وقتی زندگی خوب پیش نمی رود

 

حقیقت این است که خوشبختی، نداشتن مشکل نیست، توانایی کنار آمدن با آنهاست. اگر ذهن شما مسئله ای برای متمرکز شدن روی آن نداشت، می دانید چقدر سرگردان می شد؟ همیشه نگاهتان به چیزهایی باشد که دارید نه چیزهایی که از دست داده اید. چون چیزهایی که زندگی از شما می گیرد مهم نیستند، آنچه اهمیت دارد این است که با چیزهایی که برایتان باقی مانده است چه می کنید.

بخش خانواده ایرانی تبیان

مشکلات

 

از زندگیم خسته شدم، چیکار کنم؟در زیر به ۸ چیزی اشاره می کنیم که به شما در زمان سختی ها انگیزه می دهد:

۱٫ درد بخشی از رشد کردن است.

گاهی اوقات زندگی به این دلیل درها را به روی تان می بندد که وقت جلو رفتن است. و این چیز خوبی است چون معمولاً ما هیچ وقت به خودمان تکان نمی دهیم مگر اینکه شرایط، ما را به آن مجبور کند. وقتی زندگی سخت می شود. به خودتان یادآور شوید که هیچ درد و غمی بی دلیل اتفاق نمی افتد. از چیزی هایی که اذیت تان کرده درس بگیرید ولی هیچوقت این درس ها را فراموش نکنید. فقط بخاطر اینکه با مشکلات دست و پنجه نرم می کنید به معنی این نیست که شکست خورده اید. افتادن اتفاق های خوب زمان می برد. صبور باشید و مثبت فکر کنید. همه چیز درست خواهد شد؛ البته شاید این اتفاق زود نیفتد اما بالاخره می افتد.

یادتان باشد که دو نوع درد وجود دارد: دردی که آسیب می زند و دردی که تغییرتان می دهد. هر دو این دردها به رشد شما کمک می کنند.

۲٫ همه چیز در زندگی گذرا و موقتی است.

هر وقت باران می آید، بالاخره بند می آید. هر وقت ضربه می خورید، بالاخره خوب می شوید. بعد از تاریکی همیشه روشنایی است هر روز صبح طلوع خورشید همین را می خواهد به شما بگوید اما معمولاً یادتان می رود و در عوض فکر می کنید که شب همیشه باقی می ماند. اما اینطور نیست. هیچ چیز همیشگی نیست.

پس اگر اوضاع زندگی خوب است از آن لذت ببرید چون همیشگی نیست. اگر اوضاع بد است، نگران نباشید چون این شرایط هم همیشه نمی ماند. فقط به این دلیل که در این لحظه زندگی تان سخت شده است به این معنی نیست که نمی توانید بخندید. فقط به این دلیل که چیزی اذیت تان می کند به این معنی نیست که نمی توانید لبخند بزنید. هر لحظه برای شما شروعی تازه و پایانی تازه است. هر لحظه فرصت جدیدی به شما داده می شود. فقط باید از این فرصت بهترین استفاده را بکنید.

۳٫ نگران بودن و شکایت کردن چیزی را عوض نمی کند.

آنهایی که بیشتر از بقیه شکایت می کنند، کمتر از بقیه کار انجام می دهند. همیشه بهتر است که سعی کنید کاری بزرگ انجام دهید و شکست بخورید تا اینکه هیچ کاری انجام ندهید و موفق شوید. اگر گم شوید، هیچ چیز تمام نمی شود؛ زمانی همه چیز تمام می شود که کاری انجام ندهید و فقط شکایت کنید. اگر به چیزی باور و اعتقاد دارید، تلاش کنید. اجازه ندهید سایه های گذشته، دریچه رو به آینده تان را تاریک کند. اینکه امروز را به شکایت کردن درمورد دیروز بگذرانید، آینده تان را روشن تر نمی کند. به جای آن دست به کار شوید. بگذارید درس هایی که گرفته اید زندگی تان را بهبود بخشند. تغییر ایجاد کنید و هیچوقت به عقب نگاه نکنید و صرف نظر از اتفاق هایی که در این راه طولانی می افتد، یادتان باشد که شادی و خوشبختی واقعی فقط زمانی می آید که دست از شکایت کردن بخاطر مشکلاتتان بردارید و شروع به شکرگزاری برای مشکلاتی که ندارید کنید.

