دراولین یادداشت مربوط به فاجعه پلاسکو یادآور شدیم که در نهایت مقصرمردم وآتش نشانان کباب شده درآتش بی مسئولیتی آقایان قلمدادخواهندشد که شدند !!
درفرهنگ ما ودرکشورما زمانی که رییس شدی، وزیرشدی، مدیرکل شدی، استاندارشدی به دلیل نوع روابط وباورهای مدیریتی دیکته شده، آنقدر غرورمال میشوی که یادت می رود که هستی و چرا در این پست منصوب شده ای، آنقدر دچارکیش شخصیت و بیماری وسندرم خودپسندی وغرورکاذب می شوی که نگاهت از بالا به پایین سقوط می کند و اصولا مردم و افکار عمومی را در حدی نمی بینی که در بزنگاه های اتفاقات غیر مترقبه دست بر سینه بگذاری و برمردم کرنش کنی و ضمن تعظیم به دلیل سو مدیریتت عذرخواهی کنی.
این دردی است که تاکنون جز مواردی استثنا همچنان ادامه داشته و دارد.
ستادهای بحران چه نقشی دارند وچه تعریفی؟ چه ابزارعلمی ولجستیکی دارند؟ متشکل از کدامین مدیرانند وبرمبنای چه دستورالعمل هایی انجام وظیفه می کنند؟ چرا دربحبوحه های آتش وخون وانفجار وسیل وزلزله و…ناگهان لقلقه تمامی مسولین میشود کی بود کی بود من نبودم؟ مردم هاج وواج می مانند که جز خودشان مقصر دیگری وجودنداشته و آنانند که باید از مسئولینشان عذرخواهی کرده وکرنش کنند و تعظیم وپهلوانانه بپذیرند که هیچگاه ودرهیچ شرایطی مدیران بالادستی شان اصولا اشتباه نمی کنند و معصومیت از سرو رویشان می بارد!!!
درتهران شهردار با عصبانیتی فروخورده وغروری آماس کرده فرارروبه جلو می کند و جبهه اش رابه رخ مردم می کشد! و توپ عدم کفایت مدیریتی اش را بسیار هوشمندانه پرت می کند درزمین وزارت رفاه، شعار می دهد که حاضراست برای مردم خون بدهد، اما حاضر نیست بدون منت و آسمان و ریسمان کردن اذعان کند ضعف هایش را و عذر خواهی کند از مردمانی که حاضر است در راهشان سر بدهد!!
وزارت رفاه هم حتما توپ را پاس خواهدداد به وزارت کشور و اوهم به وزارت بهداشت ودرمان واین بازی مفتضحانه کی بود کی بود من نبود م نهایتا توپش باشوت تمامی آقایان وباشدت به باورهای متزلزل مردم اصابت خواهد کرد وباز نقطه سرخط…
بیخودنیست که پذیرفتن مسولیت ومدیریت به دلیل اینکه کسی اصولا نمی پرسد وپاسخی نمی خواهد اینقدر برایش سرودست شکسته می شود.
تا زمانی که مردم اینگونه فقط تماشاچی باشند و برای شان فرقی نکند که چه هزینه هایی به دلیل ضعف های شدید و آشکارمدیریتی از جیب سوراخ و کیسه بیمارشان برداشت خواهد شد وضعیت همینی است که هر روز شاهد آنیم…روزی دیگر سیل در سیستان و بلوچستان…روزی کولبرهای بیچاره…روزی سقوط بهمن و روزی دیگر…
این چرخه معیوب آنقدر ادامه خواهدیافت که مردم به این باور برسند که بجای قوه قضائیه و مقننه و دولت خود به حساب کشی پردازند و تادیب کنند مدیرانی را که با وقاحت نمی پذیرند مسئولیت کارهایشان را…و نهادهای مدنی شروع کار بزرگ مردم است برای عمود کردن مدیرانی که کج شده اند …!!!