در ابتدای این مقاله به چگونگی رشد دیش های ماهواره در کشور اشاره شده و پس از آن به آثار هم نشنینی نوجوان دهه هشتاد به همراه خانواده و تماشای برنامه های ماهواره ای می پردازیم.
در بخشهایی ازین نوشتار می خوانید:
“…. از سال ۱۳۷۸ به بعد، برخی از خانواده هایی که به تازگی زندگی مشترک خود را آغاز نموده اند، شبکه های ماهواره ای را به عنوان یک همراه در ابتدای زندگی پذیرفته و به همین ترتیب متولدین در این سالها همراه با رسانه ملی با رسانه های ماهواره ای نیز پیوست فرهنگی برقرار کردند. در آن سالها اکثر خانواده ها رقص و آواز، اخبار بی بی سی و فیلم های سینمایی را به عنوان اصلی ترین قسمت از برنامه های ماهواره ای انتخاب کرده و پس از افزایش کانال ها و آغاز به کار شبکه هایی همچون من و تو، جم تی وی و فارسی وان شاهد تغییر استراتژی شبکه های ماهواره ای برای مخاطبین ایرانی بودیم.
در آغاز کودکی، متولدین اواخر دهه ۷۰ به بعد، همراه با خانواده های خود با تصویری از زنان برهنه در حال رقاصی و یا فیلم های سینمایی که هنجارهای ایرانی را زیر سوال می بردند آشنا شده و همین امر موجب کاهش قبح اینگونه مقولات در زندگی کودکان گردید و به مرور زمان قبح پدیده هایی همچون برهنگی و یا رفتارهای هنجارشکنانه در میان نوجوانانی که در کودکی با این نوع برنامه های تلویزیونی رشد پیدا کردند، شکسته شد. شکستن قبح ارزش های فرهنگی و ایرانی درون خانواده توسط نوجوانان؛ طبیعتا به جامعه نیز بسط پیدا خواهد کرد و ….”
دیش های ماهواره ای، همنشینان دهه هشتادی ها
تاثیرگذاری شبکه های ماهواره ای در میان نوجوانان امروزی
بی شک سنین نوجوانی یک از مخاطره آمیز ترین و حساس ترین مراحل عمر بشر بوده به نحوی که شاهد جهشی فیزیولوژیکی و فکری می شود. جهش فیزیولوژیکی به خاطر رسیدن به سن بلوغ و جهش فکری نیز به دلیل برافروخته شدن حس کنجکاوی در نوجوان غلیان پیدا می کند. به دلیل همین کنجکاوی ها بوده که دیدن و شنیدن برای یک نوجوان از اهمیت خاصی برخوردار است و نسبت به مسائل و موضوعات جدید، واکنش های و تحلیل های متفاوتی از خود نشان می دهد. در همین راستا رسانه ها نقشی تعیین کننده در جهت دهی افکار یک نوجوان داشته و در واقع موجب کانالیزه شدن تفکرات وی می شوند. در دهه های گذشته و پس از پایان جنگ تحمیلی کودکان و نوجوانان از رسانه های متعددی برای دیدن و شنیدن برخوردار نبوده و صرفا به دو الی ۵ شبکه تلویزیونی اکتفا می کردند و شاید در نهایت کارتون هایی شبیه فوتبالیست ها و دوقولوهای افسانه ای در میان برنامه های خارجی و کلاه قرمزی در میان تولیدات داخلی از اثرگذار ترین برنامه های تلویزیوین بر روی نوجوانان دهه شصتی باشد. پس از پیشرفت تکنولوژی و پربارتر شدن برنامه های رسانه ملی، از اوایل دهه هفتاد به مرور زمان دیش های ماهواره ای بر بام خانه های کلان شهرهایی همچون تهران قرار گرفت و به موجب این رویداد و به منظور جلوگیری از مفسده آمیز بوده شبکه های ماهواره ای، قانون ممنوعیت استفاده از ماهواره در سال ۱۳۷۳ تصویب شد. بنابر مصوبه این قانون، استفاده از هرگونه تجهیزات ماهواره ای به جز مورادی که در قانون مقرر گردیده ممنوع می باشد و وزارت کشور وظیفه دارد تا بوسیله ارگان های تحت امر خود همچون نیروی انتظامی یا بسیج نسبت به جمع آوری این وسایل اقدام نموده و با خاطیان برخورد لازم را صورت دهد.
