سپهر سیاسی ایران همچنان پرتلاطم و تحریک پذیر است، هنوز نیاموخته ایم که در بازی های گروهی آن که خوش نقش تر و آماده تر است برنده بازی است، هنوز نیاموخته ایم که سیاست نیاز به سواد سیاسی و اجتماعی دارد، هنوز متوجه نشده ایم که کلمه دکتر و مهندس و استاد نشان از سواد اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نیست و اصرار داریم که از القاب من درآوردی برای دست و پاکردن وجهه اجتماعی استفاده کنیم.
هنوز باور نداریم که تحزب در کشور ما به یک شوخی بیشتر شبیه است تا یک واقعیت تلخ، هنوز دیر باوری می کنیم که بسیاری از نادکترها و نامهندسین ما از تحلیل هایی پخته تر اما عوامانه تر و بی استفاده از کلمات سنگین و رنگین آکادمیک برخوردارترند، هنوز خود را بزرگتر از بسیاری می پنداریم و برای شان نسخه های صد من یک غاز می پیچیم، هنوز باور نمی کنیم که خیل بزرگی از مدارک دکترا و مهندسین ما قادر به نوشتن پاراگرافی تحلیل اجتماعی و فرهنگی نیستند اما ادعاهایی فرا آسمانی دارند، هنوز قبول نداریم که به نظرات و افکار مخالف مان احترام بگذاریم همانگونه که انتظار داریم بر ما احترام گذاشته شود، هنوز خیال می کنیم ما بزرگتر از مردم هستیم و آنان نیاز به قیم دارند و چیزی حالی شان نیست و این ماییم که می فهمیم، هنوز بر این باوریم که مرغ همسایه غاز است و هرچه هست آن سوی آبهاست و هرچه آنان می گویند و تولید می کنند آخر علم است و سواد و فهمش، هنوز برخی آنقدر در تحلیل مسایل پیش پاافتاده سیاسی کج سلیقه و کج فهمند که هر تحلیل رنگ و روغن زده ای را عین وحی منزل می پندارند و (آمدش را نیوز)۱، می پندارند ، هنوز برخی تندروی های غیر مستدل، غیر کارشناسی و غیر عقلانی را انقلابی گری می پندارند و ناخواسته سوژه نابی می شوند که تبدیل می شود به ضد آن، هنوز برخی براین ایده پای می فشارند که باید به هر روش و ابزاری از گردش آزاد اخبار و اطلاعات جلوگیری کرد و تنها راه و صلاح این مردم اطلاعات قطره چکانی و روش های حذفی و فیلتراسیون است.
مردم سال های سال مزه تلخ تندروی های دوجناح را چشیده اند که یا از این سوی بام فرو غلطیده اند یا از آن سوی بام، حال چندگاهی هم می خواهند میانه روی را مز مزه کنند، این که حق اولیه مردم است و هیچ کس را یارای جلوگیری از حق و خواسته مردم نیست و نباید باشد.در میانه روی حرف اول را منطق وعقلانیت وخرد جمعی میزند و فضایی برای فریادهای فرصت سوزانه و خطرآفرین وجود ندارد، میانه روی عصبیت ندارد نه در گفتار و نه در عمل، میانه روی تشدید درد نمی کند و سعی درفرافکنی ندارد و نقد را راهی می داند برای پیشرفت نه تحقیر و تحریک وتهمت، راه میانه کوتاهترین مسیر است برای تحمل وتحقق برنامه ها وتبحر در سیاست ورزی و تکثر در احزاب و تقید به قول هایی که داده می شود.