۴٫ جای زخم های شما نشانه قدرتتان هستند.

هیچوقت بخاطر جای زخم هایی که زندگی روی تان گذاشته است خجالت نکشید. این جای زخم ها یعنی درد تمام شده و روی زخم تان بسته شده است. یعنی توانسته اید بر درد غلبه کنید، درسی بگیرید، قوی تر شوید و به جلو پیش روید. جای زخم، خالکوبی پیروزی است که باید به آن افتخار کنید. اجازه ندهید این زخم باعث شوند زندگی تان را با ترس سپری کنید. هیچوقت نمی توانید جای این زخم ها را از بین ببرید اما می توانید نگاه خودتان به آنها را تغییر دهید. می توانید به جای این زخم ها بعنوان نشانه قدرتتان نگاه کنید نه درد.

۵٫ هر مشکل کوچک، قدمی رو به جلو است.

صبر کردن در زندگی به معنی منتظر ماندن نیست؛ صبر کردن توانایی داشتن نگرشی خوب در زمان تلاش برای رسیدن به رویاهایتان است. پس اگر می خواهید امتحان کنید، وقت گذاشته و تا آخر راه را بروید. در غیر اینصورت، هیچ دلیلی برای شروع کردن نیست. این می تواند به معنی از دست دادن راحتی و ثبات تان و بر هم خوردن عادت های خواب و خوراکتان برای مدتی کوتاه باشد. می تواند به معنی قربانی کردن روابط و همه چیزهای آشنایی باشد که قبلاً در زندگی تان وجود داشت. می تواند به معنی قبول کردن تمسخرهای همسالان و دوستانتان باشد. می تواند به معنی ساعت های متمادی تنهایی باشد که البته تنهایی نعمتی است که می توان از آن برای خلق چیزهایی عالی استفاده کرد.

تنهایی فضایی که لازم دارید را به شما می دهد. بقیه چیزها آزمایش کردن قطعیت شماست، اینکه چقدر آن هدف را می خواهید و اگر آن را بخواهید، با وجود همه شکست ها، طردشدگی ها و مسائل دیگر انجامش می دهید. و هر قدمی که رو به آن برمی دارید از هر چه که فکرش را هم بکنید حالتان را بهتر می کند. می فهمید که مشکلات اتفاقاتی نیست که سر راه برایتان می افتد، چالش اصلی خود آن راه است. و ارزشش را دارد. پس اگر می خواهید امتحانش کنید، راه را تا آخر بروید. هیچ حسی در دنیا بهتر از این نیست… هیچ حسی در دنیا بهتر از این نیست که بفهمید زنده بودن یعنی چه.

۶٫ منفی بودن دیگران مشکل شما نیست

وقتی چیزهای منفی دور و برتان را می گیرد، مثبت باشید. وقتی دیگران می خواهند باعث ناراحتی تان شوند، لبخند بزنید. این بهترین و ساده ترین راه برای حفظ انگیزه و تمرکزتان است. وقتی دیگران با شما بدرفتاری می کنند، خودتان باشید. هیچوقت اجازه ندهید تلخی یک نفر شخصیت تان را تغییر دهد. هیچ چیز را به خودتان نگیرید، حتی اگر دقیقاً منظور خودتان باشد. خیلی کم پیش می آید که آدم ها بخاطر شما کاری را انجام داده باشند. آنها کارهایشان را بخاطر خودشان انجام می دهند.

