امسال هم بار دیگر آمار حوادث رانندگی محور بیرجند-قاین ، درصدر تصادفات برون شهری استان قرار گرفت که البته این خبر برای شنوندگان و خوانندگان خبر تازه و عجیبی نبود و اگر خبری جز این اعلام می شد باید تعجب می کردیم.
سال های سال است که از محور بیرجند-قاین در خراسان جنوبی حتی پیش از تاسیس این استان به عنوان جاده مرگ یاد می شود و هر ساله این محور در آمار تلفات حوادث جاده ای از دیگر محورهای استان پیشی می گیرد.
اگرچه شاید به کار بردن واژه جاده مرگ برای محور بیرجند-قاین به مذاق برخی مسئولین استان خوش نیاید اما چه بخواهیم و چه نخواهیم هر ساله تعداد قابل توجهی از هم استانی ها و هم وطنانمان در این محور جان شیرین و عزیزشان را از دست می دهند. البته در اینکه بی احتیاطی، بی توجهی به قوانین و مقررات و در کل خطای انسانی در وقوع حوادث رانندگی تاثیر غیر قابل انکاری دارد هیچ شک و بحثی نیست اما آیا می توان منکر تاثیر احداث باندهای دوم در کاهش چشمگیر آمار تصادفات و تلفات ناشی از این حوادث در جاده ها شد؟ سالهاست عملیات اجرایی پروژه احداث باند دوم محور بیرجند- قاین آغاز شده و حرکت کند و لاک پشتی آن، داغ دل مردم و به ویژه داغدیدگان حوادث این محور در سالهای گذشته را تازه می کند و گلایه ها و اعتراضات، زمانی به اوج می رسد که مسئولین امر و مدیران مربوطه، کمبود اعتبارات را دلیل تاخیر در اجرای پروژه احداث باندهای دوم عنوان می کنند. بی تعارف باید گفت وقتی پای سلامت و جان حتی یک انسان هم در میان باشد مسئولین نباید از کمبود بودجه و اعتبارات دم بزنند که این بهانه به هیچ وجه، پذیرفتنی و قابل قبول نخواهد بود و جلوگیری از به خطر افتادن جان یک انسان، ارزش به هدر رفتن کل بودجه یک استان را نه در یکسال که تا ابد دارد زیرا از بین رفتن یک انسان را نمی توان با هزینه کرد پول و اعتبار جبران نمود. جان کلام اینکه آیا در طول این همه سال نمی شد با مدیریت بهتر منابع، پروژه های مهمی همچون احداث باندهای دوم به ویژه در محور پرخطر و مرگبار بیرجند-قاین را که سلامت و امنیت جانی و مالی مردم را تهدید می کند در اولویت تخصیص اعتبار قرار داد و اثر این تهدید جدی را که بسیار گسترده و وسیع است بیش از پیش و حتی در حد چند درصد کاهش داد و جلوی فرسایشی شدن اجرای این پروژه و پروژه های مشابه را گرفت؟! آیا نمی شد با به بهره برداری رساندن زودتر این پروژه از جان باختن حتی یک نفر از مردم شریف و عزیز جلوگیری کرد.
آیا معنی مدیریت، ریسک پذیری، عدالت طلبی، توجه به اولویت ها و رفع نیازهای اساسی چیزی جز این است؟! مگر پروژه های اولویت دار باید چه ویژگی هایی داشته باشند که پروژه احداث باندهای دوم فاقد آن ویژگی هاست؟!
نگارنده ، شاید بیشتر از خیلی ها به ورزش و به ویژه فوتبال علاقمند و به اهمیت توجه به آن واقف است اما نمی توان و نباید منکر شد که در استان محروم و کمتر توسعه یافته ای چون خراسان جنوبی که نه در رشته پرطرفدار فوتبال توفیقی آنچنانی داشته، نه تیمی در لیگ های فوتبال کشور دارد، نه از وجود حامی و اسپانسر مالی برای حمایت از چنین تیم هایی برخوردار است و نه بودجه و اعتبارات آن مازاد بر تامین نیازهای اساسی اش می باشد، احداث استادیومی ۱۵ هزار نفری با این هزینه کرد سنگین و نجومی، هیچ گاه اولویت اول نبوده و نباید جلوتر از پروژه هایی چون احداث باندهای دوم قرار می گرفت و حیاتی تر و ضروری تر از این پروژه ها قلمداد می شد. این نوشته به هیچ عنوان جنبه سیاسی ندارد و خطاب آن به این دولت یا آن دولت هم نیست و نباید چنین برداشتی از آن بشود. آنچه مد نظر است ضرورت مدیریت صحیح و دقیق منابع در استانی محروم و دور افتاده است که فاصله شاخص های آن در توسعه با استان های برخوردار هر سال بیشتر و بیشتر می شود…
اینکه هر ساله آمار تلفات جاده مرگ در صدر تلفات جاده ای استان قرار می گیرد به اندازه کافی گویاست و نیازی به یادآوری صدها باره، احساس نمی شود که بگوییم اولویتی بالاتر و حیاتی تر از تسریع در روند احداث باندهای دوم به ویژه در محور بیرجند-قاین در استان خراسان جنوبی به هزار و یک دلیل نداشته و نداریم.