سرمقاله / معجزه هزاره سوم…آخرین تلاش !!!

او را ساختند اما نه کامل، و نتیجه اش خسران و ضربات مهلک و باور نکردنی بود که به فرهنگ، ادب، اقتصاد و جامعه وارد شد، ضرباتی که شاید نسلی به طول انجامد تا به نقطه صفر ظهور و بروز این پدیده برسد!!
شعاری را بر او پوشاندند که هیچ سنخیتی با شخصیت و آرمان ها وروش و ریشه اش نداشت، صل علی محمد بوی رجایی آمد!! تمام قد درپشت او ایستادند و در مقابل بی قانونی ها و خودسری هایش سکوتی سنگین روا داشتند و تاییدش کردند.
در مجلس شورای اسلامی دست بر لباس اش نهادند و بر صورت کشیدند، لیوان آب نیمه خورش را سرکشیدند برای تبرک و تیمن…!!
بازخوانی اعمال و رفتار او را آنقدر شنیده و خوانده ایم که شاید نیازی به دوباره گویی اش نباشد، اما حضور دوباره او با یارانی که بیشترین زاویه را با انقلاب داشتند و دارند جای تامل و آسیب شناسی دارد.
زمانی که جنگی در می گیرد و به پایان می رسد تازه تبعات روانی و اقتصادی و اجتماعی آن شروع می شود که از خود جنگ مرگبارتر و مخرب تر است، وقتی دولتی تورمی معادل ۴۰ درصد، رشد منفی اقتصادی، رکود تورمی و رکورد اختلاس و زایش فردی چون بابک زنجانی را به همراه دارد، وقتی قراربود پول نفت بر سر سفره مردم آید، وقتی پول یارانه نقدی که یک اشتباه بزرگ بود را پول امام زمان نامیدند، وقتی قرار بود به هر نوزاد تازه متولد شده یک میلیون تومان واریز شده در دفترچه تعلق گیرد، وقتی قرار بود به هرخانواده ایرانی دوهزارمتر مربع زمین برای ایجاد باغ داده شود، وقتی مجموعه تحریم ها کاغذ پاره ای نام گرفت، وقتی وزیر امورخارجه کشوری در یک ماموریت عزل می شود که خبرش را مسئولین آن دولت به وی می گویند، وقتی ادعای مدیریت جهانی می شود، وقتی قوانین و معادلات دیپلماتیک جهانی به سخره گرفته می شود، وقتی دولت یازده روز تعطیل رسمی می شود، وقتی آن شعبده بازی و آبروریزی در مجلس و در حین عملیات جیمزباندی به وقوع می پیوندد، وقتی گویش لمپنیسم به آن… را لولو برد ختم می شود !!!
شاید عمر نسلی نیاز باشد که این همه آواری را که فقط شمه ای از آن نام برده شد برداشته شود تا برسد به نقطه صفر شروع حرکت معجزه هزاره سوم، اینکه شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را آنچنان دچار اعوجاج و فروپاشی کنی که برای نجات کشور هیچ قدرت و مدیر داخلی نتواند در کوتاه مدت سامانش دهد، مصداق معجزه هزاره سوم واقعا برازنده این پدیده است.
مثال و تأویل موارد گفته شده هشداری است به همگان که به هوش باشیم که ازیک روزنه دوبار گزیده نشویم، طعم تلخ اعتماد را چشیدیم، مردم به فرد اعتماد کردند در حالی که آن فرد نماینده یک جریان خاص بود که اینک نزدیکترین یارانش نیز از آن تبری می جویند.
شرایط کشور و زمان از کف رفته دیگر به ما اجازه آزمون و خطا نمی دهد، پس حواس مان باشد که شعارهای بو دار مستمسکی نشود برای چشیدن تجربه تلخی دیگر..!!

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*