در ابتدای تصویب چنین قانونی، نصب دیش های ماهواره ای با تعلل بیشتری صورت گرفته و بسیاری از مردم به صورت کاملا مخفیانه و با ترس و لرز فراوان نسبت به نصب دیش ها اقدام می کردند. در اواسط دور دوم دولت اصلاحات، به دلیل سهل انگاری های صورت گرفته از جانب وزارت کشور که در آن خواست و صلاحدید خود رئیس دولت اصلاحات نیز دیده می شد، برخورد با نصاب های دیش های ماهواره ای عملا تعطیل گردیده و مردم با سهولت بیشتری اقدام به نصب و استفاده از کانال های ماهواره ای می کردند. در واقع از سال ۱۳۷۸ به بعد، برخی از خانواده هایی که به تازگی زندگی مشترک خود را آغاز نموده اند، شبکه های ماهواره ای را به عنوان یک همراه در ابتدای زندگی پذیرفته و به همین ترتیب متولدین در این سالها همراه با رسانه ملی با رسانه های ماهواره ای نیز پیوست فرهنگی برقرار کردند. در آن سالها اکثر خانواده ها رقص و آواز، اخبار بی بی سی و فیلم های سینمایی را به عنوان اصلی ترین قسمت از برنامه های ماهواره ای انتخاب کرده و پس از افزایش کانال ها و آغاز به کار شبکه هایی همچون من و تو، جم تی وی و فارسی وان شاهد تغییر استراتژی شبکه های ماهواره ای برای مخاطبین ایرانی بودیم.
در آغاز کودکی، متولدین اواخر دهه ۷۰ به بعد، همراه با خانواده های خود با تصویری از زنان برهنه در حال رقاصی و یا فیلم های سینمایی که هنجارهای ایرانی را زیر سوال می بردند آشنا شده و همین امر موجب کاهش قبح اینگونه مقولات در زندگی کودکان گردید و به مرور زمان قبح پدیده هایی همچون برهنگی و یا رفتارهای هنجارشکنانه در میان نوجوانانی که در کودکی با این نوع برنامه های تلویزیونی رشد پیدا کردند، شکسته شد. شکستن قبح ارزش های فرهنگی و ایرانی درون خانواده توسط نوجوانان؛ طبیعتا به جامعه نیز بسط پیدا خواهد کرد و موجب هنجارشکنی های اجتماعی می شود. حال به چگونگی تاثیرگذاری در میان کودکان و نوجوانان توسط شبکه های ماهواره و همچنین بوجود آوردن نوجوانانی طغیانگر نگاهی گذرا می اندازیم:
الف) ایجاد تعارضات و دوگانگی فرهنگی: طبیعتا هر جامعه ای دارای فرهنگ و ارزش های درونی خود بوده که به صورت تقلیل یافته در خانواده ها قابل رویت است. حال اگر فردی از کودکی به تماشای برنامه های ماهواره ای همراه با خانواده خود نشسته باشد، به دلیل عدم درک تعارضات موجود میان فرهنگ شبکه های ماهواره ای و آنچه به عنوان فرهنگ بومی مشاهده کرده، دچار سردرگمی در دوران نوجوانی می شود. این سردرگمی حاصلی جز دوگانگی فرهنگی برای نوجوان نداشته و به همین منظور گاهی شاهد انجام مناسک دینی همزمان با ارتباط غیر اخلاقی با جنس مخالف هستیم. آنچه برای نوجوان در این دوگانگی اهمیت داشته، برداشت های گزینشی از فرهنگ های بومی و غیر بومی بوده و آنچه را که از فرهنگ القا شده توسط شبکه های ماهواره ای انتخاب می نماید در کنار انتخاب هایش از فرهنگ ایرانی و اسلامی قرار می دهد.
