امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد mohammadraeifard@yahoo.com
اپیزود اول ….
وقتی خبر به تاراج رفتن کمک های ارسالی مردم به سرپل ذهاب توسط راهزنان، رسانه ای شد شاید کمتر کسی آن را باور کرد اما با گذشت دو روز از این اتفاق سوال برانگیز و تاییدآن توسط مسئولین که قبلا به شدت تکذیب شده بود، موجی از سئوالات گوناگون ذهن مردم و افکارعمومی را به خود مشغول کرده که چطور و بنا به چه دلایلی کاروان های ارسالی کمک های دولتی و مردمی باید توسط یگان ویژه اسکورت شوند؟ مگر هنوز دزدان شب رو و یاغیان سرگردنه بگیر وجود دارند؟ این صحنه ها را مردم بیشتر در سریالهای تاریخی تلویزیون دیده و بخاطر دارند!!!
اپیزود دوم…
ازگله کجاست؟ مکانی که ظاهرا مرکز زلزله بود اما بایکوت خبری شد!! تمام زوم گزارشات تلویزیون ودوربینهایش برروی سرپل ذهاب نهاده شد، بین اظهار نظر مسئولین و مردم زلزله زده تضادهای باورنکردنی فراوانی وجود دارد، گزارشگران صداوسیما جویده جویده گزارش می دهند که یکی به میخ است و یکی به نعل، فضای بوجودآمده از شرایط احساسی و ضربات روانی حاکم بر منطقه وسیع زلزله زده حکم میکند که گزارشات بدون سانسور و قیچی کاری و کاملا شفاف ارائه شود که مردم بدانند گلوگاه های کور مدیریتی کجاست؟ گلوگاه هایی که چند دهه بی دغدغه همچنان برطبل عدم کفایت بسیاری از مدیران از کارافتاده می کوبند!! رییس اورژانس کشور قبل از این فاجعه منطقه ای در مصاحبه ای آماری ارائه کرد که درآن به تعداد بسیار زیاد آمبولانس اشاره می رفت اما در زمان حادثه یکی از کمبودهایی که دقایق کاری اش برای نجات مجروحین خارج شده از زیر آوار بسیار مهم بود همانا کمبود شدید آمبولانس بود!!
اپیزودسوم…
خراب شدن و از هم پاشیدگی مسکن های مهر در اسلام آباد و سرپل ذهاب و تخریب تقریبا کامل بیمارستان تازه افتتاح شده اسلام آباد نشان از ناهنجاری و فساد در نوع قراردادها و عدم توجه نظام مهندسی به حداقل استانداردها بوده که باید این اتفاق تلخ می افتاد تا پرده های افتاده کنار میرفت و عیان می شد این تباهی ضایع شدن حقوق عامه مردم، شک نکنید که برای پیگیری هیچ اتفاقی نخواهد افتاد، همچون موارد مشابه، درنهایت این مردم اند که بدهکار خواهند شد !!
اپیزود چهارم…
مدیریت بحران یعنی مدیری که هر لحظه بحران راببیند و چاره ای دراندازد، اگر قرار باشد که مدیریت بحران غافلگیر شود پس فرقش با مردم عادی چیست؟!! مدیریت کلان بحران باید تمامی انبارهایش از باب تمامی موارد ذکرشده درآیین نامه هایش تا سقف پر باشد و آکبند، مردمش آماده پذیرش واقعیت بحران، آموزش دیده و پای کار باشند، عوامل اجرایی اش نیز زبده و دست به کار، هماهنگی کامل با تمامی سازمان های ذیربط، مانورهای تسلسلی و اجباری برای همگان، مدیریت بحران تعریف دارد و مدیرانی را می طلبد که هنر مدیریت را بدانند نه این که برمبنای سیاسی کاری حکمی دریافت کرده باشند!! خراسان جنوبی هم لرزید و باز هم خواهد لرزید استانی که به لحاظ وسعت و زلزله خیزی رتبه سوم کشوری را دارد، راستی مدیریت بحران این استان در چه حال و روزی است؟ زلزله برای تکاندن و تخریب از هیچ مدیری کسب اجازه نمی کند و نیاز به نامه نگاری و حراست بازی هم ندارد، ناخوانده و ناگهانی می آید و زیاد نمی ماند، درحد چند ثانیه و همان چندثانیه هزاران نفر را بی خانمان و معدوم و مصدوم میکند، مدیریت بحران باید گوش به زنگ ورود این میهمان ناخوانده ای که بوی مرگ و تخریب می دهد باشد.