یادداشت امروز / می ترسم…!!

از تنهایی خودم هم می ترسم، از این که در خفاهم با خود خلوتی کنم و دلی سبک، می ترسم. از این همه کسانی که بنام مردم، بنام تکلیف، بنام ایران، بنام اسلام، بنام حق سخت می ترسم، چقدر باید دست به آزمایش و خطا بزنیم؟ چقدر باید گول بخوریم از بس که گرسنه دانستیم و نمی دانیم؟ فقط در تهران ۳۰۰۰ نفر برای ورود به شورای شهر در قامت نجات مردم کف به دهان آورده اند از ورزشکار و داور بگیر تا معلم و مهندس و دکتر، از اصلاح طلب بگیر تااصولگرا و پایدارچی و …همه به صف اند برای تغییر!! کدام تغییر؟؟ تغییر در چه؟
سیستم نخبه پروری ما سخت نقص دارد و بیمار است و هیچ چیز سرجایش نیست، بیشتر به دعوایی می ماند که سر لحاف ملا است…!!
سخت می ترسم از خشم مردم و انشقاق آنان، سخت می هراسم از خام خیالانی که تصور می کنند هنوز مردم نای سواری دادن برای شان باقی مانده، سخت می ترسم از پشت کردن مردم به باورهایی که تاکنون بر پای اش بهایی سخت سنگین داده اند.
می ترسم از کج خیالی وخام اندیشی مسئولینی که مفهوم آتش  زیر خاکستر را نه فهمیده اند و نه خواهند فهمید…
بسیار می ترسم از گفتن واقعیات کشورم با خودم، چه رسد به دیگران، این غافله سخت نیاز به امید و صداقتی دارد که دیگر برایش آرزویی شده، صداقت مدیران و آقا بالاسران شان، بسیار می ترسم از دوستان نادان و ابله و آتش بیار معرکه… طشت ها اینک یکی یکی از بالای بام در حال فرو افتادن است…می ترسم…می ترسم…

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*