راز آرامش درونی این است که همه چیز را همانطور که هست بپذیریم، آنگاه با امید و آرامش در جهت بهبودی آن قدم برداریم.
به گزارش خبرنگار حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آرامش فکر، نداشتن مشکل در زندگی نیست بلکه توانایی کنار آمدن با مشکلات است؛ باور اینکه دیگران دوستمان دارند از شناختن خودمان سرچشمه میگیرد، از قضاوت نکردن خودمان یا دیگران به خاطر اشتباهاتی که مرتکب میشویم و از تفکرات هر روز که باعث میشود عشقی بدونشرط برای چیزی بزرگتر از خودمان احساس کنیم.
در دنیای ماشینی امروز همه افراد از صبح تا شب به نوعی درگیر دوندگیهای روزمره خود برای داشتن زندگی بهتر هستند و انگشت شمارند افرادی که این جمله بر زبانشان جاری نباشد: “آرامش ندارم ”
در گذشتههای نه چندان دور که امکانات زندگی به شکل امروزی وجود نداشت افراد با صمیمیت و رضایت بیشتری در کنار یکدیگر زندگی میکردند و با وجود همه کاستیها از زندگی نهایت لذت را میبردند، اما امروز با وجود بسیاری از امکانات رفاهی که در هر طبقه از جامعه دیده میشود افراد از زندگی خود رضایت ندارند و حتی اگر داشته هایشان را به آنها یاد آوری کنید در پاسخ میگویند: “چه فایده وقتی آرامش ندارم”
مرجان محمدیان دکترای روانشناسی عمومی با اشاره به اینکه دلایل خیلی زیادی میتواند آرامش افراد را بهم بریزد، اظهار کرد: هر اختلالی در فیلد جسمی یا روانی میتواند آرامش را از بین ببرد و اگر فرض بر این باشد که در حالت عمومی افراد دچار اختلالی نیستند، اما آرامش هم ندارند اولین عاملی که سبب میشود افراد آرامش خود را از دست بدهند ایجاد شکافهایی در بین اهدافشان است.
وی با بیان اینکه در بعضی مواقع این شکافها میتواند سازنده باشد، افزود: مثلا زمانی که یک جوان ۱۸ ساله در آستانه کنکور قرار دارد، شکافی بین اهدافش وجود دارد یعنی از مقطع دیپلم میخواهد وارد تحصیلات عالی شود تا به شغل مورد نظر خود برسد که این یک شکاف سازنده است که البته آرامش را از او میگیرد، ولی برای رسیدن به هدف خود باید تلاش کند.
به گفته وی آرامش در حالت فیزیکی مانند این است که فرد در یک جا ایستاده یا بنشیند که این حالت شبیه آرامش روان است، اما اگر در همین حالت به فرد بگویند که مثلا در فلان رستوران غذا با قیمت مناسب یا رایگان عرضه میشود برای دریافت آن باید از جای خود حرکت کند که دیگر آرامش ندارد و این تصویری ذهنی از آرامش است.
این دکترای روانشناسی عمومی در بیان حالت غیر نرمال که همه ما آن را تجربه میکنیم و به نوعی میگوییم که آرامش نداریم؛ تصریح کرد: بطور مثال وقتی فردی درجایی با آرامش نشسته باشد و به او بگویند که صدمتر آنطرفتر یک غذای خوشمزه است بنابر این برای خوردن آن باید حرکت کند و زمانی که به غذا میرسد، میگویند کمی جلوتر غذای بهتری است در نتیجه فرد برای رسیدن به غذای بهتر در حال جنب و جوش است و اصلا استراحت نمیکند واحساس خستگی دارد و در واقع این همان چیزی است که افراد میگویند ما آرامش نداریم.
مراقب ویترینهای زندگی باشید
تمدن، تزئینات و ویترینهای زندگی آرامش را از ما دور میکند، اما افرادی که خیلی ساده زندگی میکنند مانند کسانی که در روستاها هستند، صمیمیت در بین آنها بیشتر است و آرامش را میتوان در رفتار و نوع سبک زندگی آنها مشاهده کرد.
محمدیان بیان کرد: یکی از آسیبهایی که ویترینهای زندگی به افراد وارد میکند این است که از داشتههای زندگی خود لذت نبرده و در نتیجه به آرامش هم نمیرسند.
وی تاکید کرد:در هر جایی که ویترینها زیاد شود این عدم آرامش وجود دارد و افراد از آن چیزهایی که دارند، لذت نمیبرند.
این دکترای روانشناسی عمومی در بیان راهکارهای مقابله با عدم احساس آرامش گفت::راهکار این است که با معنا درمانی به خیلی از این موارد سامان داد یعنی اگر ویترینهای مختلف زندگی را مشاهده میکنیم باید به این نکته توجه داشته باشیم که خدا نیز برای ما همین قدر خواسته است و باید راضی به رضای خدا و پذیرای قسمت باشیم.
پذیرش را وارد زندگی خود کنید
عدم احساس آرامش در همه جای دنیا وجود دارد و فقط با توجه کردن به فکرها میتوانیم ببینیم که خیلی از آنها مبتنی بر ترس یا قضاوت هستندوچون بدون هیچ مقاومتی میآیند و میروند، بیشتر ما به صورت ناخودآگاه در طول زندگیهایمان دچار مشکل میشویم، زیرا باور داریم که ما همان فکرهایمان هستیم.
وقتی افکار پدیدار یا غیب میشوند اصلاً به آنها نگاه نمیکنیم یا دربرابرشان مقاومت نمیکنیم. با قبول کردن آنها، به آنها اجازه میدهیم اعتقادات و باورهایمان درمورد خودمان و زندگیمان را شکل دهند.
محمدیان با بیان این که سازمانها و ارگانها در بوجود آمدن عدم احساس آرامش در افراد نقشی ندارند؛ اظهار کرد: تنها کسی که میتواند آرامش را در انسان بوجود آورد، خود افراد هستند و این زمانی اتفاق میافتد که نسبت به خودتان و آنچه که هستید آگاهتر شویدو همه چیز را همانطور که هست بپذیرید.
وی افزود: عدم احساس آرامش سندرم کشورهای متمدن است و زمانی که ویترینهای زندگی زیاد میشود شکاف بین اهداف بیشتر میشود مثلا زمانی که به فکر تعویض اتومبیل خود هستید بیشتر کار کرده و خسته میشوید تا بتوانید یک خودروی بهتر و گرانقیمتتر خریداری کنید و در نهایت اگر نتوانید این کار را انجام دهید ناراحت میشوید که چرا نتوانستم به آن چه که میخواهم برسم.
این دکترای روانشناسی بیان کرد: رمز احساس آرامش واقعی این است که بتوانید آنچه را که هست، بپذیرید و بدانید تنها کسی را که میتوانید تغییر دهید در واقع خودتان هستید.
باید همواره به این نکته توجه داشت که زندگی با فراز و نشیبهای زیادی همراه است که باید با آنها کنار آمد و برای آرامش داشتن باید مشکلات و ویترینهای زندگی را همان گونه که هست پذیرفت و با آنها کنار آمد تا از داشته های زندگی لذت برد و برای نداشتهها غصه نخورد.