مقاله/ عقیم سازی اجباری در جهان و چالش های آن

حوزه خبری:
اجتماعی
موضوع پرونده:
عقیم‌سازی؛ نسل‌کشی پنهان

عقیم سازی اجباری علاوه بر اینکه نقض حقوق بشر به شمار می‌آید، خطرات بهداشتی بسیاری را نیز به همراه دارد.

مطلب پیش رو ترجمه ایست از سایتهای معتبر خارجی پیرامون عقیم سازی اجباری در دنیا، بیان تاریخچه ای از آن و چالشهای ایجاد شده در دنیا می پردازد.

آلمان نازی، سوئد، فنلاند، ژاپن، آمریکا و پرو برخی ازین کشورها هستند که نگارنده در خصوص نحوه عقیم سازی اجباری دراین کشورها اشاره می کند و توضیحات کاملتری در مورد آمریکا و پرو ارائه می کند.

برنامه اصلاح نژادی در آمریکا و برشی از اهداف آن نیز در دستور کار این نوشتار است.

در بخشی از این مطلب می خوانید:

“…. در این برنامه آمریکا کوشید تا یک انبار ژن را تکمیل کند. نتایجی که امیدوار بودند تا به آن دست پیدا کنند، جامعه ای بدون جرم و جنایت، بیماری های روحی و بی خانمانی بود. آنها بر این عقیده بودند که اگر مفسدان جامعه را از فرزندآوری محروم کنند آنموقع مشکلات جامعه نیز از بین خواهند رفت.

این طرح عقیم سازی اجباری در ایالات متحده باعث شکل گرفتن انگیزه هایی که اغلب برای کنترل جمعیت بودند در دیگر کشورها شد؛ کشورهایی که با مسأله افزایش جمعیت مواجه بودند بدون آنکه منابع و محصولاتشان افزایشی یافته باشد. کسانی که در دولت اقدام به عقیم سازی می کردند بر اساس اهدافی که داشتند تصور می کردند که هر سال چندین و چند عقیم سازی انجام خواهند داد. به عنوان مثال کشور پرو در اهداف اولیه خود انتظار داشت تا هر ساله تعداد مشخصی عقیم سازی داشته باشد ….”

متن کامل مقاله:

محمدسجاد نصرتی

زنان در سرتاسر جهان مشکلات متعددی دارند که باید با آنها مبارزه کنند و از پس آنها برآیند. یکی از این مشکلات عقیم سازی ضروری است. عقیم سازی ضروری، فرآیندی است که بر اساس آن به توانایی تولید مثل یک فرد برای همیشه پایان داده می شود، بدون آنکه او برای انجام این کار رضایت داشته باشد. این اتفاق در سرتاسر جهان رخ داده است؛ از جمله در ایالات متحده آمریکا. دلایل این اقدام بی رحمانه نیز متفاوت است که به روش های آن نیز بستگی دارد.

عقیم سازی اجباری علاوه بر اینکه نقض حقوق بشر به شمار می‌آید، خطرات بهداشتی بسیاری را نیز به همراه دارد.

عقیم سازی اجباری در سرتاسر جهان و در بین توده‌های عظیم بسیاری اتفاق افتاده است. بعنوان مثال در آلمان نازی، چهارصد هزار زن و مرد به زور عقیم شدند. در سوئد ۶۳ هزار نفر که اکثراً زن بودند عقیم شدند. بیش از هشتصد هزار مرد و زن در ژاپن و یازده هزار زن در فنلاند بدون آنکه رضایت داشته باشند عقیم شدند. همه اینها در همین گذشته نزدیک اتفاق افتاده است. اگرچه درمورد استرالیا به مورد حیرت انگیزی بر می‌خوریم چرا که از سال ۱۹۹۲ تا سال ۱۹۹۷ حدود یک هزار عقیم سازی صورت گرفته است. (Yamaguchi, 1997).

