عید فطر ، قله سالکان صیام است. اوج بندگی در ریا ناپذیر ترین عبادت. برای رسیدن به این اوج، میلیون ها زن و مرد پا به راه شدند و بسان هزار در هزار مرغ، پرواز را آغاز کردند، به قاف عشق که رسیدند سی مرغ شدند و “سیمرغ”، یک دل، یک عشق، یک نگاه، همه شده بودیم یک تن، همه آنانی که رمضان را به عشق آغاز کردند.به شکوه معرفت ادامه دادند و به فرهمندی بندگی رسیدند و صد البته که هر یک از ما را در این مقام والای بندگی مرتبتی است و هر کس را جایگاهی که بسته به معرفت، عشق و تلاش و عملش شکل می گیرد. این درست، اما همه ما که با رمضان به رمزگشایی عبودیت پرداختیم، گام هایی چند و باده هایی چند زدیم در راه عشق و از جام عشق. بندها گشودیم از پای تا سعادت پروازمان نصیب شود و شده است هم، من باور دارم. همین که ما را به میهمانی آسمان بخوانند همین که شبیه روزه داران شده ایم، همین که نفس به نفس داده ایم با ترانه های ازلی عشق در سحر و سفره نشین افطار دوست شده ایم، خود نشانی از یک حقیقت ناب و ناز دارد. نشان از عنایت حضرت رب ودود، که اگر نمی خواستمان نه می خواندمان به میهمانی و نه فیض حضور را برایمان فراهم می کرد.
به باور من، همین که روزه گرفته ایم خود نشان از اجابت دارد در درگاه حکیمی که دعا و اجابت از آن اوست و دعا خود اجابت است و چه اجابتی بالاتر از این که به تو فرصت خواندن عشق بدهند و به واژه هایت توفیق تبدیل شدن به غزل؟ چه اجابتی بالاتر از این که به «صوم و صلاه» بخوانندت و بر سفره و سجاده این دو بشکوه عبادت بنشانندت؟ چه اجابتی بالاتر از این که تو را به هم نفسی اولیا برکشند؟ آری خود روزه ،اجابت است. روزه، جان را روضه عشق می کند و این سعادتی است که جان های تابناک را به فیض افزون تری می رساند و رسانده است هم، سنت خداوند در رمضان همین است که با برکت و رحمت و مغفرت به استقبال مومنان و بندگان عاشق بیاید و در پایان ماه آنان را در زلال عشق بشوید و با تن جامه ای از رضا و استجابت آنان را در یک آغازی دیگر قرار دهد.آغازی که بسان یک کلاس بالاتر است در ساحت بندگی و آدمیان را در جایگاه بهتر شدن می نشاند.رمضان پرشکوه است و ما به اندازه ای که به راز آن عارف شده ایم می توانیم در جامعه نیز نور بیفشانیم. می توانیم جوانمردی کنیم،می توانیم، دست بگیریم از آنانی که از پای افتاده اند، می توانیم مرهم بگذاریم، زخم هایی را که ناسور شده اند. می توانیم پاک کنیم غبار غم هایی را که بر چهره مردم نشسته است آری می توانیم جوانمردی کنیم و این یک تعارف نیست بلکه تعریفی است برای رفتار انسان مومن، تعریفی دقیق از آن چه آدمی باید در حوزه زندگی فردی و مخصوصا اجتماعی خود داشته باشد و سعادت جوامع نیز با جوانمردی تعریف می شود. جامعه جوانمردان و جوانمردی، جامعه سعادتمندی است که شوق زندگی در آن فرشتگان را هم به تکاپو درمی آورد. جامعه ای که جلوه هایی از منش مولا علی(ع) در آن موج می زند و نگاه ها به اندازه آسمان وسعت می یابد… رمضان به پایان آمد و ما در یک آغاز دیگریم از خدا بخواهیم ما را بر صراط مستقیم رمضان در مسیر بندگی ثابت قدم بدارد تا بتوانیم زندگی را آنگونه بنویسیم که حضرت دوست می پسندد. ان شاءا…