کسانی که بیش از حد رنجشها را در دل نگه میدارند، هیچگاه ناراحتیها، بیاحترامیها، یا انتقادها را از یاد نمیبرند. کسانی که در روابط زناشویی نمی توانند رنجشان را به صورت صحیح بیان کنند، به گونه ای اشتباه به زندگی شان لطمه خواهند زد.
فرآوری: ندا داودی _ بخش خانواده ایرانی تبیان
چرا رنجشها را در دل نگه میدارید؟
• از همسرتان در برابر آگاهی یافتن از احساسات راستین خود و نیز از خود در برابر واکنش او محافظت میکنید و میپندارید که اگر او متوجه احساسات شما شود، ارتباط شما دو تن به پایان رسیده است.
• به این دلیل فهرست را در ذهن خود نگه میدارید که هرگاه از شما شکایتی کند، وسیلهای برای مقابله بهمثل داشته باشید.
• و در نهایت اینکه دیدهاید که ابراز عواطف و احساسات، هدر دادن هیجانات خویش است زیرا شما را به جایی نمیرساند.
اما در عین اینکه فهرست ناراحتیها را در ذهن میاندوزید، نمیتوانید خود را از توجه به هر واقعه رنجشآور و ناراحتکننده، و حس کردن و در یاد نگه داشتن آنها باز دارید.
در دل نگهداشتن رنجشها باعث میشود که شما حتی در لحظههای خوش زندگی هم به دلیل حضور این خشم و نارضایتی، نتوانید از مصاحبت با همسرتان لذت ببرید.
چگونه رنجش ها را بی حاشیه بیان کنید؟
در بیشتر موارد به این دلیل ناراحتیها را در دل نگه میدارید که به این کار عادت کردهاید؛ نه آنکه تمایلی به انجام آن داشته باشید. در ادامه به شما کمک خواهیم کرد تا رنجش های تان را بیان کنید بدون تخریب زندگی مشترکتان:
• به گفتگوی درونی با خودتان بپردازید: زمانی که حرف همسرتان شما را ناراحت کرد با خودتان بگویید: من چرا تا این حد منعطف هستم که هر موضوعی میتواند مرا به شکلی درآورد؟ اصلاً این موضوع اینقدر مهم است که مرا بیازارد؟ سپس به دنبال دلیلی برای افکارتان باشید؛ آیا منظور او از این حرفی که زد، واقعاً رنجاندن من بود؟ آیا او واقعاً میخواهد مرا آزار دهد؟
در دل نگهداشتن رنجشها باعث میشود که شما حتی در لحظههای خوش زندگی هم به دلیل حضور این خشم و نارضایتی، نتوانید از مصاحبت با همسرتان لذت ببرید
اگر منظور او رنجاندن من نیست، پس درواقع چه چیزی میخواسته به من بگوید؟ درواقع وقتی در روابطتان با همسرتان خود را بهگونهای تعلیم دهید که حرفهای او را بیش از حد منفی و جهتدار تلقی نکنید، میتوانید رنجش های خود را کنترل کرده و در این صورت منطقی تر آن ها را بیان کنید.
• به دنبال واقعیت باشید. همیشه واقعیت از همه چیز مهمتر است و اصلاً اهمیتی ندارد که چه کسی این واقعیت را بیان میکند. بنابراین اگر برای این موضوع ارزش قائل شوید، هرگز با شنیدن هر حرف یا عقیدهای از طرف همسرتان حتی اگر مخالف با عقاید شما باشد، ناراحت نمیشوید. گاهی مسئله ای که باعث رنجش در شما شده اصلاً نباید چنین موضوعیتی داشته باشد و اشتباه از شماست که در این موضوع حساس هستید.
• قضاوت کردن صحیح را در خودتان پرورش دهید. در اکثر مواقع به دنبال این هستیم که خیلی زود به نتایج دلخواه برسیم و معمولاً هم در نمیتوانیم منظورمان را به درستی ادا کنیم و عمدتاً هم به خاطر خطاهای شناختی زیادی که داریم از صحبتهای دیگران برداشت منفی میکنیم و در نتیجه میرنجیم و آزردهخاطر میشویم. برای رهایی از این شرایط، باید شرایط یک گفتوگوی درست را مهیا کنیم و اصرار نداشته باشیم بدون قضاوت صحیح به نتیجه برسیم. در این صورت است که میتوانیم به نتیجهای مناسب دست پیدا کنیم.
• بیان صحیح علت ناراحتی تان را یاد بگیرید.
روراست بودن و صداقت، اصلی مهم در بیان علت رنجش شما و پذیرش همسرتان است. زمانی که زن و شوهر از تعلق خاطر و علاقه به یکدیگر اطمینان خاطر داشته باشند و به هر دویشان ثابت شده باشد که با همه وجود به زندگی مشترکشان پایبندند و برای حفظ و تحکیم آن از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند، و…؛ تنها در این صورت است که دریافتکننده رنجش های جنسی، اخلاقی، شخصیتی، رفتاری و… هستند و دقیقاً همان پیامی را دریافت میکنند که ارسالکننده پیام، مدنظرش بوده است. به دیگر سخن، این نوع بین دلخوری، از جانب هر دو نفر به معنای تلاش برای تفاهم و رضایتمندی بیشتر تعبیر میشود. از سوی دیگر، زن و شوهر نباید از بیان انتقادات خود، منظوری جز بهبود کیفیت زندگی مشترک و روابط زناشوییشان داشته باشند. بیان رنجش نباید هرگز به عنوان ابزاری برای انتقامجویی، سلطهطلبی یا به منظور باجگیری از همسر بیان شود. شما دلخوری تان را می گویید تا با کمک همسرتان کاری کنید که شرایط مشابه آن ایجاد نشود تا بتوانید با انرژی بیشتری او را و زندگی تان را دوست داشته باشید.