این رخداد بخشی از گذشته ماست و برای همیشه بخشی از تاریخ ما خواهد ماند. اگرچه در ایالات متحده ما به آن بعنوان چیزی نگاه می کنیم که واقعاً اتفاق نمی‌افتد. این مثل بقیه قسمت های تاریخ نیست که در مدارس به بچه ها آموزش داده شود. با این حال ما آن را آموزش می دهیم؛ بعنوان بی عاطفگی نازی‌ها. هرچند این ارتباط دادن بی فایده است؛ چرا که برخی از تاکتیک‌های نازی‌ها برگرفته شده از اقدامات ایالات متحده است. (Piotrowski, 2000).

در اوایل سال ۱۹۹۰ ایالات متحده آمریکا یک برنامه اصلاح نژادی انجام داد.

در این برنامه آمریکا کوشید تا یک انبار ژن را تکمیل کند. نتایجی که امیدوار بودند تا به آن دست پیدا کنند، جامعه ای بدون جرم و جنایت، بیماری های روحی و بی خانمانی بود. آنها بر این عقیده بودند که اگر مفسدان جامعه را از فرزندآوری محروم کنند آنموقع مشکلات جامعه نیز از بین خواهند رفت.

این طرح عقیم سازی اجباری در ایالات متحده باعث شکل گرفتن انگیزه هایی که اغلب برای کنترل جمعیت بودند در دیگر کشورها شد؛ کشورهایی که با مسأله افزایش جمعیت مواجه بودند بدون آنکه منابع و محصولاتشان افزایشی یافته باشد. کسانی که در دولت اقدام به عقیم سازی می کردند بر اساس اهدافی که داشتند تصور می کردند که هر سال چندین و چند عقیم سازی انجام خواهند داد. بعنوان مثال کشور پرو در اهداف اولیه خود انتظار داشت تا هر ساله تعداد مشخصی عقیم سازی داشته باشد. در سال ۱۹۹۶ این رقم یکصد هزار عقیم سازی بود که با آنچه هدف بود فاصله داشت  اما در سال بعد هدف به یکصد و سی هزار عقیم سازی رسید. در آن سال آنچه انتظار دولت بود اتفاق افتاد. همچنین این امر عمدتا در زنان اتفاق می افتاد. زنان کسانی هستند که بچه را در خود نگه می دارند در نتیجه آنها کسانی هستند که قربانی عقیم سازی قرار می گیرند.

اگرچه این چیزی بود که آمریکایی‌ها انجام می‌دادند اما آنچه نازی‌ها رقم می زند، به نظر چیز دیگری بود. آمریکایی‌ها نسبت به آنچه در حال انجام بود، وحشت زده بودند. و حتی هنوز هم باور نمی کنند زمانی چنین اقداماتی در کشورشان صورت گرفته است. نازی ها اقداماتی فراتر از آنچه در آمریکا انجام شد، انجام دادند اما واقعیت این است که آن قسمتی که نازی ها انجام دادند همان قسمتی است که از آنچه آمریکایی ها قبلا انجام دادن، برگرفته شده است.

در سال ۱۹۰۷ ایالت ایندیانا اولین قانون با موضوع عقیم سازی ضروری را منتشر کرد. ایندیانا اولین ایالتی در آمریکا بود که این اقدام را انجام داد. به طور کلی سی و پنج ایالت در یک نقطه قوانینی داشتند که اجازه می داد تا عقیم سازی اجباری صورت بگیرد.

این موضوع حتی به دیوان عالی کشور هم کشیده شد. در سال ۱۹۲۷ دادگاه عالی قوانین عقیم سازی دولت ویرجینیا را تایید کرد. این تصمیم منجر به افزایش عقیم سازی در سراسر کشور شد. قاضی اولیور وندل هولمز در واکنش به نتیجه برنامه اصلاح نژادی که در آمریکا در حال انجام بود گفت که “سه نسل از کندذهن ها کافی است”. جان کالوین کولیج رئیس جمهور وقت آمریکا گفت: “آمریکا باید آمریکا باقی می‌ماند” که این به معنی آنست که خیلی از کسانیکه مورد عقیم سازی قرار گرفتند کسانی بودند که به آمریکا مهاجرت کرده بودند.(Piotrowski, 2000).

