۱۸ خرداد امسال همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان و پایان امتحانات سال تحصیلی اتفاقی نادر در شهر تهران رخ داد. حدود ۲ هزار دانشآموز متولد سالهای پایانی دهه هفتاد و دهه هشتاد به سمت مجتمع تجاری کوروش واقع در بزرگراه ستاری در غرب تهران راهی شدند. تجمع این تعداد نوجوان به حدی بود که کار پاساژ به تعطیلی کشیده شد و نیروی انتظامی نوجوانان را به سمت منزلشان هدایت کرد. این اتفاق به مثابه تلنگری برای مسئولین، جامعهشناسان و کارشناسان بود تا به صدای پای نسلی که هیچگاه به آن توجه نمیکردند گوش دهند. در سالهای گذشته عمده مباحث جامعهشناسی درباره نسل های ایران معطوف به متولدین دهه شصت یا به اصطلاح همان (دهه شصتیها) میشد نسلی که به نسل سوخته معروف بوده و همواره با فرازو فرودهای فراوانی در زندگی شخصی و حتی اجتماعی خود مواجه بودند. این مباحث بیشتر حول کمبودها و مشکلاتی بود که متولدین آن سالها با آن مواجه بودند اما پس از رخداد ۱۸ خرداد صاحبنظران مجبور شدند تا به این پدیده و عوامل آن نگاهی بیندازند. در گذشته و در زمان «دهه شصتیها» و دو دهه اخیر تنها راه دیده شدن در جامعه، در مقیاسهای کوچک و بزرگ کم بود. برای مثال اگر یک دانشآموز میخواست در سطح مدرسه شناخته شود تنها راه آن درس خواندن و رقابت برای کسب مقام «شاگرد اولی» بود. تنها راه معروف شدن در کشور این بود که در رقابت کنکور از سد چندصد هزار داوطلب عبور کرده و رتبه اول تا سوم را کسب کنند؛ اما حالا راههای به مراتب آسانتر برای دیده شدن وجود دارد. اکنون نه دهه ۷۰ و دهه هشتاد بلکه در میانه دهه ۹۰ این تجمع در روبروی پاساژ کوروش نشان داد که عصر ارتباطات و تکنولوژی نوین ارتباطی سبب شده تا جنس نیاز نوجوانان کاملاً متفاوت با آنچه تاکنون بوده باشد. با نگاهی به صفحات، پیجها و کانالهای تلگرام در مییابیم که اکثر دابسمش بازها، هکرها و سلبریتیهای فضای مجازی متولدین دهه هفتاد و هشتاد هستند. این عطش دیده شدن تنها به فضای مجازی ختم نمیشود گاه به کارهای سخیف و تأسفباری همچون خودکشیهای غیرعادی نیز میانجامد. اسفندماه سال گذشته بود که یک نوجوان ۱۶ ساله بخاطر قطع رابطه کردن دختری به نام دیبا، بر روی تراس خانه قرار گرفت و با سلفی گرفتن از آخرین صحنه زندگیاش دار فانی را وداع گفت. لذا ورود ناگهانی و سریع تلفنهای همراه هوشمند و شبکههای اجتماعی که در ارائه خدمات از یکدیگر سبقت میگیرند از یک سو و خواب زمستانی مسئولین فضای مجازی در نداشتن برنامه و پیوست فرهنگی برای این تکنولوژی باعث شد تا نسل جدید تجربه معروف شدن و مخاطب داشتن را در داخل گوشی موبایل خود و فضای مجازی تجربه کند و این انباشت انرژی در فضای مجازی ناگهان در قالب میتینگ کوروش در فضای حقیقی نمایان شد.
مسئله بعدی که لازم است به آن توجه شود رنگ باختن برخی نهادها از جمله نهاد خانواده بود که در نسلهای قبلی بشدت نسبت به آن حساسیت نشان داده میشد. علاوه بر افزایش مشکلات خانوادگی و آسیبهای اجتماعی، کاهش رشد جمعیت از ابتدای دهه هفتاد را باید مورد توجه قرار داد. بنابراین بسیاری از متولدین آن سالها مفهوم خواهر و برادر را درک نکردند و با توجه به از هم گسیختگی نهاد خانواده تلاش میکنند تا روی پای خود بایستند و مستقل از خانواده هویت دیگری داشته باشند. استقلال هویت فرزند از هویت خانواده موجب شده تا وی به تعیین معیارها، ارزش ها، فرهنگ ها و حتی روابط اجتماعی بپردازد و در نهایت به دلیل صغر سنی و عدم تجربه کافی در شناخت ارزش ها، به بیراهه رفته و هویتی نادرست و گاهی بی ارزش را نسبت به جامعه برای خود انتخاب کند، هویتی که گاهی برای نمایش خود اقدام به خودنمایی با تمام شیوه های موجود اعم از خودکشی بنماید.