این چگونه فرهنگ و باوری است که به خوردمان داده اند که مردان درجه یک تر از زنانند و باید حکم ولایی بر زن داشته باشند؟ چرا تصور می کنیم که زنان رتبه ای پایینتر از مردان دارند؟ چرا تصور می کنیم که مردان بسیار بیشتر از زنان می فهمند؟ چرا تصور می کنیم که زنان کمتر از مردان قدرت تحلیل و نتیجه گیری دارند؟ چرا در این خیالیم که زنان به درد اندرونی می خورند و فقط به درد سبزی پاک کردن می خورند؟! چراخیال می کنیم آنان سطح درک و بینش شان از مردان کمتر است و سطح شان کنار کوچه نشستن و تخمه شکستن و غیبت کردن است؟ چر از زن در ذهنمان موجودی پرداخته و قابل درک کرده ایم که کارش فقط تولیدمثل است و بزرگ کردن بچه ها؟ چه کسی این اجازه را به ما داده که زن را موجودی درجه دو بپنداریم و دایم برایش و تند و تند قانون بنویسیم و محدودیت اش را بیشتر کنیم و فقط او را عامل مشکلات اخلاقی جامعه بدانیم؟!
قانون زنان را همچنان مردان می نویسند و از ظن خویش یار می شوند. واقعیت این است که زنان کم کم از وارونگی اجتماعی و سایه آن دارند خودشان را بیرون می کشند و خلاقیت های شان را درمعرض افکار عمومی قرار می دهند.
مردان ما به دلیل شاخصه های طراز بالایی که برای خودشان تعریف کرده اند لذا پذیرش ارتقای علمی و مدیریتی در حیطه بانوان را نه باور کرده اند و نه اجازه رشد در حد بالاتر از خودشان را می دهند.
تضییقات حاکمیتی باعث آزاد شدن انرژی نهفته در تعریف جایگاه زنان شده و نتیجه آن رشد علمی و بالاتر بودن درصد قبولی دختران در کارزار کنکور ورودی دانشگاه ها نسبت به پسران شده.
زنان را نمی شود و نباید در حاشیه جامعه قرار داد، آنان شاید بدون برنامه ریزی تبدیل به موجی سراسری شده اند تا اثبات کنند خودشان را به جامعه مردسالاری که با تفکری تمامیت خواه سعی در حذف و یا کم کردن اثر زنان در جامعه ایرانی دارد.
آنقدر که زنان از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند مردان اینگونه نیستند، مدیریت زمان و اقتصادی بانوان به مراتب از مردان ارزشمندتر است.
ترزا می نخست وزیر انگلستان است همانگونه که آنگلامرکل صدر اعظم آلمان است و ایندیراگاندی در سال های قبل در هندوستان و بی نظیر بوتو در پاکستان و نخست وزیر بنگلادش، اینان مثال های اندکی است در بالاترین سطوح مدیریتی و قدرتمندترین زنان سیاسی دنیا و هزاران مدیرزنی که دارند در سایر کشورها فرمان می رانند و با موفقیتی عجیب پیش می روند.
متأسفانه شرایط اجتماعی زنان در کشورما به شکلی پیش می رود که درصد بسیار اندکی از آنان می توانند توانمندی هایشان را بروز دهند.
حضور نمایندگان زن در مجلس شورای اسلامی تاییدی است از میزان باور مردان و حتی خود زنان در نشاندن نمایندگان زن بر مسند کرسی های وکالت.
شاید امواج کوچک نهضت زنان در کشورمان نمودی است از هجوم سونامی خواسته های برحق آنان و خروج از تاریکخانه ذهن مردان… زنان همواره دچار ظلم مضاعف تاریخی بوده و هستند… باید آنان را باور کرد و شرایط حضور جدی شان را فراهم نمود.