مهمتر از همه اینها، هیچوقت بخاطر اینکه کسی گفته به اندازه کافی خوب نیستید، خودتان را تغییر ندهید. زمانی تغییر کنید که می دانید آدم بهتری خواهید شد و آینده درخشان تری خوهید داشت. هر کاری که بکنید، چه درست و چه غلط، آدم ها پشت سرتان حرف خواهند زد. پس قبل از اینکه نگران چیزی باشید که دیگران در موردتان می گویند، نگران کارهایی باشید که می کنید. اگر به چیزی واقعاً اعتقاد دارید، برای جنگیدن بخاطر آن نترسید. قدرت واقعی از غلبه بر چیزهایی به دست می آید که به نظر دیگران غیرممکن به نظر می رسد.

از همه اینها گذشته، شما فقط یکبار زندگی می کنید. پس سعی کنید همان طوری زندگی کنید که دوست دارید.

۷٫ اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد، بالاخره خواهد افتاد.

قدرت واقعی زمانی می آید که چیزهایی زیادی برای گریه کردن بخاطرشان و شکایت کردن داشته باشید اما ترجیح دهید که لبخند بزنید و به جای این کارها بخاطر زندگی تان شکر کنید. همیشه در همه سختی هایی که با آن روبه رو می شوید، نقاط مثبتی هم وجود دارد اما باید بخواهید که دریچه قلب و ذهن تان را باز کرده و به استقبال آن بروید. نمی توانید به زور بخواهید بعضی اتفاق ها بیفتند. با تلاش در چنین جهتی فقط خودتان را خسته خواهید کرد. در بعضی نقاط فقط باید رها کنید و ببینید چه پیش می آید.

در آخر، دوست داشتن زندگی به اعتماد به حس تان، ریسک کردن، از دست دادن به دست آوردن خوشبختی و درس گرفتن از تجربه های تان بستگی دارد. این سفری دور و دراز است. باید دست از نگرانی، سرگردانی و تردید بردارید، به دست پاچگی هایتان بخندید، در لحظه زندگی کنید و از چیزهایی که روزگار پیش پایتان قرار می دهد لذت ببرید. شاید در آخر دقیقاً به آن مقصدی که می خواستید نرسید اما مطمئن باشید همان جایی می رسید که باید می رسیدید.

۸٫ بهترین کاری که می توانید بکنید این است که به راهتان ادامه دهید

از دوباره بلند شدن از زمین نترسید، از دوباره تلاش کردن، دوباره دوست داشتن، دوباره زندگی کردن و دوباره آرزو کردن. اجازه ندهید یک درس سخت از روزگار دلتان را سخت کند. بهترین درس های زندگی را معمولاً در سخت ترین شرایط و از بدترین اشتباهاتتان یاد می گیرید. زمان هایی هست که به نظر می رسد همه چیز بد پیش می رود و احساس خواهید کرد که این شرایط سخت همیشه می ماند. اما اینطور نخواهد بود. وقتی احساس کردید که کم کم ناامید و دلسرد می شوید، یادتان باشد که همیشه برای درست شدن مسایل، اول همه چیز باید خراب شود. گاهی برای اینکه به بهترین وضعیت خودتان برسید، باید بدترین وضعیت تان را پشت سر بگذارید.

بله، زندگی سخت است اما شما از آن سخت ترید. قدرت هر روز خندیدن را در خودتان ایجاد کنید. جرات داشتن احساسی متفاوت اما زیبا را در خودتان رشد دهید. سعی کنید لبخند را به لبان بقیه هم بیاورید. برای چیزهایی که قادر به تغییر آن نیستید، استرس نداشته باشید. ساده زندگی کنید. سخاوتمندانه دوست داشته باشید. صادقانه حرف بزنید. با دقت کار کنید و حتی اگر زمین خوردید، دوباره از جایتان بلند شوید. به رشد کردن ادامه دهید.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*