ب) ایجاد گسست نسلی: به دلیل تمرکز برنامه های ماهواره ای به خودمحور بودن نوجوانان و عدم تبعیت از خانواده ها به خصوص در فیلم های سینمایی، شاهد الگوبرداری نوجوان از این برنامه ها و به تبع آن گسست نسلی خواهیم بود. نوجوان ایرانی از نوجوانان اروپایی الگوبرداری کرده و تمام تلاش خود را به منظور گسستن آخرین پیوندهای موجود میان خود و خانواده خویش به کار می گیرد. نتیجه چنین عملی، ترک منزل و یا حرمت شکنی های درون خانواده می باشد که صد در صد تبعات اجتماعی نیز در پی داشته و شاهد افزایش آسیب های اجتماعی در شهرهای بزرگ کشور خواهیم بود.
پ) ایجاد هیجان های کاذب: سن نوجوانی به دلیل تحرک و پویایی خاصی که در خود نهفته است، همواره به دنبال تخلیه هیجانات خود بوده و به همین منظور تماشای فیلم های رزمی و یا ژانر وحشت برای نوجوان از اهمیت خاصی برخوردار است. عدم کنترل والدین به تماشای اینگونه فیلم ها و حتی همراهی آنها با نوجوانان موجب شده تا تخلیه این گونه هیجانات حاصل از فیلم در جایی خارج از خانه صورت پذیرفته و موجب ایجاد آسیب هایی به جامعه و خود فرد گردد. از نمونه های اثرگذاری این فیلم ها می توان به بروز خشونت ها و نزاع های نوجوانان دبیرستانی در خیابان ها اشاره نمود. وقتی مروری به برنامه های سینمایی در دیگر کشورهای اروپایی می اندازیم حتی در این کشورها نیز برای تماشای چنین فیلم هایی رده های سنی خاصی تعیین شده و مجوز آن به هر محدوده سنی داده نمی شود ولی متاسفانه خانواده ایرانی بدون توجه به چنین مقوله ای با شوق و ذوق فراوان همراه با نوجوان خود به تماشا می نشیند.
ت) تصاویر غیر اخلاقی: هنگامی که نگاهی گذرا به سریال ها و فیلم های منتشر شده بر روی آنتن شبکه های ماهواره ای بیندازیم، صحنه هایی خارج از عرف دینی و ملی مشاهده شده که شاید دیدن آن برای نوجوان جای سوال باشد! وقتی خانواده ایرانی به راحتی در کنار نوجوان خود به دیدن چنین صحنه هایی بنشیند، طبیعتا نوجوان امروزی چنین اقداماتی را به عنوان یک مقوله هنجار شکن و یا غیر عرفی تصور نکرده و خواهان تقلید اینگونه رفتارها در درون خانواده خود و یا جامعه است. میزان بالای دوستی های خیابانی توسط قشر نوجوان در چند سال اخیر گواهی بر این گونه تقلیدهای ماهواره ای بوده که تصحیح چنین عملکردی در شرایط فعلی با ارشاد و انذار، موثر به نظر نمی رسد.
آنچه گفته شد ماحصل رویدادهای کمتر از دو دهه اخیر در جامعه ایرانی پیرامون حضور دیش های ماهواره ای از دهه ۷۰ و تاثیر ناخودآگاه آن بر نسل متولد دهه ۷۰ و ۸۰ بوده است. نوجوانانی که امروزه به دلیل علقه ای که با این شبکه های از کودکی پیدا کرده اند، خواستار ملزوماتی فرهنگی توسط مسئولین کشور هستند که به دلیل عرف اخلاقی و اجتماعی امکان پذیر نمی باشد. عدم تطابق انتظارات نوجوانان دهه هفتادی و هشتادی با واقعیات جامعه ایرانی منجر به تضاد شهروندی در قشر نوجوان شده که در صورت عدم واکاوی اجتماعی در آینده تبعات ناگواری را خواهد داشت. تبعاتی که استفاده از شبکه های ماهواره ای توسط خانواده یکی از موثرترین لوازم و ابزار بوجود آورنده اش بوده اند.