیتهای سریالی و تسلیت به صداوسیمایی که به خود زحمت گذاشتن یک نوار مشکی در گوشه ای از قاب اش را برای تسلای خاطر بازماندگان نمی دهد!!