آخرین خبر :

سرمقاله / نتایج عملی گفتمان وابستگی به بیرون از مرزها

سؤال اینجاست که آیا حامیان نظریه وابستگی اقتصاد به بیرون از مرزها، نمونه های موفقی از پیاده سازی نظریه خود را برای ارائه در اختیار دارند؟ اگر ایران در دوران رژیم پهلوی را نمونه تمام عیار کشوری که اقتصاد آن وابستگی کامل به بیرون از مرزها داشته و واردات کالای خارجی سراسر آن را گرفته بود بدانیم، آیا این رژیم قادر به حفاظت از حاکمیت خود شد؟ آیا دیدگاه رژیم پهلوی توانست حتی رفاه مورد تأکید این جریان را برای مردم کشور به ارمغان آورد؟ نگاهی کلی به آمار اقتصادی کشور در دوران رژیم گذشته و وضعیت طبقاتی مردم به روشنی نشان از شکست خوردگی نظریه وابستگی اقتصاد به بیرون از مرزها دارد.
بررسی های تاریخی حکایت از آن دارد که هرکجا دولتها بر اساس قراردادهایی بین المللی به قدرتهای خارجی اعتماد کرده و آنها را دارای حسننیت در اجرای قرارداد دانسته اند، شکستی سنگین در عرصه اقتصاد را متحمل شده اند. شاید خیانت آمریکایی ها به محمد مصدق که نماد اعتماد کامل یک سیاستمدار به دولت مذکور بود را بتوان از روشن ترین مثال های عهدشکنی آمریکایی ها دانست. بدعهدی که حتی در چند سال اخیر صراحتاً در سخنرانی های مقامات آمریکایی به آن اشاره شده است و گفته اند که آمریکا در سرنگونی دولت مصدق تأثیر مستقیم داشته است. در جریان قرارداد خریدهای نظامی میان رژیم پهلوی و دولت وقت آمریکا نیز ۱۲ میلیارد دلار از سرمایه کشور به آمریکا داده شد و رژیم پیشین و پس از انقلاب دولت موقت نه سلاح های طرف قرار داد را تحویل گرفتند و نه توانستند سرمایه را به کشور بازگردانند.
پس از انقلاب نیز به دنبال آزادسازی گروگان های لانه جاسوسی آمریکا توسط ایران بر اثر امضای «بیانیه الجزایر»، تحریم ها علیه ایران لغو شدند اما سه سال بعد با توسل آمریکا به موضوعات واهی همچون حمایت ایران از تروریسم، تحریم ها مجدداً علیه کشور احیا شدند. حتی در سالهای اخیر، آمریکا متن توافق شده توسط فرستادگان خود(برزیل و ترکیه) با ایران را که به توافق تهران موسوم شد، اجرایی نکرد. در جریان توافق موقت ژنو نیز شاهد بودیم طرف غربی به بسیاری از تعهدات خود عمل نکرد. برای مثال محموله طلای ایران که میبایست در اثر این توافق آزاد می شد، در زمان نهایی شدن توافق وین(یعنی با حدود یک سال و نیم تأخیر) و آن هم بر اثر نیاز آمریکا به امضای توافق نهایی به کشورمان وارد شد. وجه مشترک تجربیات گفته شده در بالا و بسیاری دیگر از اتفاقات تاریخی که بررسی آنها از حوصله این متن خارج است، این است که آمریکا تا زمانی که نیازمند و یا در موضع ضعف نباشد، به نفع هیچ کشوری، قراردادی را اجرایی نخواهد کرد؛ این قاعده حتی در مورد همپیمانان آمریکا نیز برقرار بوده است.
در همین راستا توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب در بهمن ماه سال ۹۳ در جمع فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران قابل توجه است؛ ایشان در این سخنرانی می فرمایند: «همه آنچه هم قرارداد بسته می شود بین مسئولین ما و بین طرف مقابل، باید روشن، واضح، غیرقابل تفسیر و تأویل باشد. اینجور نباشد که طرف مقابل – که با دبّه کردن و چک وچانه زدن، کار خود را پیش می برد – بتواند باز سر قضایای گوناگون، بهانه گیری کند، دبّه در بیاورد، کارها را مشکل بکند؛ نه، همه اینها برای این است که سلاح و حربه تحریم از دست دشمن خارج بشود. اگر بتوانند این کار را بکنند خوب است. البتّه باید به معنای واقعی کلمه تحریم از دست دشمن خارج بشود، تحریم برداشته بشود؛ توافقِ به این صورت [بشود]؛ والّا اگرچنانچه در این زمینه به توفیق نرسیدند، ملّت ایران و مسئولین و دولت محترم و دیگران، راه های فراوانی دارند و یقیناً باید آن راهها را طی کنند برای اینکه بتوانند حربه تحریم را بی اثر کنند و کُند کنند.»

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*