امروز آخرین مهلت ثبت نام برای هدف گذاری و رسیدن به کاخ پاستور است، ساختمانی رویایی که همواره تبدیل به سیبل منتقدین به حق یا ناحق قرار دارد و با صرف میلیاردها تومان هزینه بالاخره مستاجرش را خواهد یافت.
کم کم هیزم های نهاده در درون تنور دارند شعله می کشند و تا چند روز دیگر زبانه خواهند کشید، ممکن بسوزاند یا دودش چشم را بیازارد ، کلا خصلت تنور همین است، آنقدر بدنه اش داغ می شود که آماده شود برای چسباندن و پختن نان…
قانون و روش ثبت نام ، متاسفانه از آنچنان ناپختگی و حفره هایی برخوردار است که سالن ثبت نام وزارت کشور تبدیل به گالری و نمایشگاه مضحکی شده که یکی از بالاترین مسئولیت های کشور را تبدیل به امری سخیف و کوچک و مطایبه برانگیزی درآورده و عجیب آنکه در پس گذر ۴دهه همچنان بر ادامه این روش اصرار می شود !! و نه مجلس و نه دولت و نه قوه قضاییه قدمی برای تغییرآن برنمی دارند، نتیجه اش حضور کسانی است که ادعای پیامبری دارد، فردی معتاد، پدری که دخترش را برای ثبت نام آورده، کسی که قرار است کشت خشخاش را آزاد کند و آن دیگری که به هر زوج قراراست دهها میلیون تومان کمک بلاعوض دهد… می گویند احترام امامزاده بامتولی آن است.
از منظری دیگر نیز باید به این چالش نگریست و آن را ارزیابی و آسیب شناسی کرد، شاید این حضور و با این چهره های غریب و عجیب که ممکن است خوراک خوب خبری و ظاهرا مفرح ذات باشد پیغامی در متن خود داشته باشد که به مسئولین وچهره هایی که دهه ها تکرار شده اندو نه حرف تازه ای دارند و نه جذابیت، آنها را به خود آورند که کشور و انقلاب نیاز به هوای تازه و افکاری نو و بدیع دارد تا دیگر بوی کهنگی ندهد و با اقتضائات روز و با قدرت و بی رودر بایستی حرکتی را آغاز کند و خونی تازه در رگهای جامعه تزریق کند و تبدیل شود به ممدحیات…!!
آرد ملت الک شده و خمیرش در تغار جامعه ورآمده و باید چونه گیری شود تا با دست شاطر پهن و به تنور چسبانده شود. اگر قرار است این نانها در سفره انقلاب چیده شود پس باید همه از آن متنعم شوند نه فقط عده ای خاص نانهای برشته را نوش جان کنند و فتیرهای زمخت و کناره های دور ریز و خمیر و قسمتهای سوخته را به عوام هبه کنند !!
روزهای آینده باید در انتظار حضوری پررنگ از چهره ها و جریانهای سیاسی باشیم که هر یک داعیه نجات دارند.
برخی شعارها دهه هاست که تکرار می شود اما محقق نمی شود که چرایش را باید در چمبره دولت ها جست.
ساماندهی معیشت مردم، مبارزه با بیکاری و فقر، مبارزه با قاچاق، مبارزه بافسادهای مالی و اداری که نهادینه شده و…چهاردهه تمامی روسای جمهوری با این شعارها و دغدغه ها پادر دایره پذیرش مسئولیت گذاشتند.
اما تقریبا هیچ یک از گزینه های گفته شده محقق نشده و حتی تشدید نیز شده است. در انتخاب ریاست جمهوری کسی که قرار است مردم را بر سر سفره انقلاب جادهد و برای شان جا باز کند به هوش باشیم که دوباره در چرخه ای معیوب گرفتار نشویم.