سرمقاله / واقعیت اقتصادی کشور و ادعای کاندیداها…!!

هنوز اسامی تاییدشدگان احراز پست ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان اعلام نشده و مناظرات آغاز نگردیده،  برخی از چهره های سیاسی شعارهایی را عنوان کرده اند که انگار در این کشور و جامعه حضورندارند و در آرمانشهری موهوم حضور داشته و زندگی می کنند که با واقعیت جامعه کنونی ایران میلیون ها سال نوری فاصله دارد. واقعیت چهره درهم و افسرده و نحیف  و زردگون اقتصاد ما آنقدر پیچیده و درهم وپرگره است که نمی توان از آن برای مردم در کوتاه مدت آب و نانی گرم کرد. یکی از چهره هایی که خویش را مدیری جهادی می داند در سخنرانی پس از ثبت نام درآخرین دقایق مهلت قانونی پس از امر استحبابی حمله به دولت، می گوید: در یک دوره چهار ساله درآمد کشور را دو برابر کرده، سالی متجاوز از ۵ میلیون شغل ایجادکرده، نظام مالیاتی کشور را بنفع ۹۶ درصد مردم تغییر دهم و در کوتاه مدت مشکلات معیشتی مردم را سامان دهم، یعنی منجی و پیامبر اقتصاد مفلوک کشور! دو برابر کردن درآمد دولت مفهومش رشد سالانه ۲۵درصدی اقتصاد کشور و بالارفتن سطح زندگی و معیشت مردم در سطح کشوری چون مکزیک یا اسپانیا !!
اینکه ماندانیم پس از چهاردهه بیماری و لنگش اقتصاد و گره های کور آن و شفاف و پاسخگو نبودن عملکرد بسیاری از ارگان ها و سیستم هایی که خارج از حیطه دولت و مجلس است جای سوال، تعجب و تاسف دارد. اقتصاد ما آنقدر آلوده به رانت و فساد و ناشفافی است که هرازگاهی از گوشه و کنار آن تشت هایی پر صدا از بام اش فرو می افتد با نام رسوایی مالی، از خداداد و مه آفرید و رئیس بانک مرکزی فراریش تا این آخری بابک زنجانی و بسیاری از پشت پرده هایی که هنوز در تاریکخانه نگاهداری می شوند نشان از ضعف های ساختاری دارد که تاکنون نه اینکه درمان و متوقف نشده بلکه سرعتی عجیب هم گرفته و چونان خودرویی ترمز بریده به لحظه سقوط در دره بی کفایتی مدیران تکراری با چهره هایی که ۴دهه در ذهن مردم رسوب کرده اند، نزدیک می شود. سوال مهم و حیاتی که مطرح می شود این است که کجایند نخبگان و فرهیختگان این مزر و بوم؟ یعنی ماپس از ۴ دهه فقط همین چهره ها را داریم که گاه صلاحیت شان تایید و گاه رد می شوند !! پس کادرسازی هایی که می بایست جوانان خوش فکر را وارد چنین عرصه هایی کنند کجاست؟ آیا اصولا این کادرسازی ها انجام شده ؟ پس چرا از صندوق خانه اسرار بیرون نمی آیند؟ چرا مردم باید به این نتیجه برسند که جز این چند ده نفر دیگر اقشار مردم فاقد بینش و جهان بینی و شعورند.
آمار را ببینید که در چند دوره چند چهره جدید که تفکری نو و نگاهی پر طراوت و بینشی تغییر دهنده داشته باشند وارد عرصه عملیات دولت داری شده اند؟!
چگونه است که با این واقعیات می خواهیم در ۴سال چنین پیامبری موسی گونه داشته باشیم که عصای خشک اقتصاد را به اژدهایی بدل کنیم !!
چه خوب است که باصداقتی جهادی و درکی مناسب از واقعیت مردم و فرهنگ و سیاست و اقتصاد کشور امیدی قابل لمس و قابل فهم را به مردم عرضه کنیم، بی شعار و منت و به دور از جهان مجازی.
ادب و تربیت و پاک زبانی و پاک دستی و دوری از لمپنیسم سیاسی و پوپولیستهای عوام فریب به درد مردم برسیم قبل از اینکه بگوییم …و ناگهان چه زود دیر شد!!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*