بسیاری از عقیم سازی‌ها و قوانین اجباری کردن آن در ایالات متحده در فاصله بین سال‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰ رخ داده است. اگرچه ویرجینیا آن را تا سال ۱۹۷۰ ادامه داد (Piotrowski, 2000) .وقتی به گذشته نگاه می کنیم در عمده مورد ها به نام آمریکا بر می خوریم؛ به طوری که در هیچ جای دیگر جهان مشابه آن را پیدا نمی کنیم. در سرتاسر جهان عقیم سازی اجباری همچنان تهدیدی برای زنان و مردان به شمار می‌آید. بعنوان مثال آخرین عقیم سازی بدون رضایت در ژاپن در سال ۱۹۹۲ بود و پرو نیز یک برنامه کنترل جمعیت را در سال ۱۹۹۶ شروع کرد.

در اکثر موارد یک جمعیت منتخب وجود دارد که برای عقیم سازی اجباری مورد هدف واقع شده است. اگر کشور در حال کار بر روی یک برنامه اصلاح نژادی باشد، فقرا، اقلیت ها، مبتلایان به صرع، مبتلایان به افسردگی، روسپیان، الکلی‌ها، بی خانمان ها و جنایتکاران از اهداف آن هستند.(Piotrowski, 2000). اغلب وقت هایی که دولت ها از برنامه‌های کنترل جمعیت حمایت می کنند، فقرا و بی سوادان اهداف آن هستند.(Sims, 1998).

اغلب راه‌هایی که این برنامه ها (یعنی برنامه های اصلاح نژادی و کنترل جمعیت) دنبال شدند، عقیم سازی اجباری از روش های غیرمستقیم بود. در آمریکا هر کسی که سبک مغز به شمار می‌آمد، تبدیل به یک هدف برای عقیم سازی در تمام ۳۵ ایالت می شد. درهای کشور همچنین نسبت به انجام برنامه های اصلاح نژادی باز بود.

مجلات بسیاری بودند که مباحثی با موضوع مزایای برنامه ها منتشر می کردند، مثل فصل نامه هایی با موضوع بهسازی نژادی. همچنین نمایشگاه‌های دولتی مسابقاتی مثل “تعیین بهترین کودک” یا “تعیین قوی ترین خانواده” برگزار می کردند. فیلم هایی مانند “لک لک سیاه” نیز ساخته شد. این فیلم حتی فراتر از تشریح منافع حاصل از عقیم سازی رفت که شامل ایده کشتن از سر ترحم نیز میشد. این کشور در آن زمان در یک شرایط ذهنی قرار داشت که اتفاقاً چنین اقداماتی نیز مورد پذیرش قرار می گرفت.

تاکتیک های مختلف در شرایطی به کار گرفته شد که کنترل جمعیت عامل تعیین کننده‌ای برای رسیدن به عقیم سازی اجباری به شمار می آمد(Sims, 1998). اغلب این کشورها در حال مبارزه با تعداد زیادی از مردمی بودند که از فقر رنج می بردند. در خیلی از این موارد از غذا و لباس به عنوان رشوه برای عقیم کردن زنان فقیر استفاده می شد.

برنامه کنترل جمعیت پرو اگرچه از سوی دولت این کشور به رسمیت شناخته نشد، اما از این روش ها استفاده کرد.

