جامعه بشری همانگونه که می تواند و باید چهره زیبایش را بنمایاند در آنسویش صورتی کریه نیز دارد، چهره ای که واقعیت تلخ و گزنده جهان امروز است، چهره ای که زخمی تاریخی دارد و می توان آن را ورق زد و یک یک خاطرات اش را دید و مرور کرد، چهره ای که در گذشته نقش بسته و در حال ادامه یافته و در آینده نیز چون گذشته و حال !!
جامعه ما نیز قطعه ای از پازل جامعه جهانی است و چهره پنهانی دارد که کراهت اش کمر انقلاب ۱۱۱ ساله مشروطه را شکست و نگذاشت جوانه بزند و به بار بنشیند .
فقر، بیکاری، تورم، فاصله طبقاتی، انسداد آزادی بیان و شکستن قلمها، موادمخدر، فسادهای بی پایان مالی و اداری، انسدادسیاسی، نبود سیستم نظارتی منسجم و غیرقابل نفوذ، رابطه مداری و مرگ ضابطه، تولید رانت و رانت خواری، چهره های فرتوت و تکراری سیاسی با افکاری یخ زده و فریزشده، تقسیم بندی جامعه به خودی و غیرخودی و شهروند درجه یک و دو…
این ها همگی چهره کریه جامعه ماست که نمی توان آرایش اش کرد و زیبا دیدش، این مجموعه جامعه را دچار انشقاق و فعال شدن گسل های اجتماعی می کند و اعتبار اعتماد اجتماعی را نابود کرده و مردم را به سمت و سوی خودمحوری و جستجوی منافع شخصی سوق می دهد و انسجام اجتماعی، کارگروهی و قانون پذیری را به محاق فراموشی رانده و در نهایت شرایط فروپاشی اجتماعی را فراهم می آورد.
شهد قدرت آنقدر لذیذ و شیرین است که برای از دست ندادنش می توان دست به هر توجیهی زد و هر عمل غیرقانونی را موجه جلوه داد و مردم را بدهکار کرد.
نبود شرایط چرخش آزاد اطلاعات و اخبار ، افکار عمومی را در حول و محور بازخوردهای اخبار آنسوی آب ها راغب کرده و اعتماد به گفته ها و اخبار داخلی را می سوزاند.
جامعه شناسان و روانشناسان رفتارهای اجتماعی و چهره های مرجع اجتماعی سال های سال است که هشدار می دهند و سراب آینده نه چندان دور را می نمایانند اما دایره تصمیم گیری قدرت های سیاسی و اقتصادی آنچنان محدود، کوچک وتنگ نظرانه است که به آن وقعی گذاشته نشده و همچنان نمی شود.
چهره کریه اجتماعی را نمیتوان نادیده گرفت وندید وپنهانش کرد، مردم را شاید دیگر نتوان به آسانی دهه های قبل دور زد و به دنبال نخود سیاه سرگرم شان کرد، مردم همچنان پای کارند، بهتراست قبل از سرریز شدن کاسه صبرشان دست به تغییرات اساسی و ساماندهی اعتماد لرزان شده آنان زد.