محمدراعی فرد
تصور این که برخی مسئولین در کشورمان این چنین و در برابر افکار عمومی برهم هجمه برند بسیار عجیب و تاسف بار است. مهم نیست که سرمقاله امروز بنا به اقتضا و مصلحت چاپ نشود! اما نگارنده به عنوان یک شهروند حق اظهار نظر در این مورد و سایر موارد را برای خویش محفوظ می دارد. اگر شرایط آزادی بیان در چارچوبه های قانونی به شکلی درآید که نتوانی از رفتارهای مسئولین کشورت انتقاد کنی آنگاه است که باید به خیلی چیزها شک کنی، شک از این باب که چه اتفاقی افتاده که مسئولین ما به آن چنان جایگاهی دست یافته اند که کسی به خود اجازه نقد سازنده را ندهد و برعکس آنان نیز هیچگاه خویش را ملزم به پاسخگویی ندانند؟ وقتی که انقلاب کردیم می دانستیم که چه می خواهیم وشد آنی را که می خواستیم.
شوریدیم که خلاص شویم از خواص شاهنشاهی هزار فامیل تا حق به حق دار برسد! شوریدیم که ببینیم همه در برابر قانون برابرند و فرقی نمی کند که یک پاکبان باشی یا برادر و فرزندان بالاترین مقامات کشوری و لشکری، شوریدیم که فاصله طبقاتی را کم یا از بین ببریم، شوریدیم که انتخاب کنیم و بر آن پای فشاریم تا به نظرات و رای مان احترام گذاشته شود، شوریدیم که بی لکنت زبان از مسئولین مان پرسش کنیم و پاسخ بخواهیم بی ترس و دلهره! شوریدیم که دریابیم مفهوم آزادی بیان در چارچوب قانون یعنی چه و نگذاریم که به هر بهانه ای این دریچه، تنگ و تنگ تر شود، شوریدیم که عدالت را زنده کنیم، عدالت برای همه، قسط را فریاد کنیم، قسط برای همه، شوریدیم که تبدیل به آدمهای خودی و غیرخودی و درجه یک و درجه دو نشویم، شوریدیم که الگوشویم برای بسیار کشورهای دیگر، الگوشویم از منظر فرهنگی واقتصادی و سیاسی، شوریدیم که تغییر را حس کنیم و شریعت را با فضیلت بر اریکه طریقت گذاریم، شوریدیم که شفاف باشیم و شفاف بگوییم و شفاف بشنویم، شوریدیم که خودمان بیندیشیم وتصمیم بگیریم که نیاز به قیم نداشته باشیم و نیاز به این که به جای مان تصمیم گرفته شود، شوریدیم که شهید دهیم که کهکشانی ازآنان را دادیم، جانباز بدهیم که دادیم بسیار هم دادیم، ایثارگر و آزاده بدهیم که دادیم که چه بسیار دادیم، اینان را به انقلاب و شریعت مان دادیم تا محفوظ بمانند بی آن که خون، جان وتن شان در گرو عده ای خاص قرار نگیرد وبه انحصار در نیاید و با آن بازی نشود و حقی ضایع و قانونی شکسته نشود و بیت المالی به یغما نرود آن هم در پشت سوءاستفاده از این حجم عظیم خون بها..
شوریدیم که در آشفته بازار دنیای هزاره سوم شاهد درگیری های لفظی و مچ گیری و طعنه و لغت پراکنی های نغز ازسوی مسئولین نباشیم، شوریدیم که اوج همدلی وهم پوشانی و همگرایی وهم افزایی را در الگوهای مسئولیتی شاهد باشیم.افکار عمومی ناباورانه شاهد تخریب و پرخاشگری در سطح جامعه هستند که انگار شمشیر از رو بسته اند و سعی درحذف هم دارند، مردم پندارشان این است که برعکس شعارهای نخ نماشده همدلی مسئولین درپشت پرده سیاست توان و تحمل تعامل به پایان رسیده و دعواها درسطح افکار عمومی وجامعه نمود پیداکرده. شوریدیم که بشورانیم نحله های تفرعن و منیت خواهی و مشتبه شدن امر به هرکسی را که خویش را تافته جدا بافته پنداشته و می پندارد.