به زنان وعده لباس و غذا داده می شد. به آنها لباس و غذا را نشان می دادند و میگفتند اگر اینها را می خواهید باید عقیم شوید. گاهی در یک ماه اول به آنها چیزهایی که وعده داده بودند را تحویل می دادند، اما بعد از مدتی می گفتند در آینده اگر عقیم شوید این امکانات ادامه خواهد یافت. در چنین شرایطی زنان به این نتیجه می رسیدند که اگر عقیم شوند قادر خواهند بود تا برای فرزندانی که از قبل داشته اند غذا و لباس تهیه کنند. خیلی از موارد هم بودند که اصلا زنان متوجه نمی شدند! آنها وقتی برای انجام زایمان به دکتر مراجعه می کردند، دکترها بدون اینکه آنها بفهمند، عقیم‌شان میکردند. تاکتیک دیگری که برای فریب مردم انجام شد در ژاپن بود. آنها به قربانیان می گفتند هر زمان که در آینده تصمیم بگیرند می توانند از حالت عقیم بودن خارج شوند(Yamaguchi, 1997).

عقیم سازی اجباری همچنین می تواند عواقبی داشته باشد که برای سلامتی مضر است. عوارضی که حتی می تواند منجر به مرگ شود.

به خصوص در مناطق فقیرنشین که بیمارستان‌های آن این عمل را بدون ضدعفونی کردن انجام می دهند. هرچقدر این عمل در شرایط پزشکی ضعیف تر انجام شود، عوارض بیشتری نیز به همراه خواهد داشت. چه بسا حتی در مواقعی که ضدعفونی در حین عمل انجام می شود نیز امکان بروز عوارض وجود دارد. وقتی زنان در ازای رشوه غذا و لباس حاضر به عقیم سازی می شوند این فقط به این دلیل است که آنها به اندازه ای که بتوانند از خود مراقبت کنند پول ندارند. بعد از این اقدام نیز دولت تنها آن چیزی که وعده اش را داده به آنها خواهد داد و مقابله با هرگونه تهدید پس از آن و تهیه هر دارویی پس از آن بر عهده خودشان است. این زنان حتی وقتی عوارض به سراغشان می‌آید مورد پوشش قرار نمی گیرند و سرانجام ممکن است بمیرند؛ چراکه قادر به درمان خود نیستند.

گذشته به ما نشان می دهد که ما امروز و در آینده قادر به انجام چه کارهایی هستیم. سوال این است؛ آیا این اتفاق ممکن است دوباره در اینجا یا در کشورهای دیگر اتفاق بیفتد؟ در بعضی کشورهای جهان این مسأله هنوز ادامه دارد. برنامه اصلاح نژادی در ژاپن در همین سال‌های نه چندان دور و در سال ۱۹۹۶ به پایان رسید. سوئد و فنلاند هر دو تا سال ۱۹۷۰ عقیم سازی را انجام می دادند و برنامه کنترل جمعیت در پرو نیز از سال ۱۹۹۵ آغاز شده است.

اینکه در ایالت متحده چه خواهد شد خیلی روشن نیست چراکه هنگامی که این اتفاق در آمریکا در حال رخ دادن بود، ذهنیت مردم نسبت به آن مثبت بود. اما در حال حاضر مولفه های حقوق بشر در آمریکا به گونه ای نیست که بتوان این کار را در آینده ای نزدیک از سر گرفت. با این حال، با پشتیبانی عمومی، هر چیزی امکان پذیر است. برخی از قوانین ایالتی که در آنها گفته شده می توان کسانی که کندذهن هستند را بدون رضایتشان عقیم کرد هنوز در کتاب ها موجود است. این موضوع در دیوان عالی نیز از سال ۱۹۲۷ تاکنون پابرجاست.

اما حتی با وجود خطرات بهداشتی و قربانیان، بعضی کشورها هنوز از عقیم سازی اجباری به عنوان یک برنامه اصلاح نژادی یا کنترل جمعیت استفاده می کنند. عقیم سازی اجباری تنها یکی از چیزهایی است که زنان جهان با آن دست و پنجه نرم می کنند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*