شاید متجاوز از سه دهه از بروز و نهادینه شدن فساد در لایه های گوناگون اجتماعی چون سیاست و اقتصاد و فرهنگ می گذرد و هنوز همان خرده فرمایشات و کلی گویی ها و شعارها ادامه دارد، با این تفاوت که اگر در آن سال های رخ نمودن فساد، مردم از سخنرانی ها و شعارها و مشت های گره کرده مسئولان مبارزه با فساد به وجد می آمدند و در باد مبارزه با فساد می خوابیدند، اما به مرور زمان هم نوع فسادها تغییر کرد و هم آدم های آن و هم ماهیت و مقدار آن، از چند صد میلیون تومان شروع شد و به شکل پلکانی راه صعود را پیمود و به هزاران میلیاردتومان رسید، فسادهای اداری نیز مزید بر علت شد که رشوه و زیرمیزی و رابطه محوری از مختصات آن بود. نفوذ فساد در لایه های گوناگون مسئولان و صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی به شکل رانت و رانت خواری چهره نمود و به این ترتیب فساد پشت پرده ای تبدیل شد به یک امر عادی و برملا شده، کارچاق کن های حرفه ای در راهروها و بر پلکان های ادارات شدند یک پای رسوخ در لایه های گوناگون قوای کشور، واقعیت فساد را تا زمانی که در پستوهای مصلحت اندیشی و در پوشش سکوت و نبود شفافیت چرخه مالی نگاه داریم منجر به آنی می شود که مردم با شعار نخ نما شده مبارزه بافساد نه این که دیگر از خود عکس العملی نشان نمی دهند بلکه با سرتکان دادن و لبخندی تلخ و یا همان تلخند فقط به مسئولین و مبارزین با فساد می نگرند. سوالی که در این میان به شدت در اذهان سنگینی می کند اینکه چرا و به چه دلیل و در این حداقل سه دهه که فساد باب شده هیچگونه برخورد قاطع در زمینه ریشه کن کردن آن انجام نشده و چرا تاکنون تمامی دولت ها در شفاف سازی اقتصادی در تمامی ارگان ها و موسسات ناموفق بوده اند.
فساد در تمامی شاخصه های آن چونان موریانه ای دارد جامعه را از درون می جود و تخلیه می کند و اعتماد عمومی را به حداقل ممکن و خط قرمز کشانده است و همچنان با چهره و راه های جدید وجود دارد و بی ترس و دلهره کارش را انجام می دهد.
مبارزه با فساد عزمی جدی را می طلبد و باید برایش بهایی سنگین داد و چشم بر هم گذاشت و از دانه درشت ها با هر نام و مسئولیت شروع کرد تا پایین دستی ها از آن آبشخور انقطاع پیدا کرده و دچار ریزش شوند، متاسفانه این عزم تاکنون بچشم نیامده است و شاید به همین دلیل باشد که تمامی ارگانها و وزارتخانه ها و اشخاص حقیقی و حقوقی خود را عاری از هرگونه خطا و سستی و ناپاکی می پندارند و خویش را در چارچوبه امنی به لحاظ قانونی می یابند. چنین به نظر می آید آن چنان که به مبارزه با پایین دستی ها و گنجشک روزیان، فشارقانونی و شفاف سازی به عمل می آید نسبت اش بسیار بسیار کمتر به بالادستی هاست و به همین دلیل و برهان است که بیشترین اختلاس ها و دورزدن قانون و شتردزدی ها ازآن بالادستی ها (رییس بانک مرکزی ومدیر وقت بیمه ایران و…) و تخم مرغ دزدی هم از برای پایین دستی ترهاست.
فساد را نه مزاحی برمی تابد و نه پشت گوش اندازی… باورکنیم که تا به اینجای کار مبارزه ای کافی وجدی و بی رودربایستی به انجام نرسیده و این دانه هرز به سرعت درحال تزاید و ریشه دواندن است، باید زمین شوره زار فساد را با قدرت شخم زد و ریشه های افشان اش را خشک نمود.