هنوز چند روزی از فاجعه پلاسکو نگذشته که مردم دریافتند بر پر کاهی بیتوته دارند، برجی عظیم با سازه هایی ۵۰ ساله اما بسیار درهم تنیده و مهندسی ساز فولادی در چشم برهم زدنی فرور یخت و آوار شد بر ذهن مردم و مسئولین که عدم باز نگری بر دستپخت های مهندسان ناظر و شرکتهای سازنده سازه های ساختمانی خطرات بالقوه ای است که با اتفاقی نه درحد پلاسکوی تهران می تواند حوادثی تلخ و فجایعی تکان دهنده را به فعل درآورد.
واقعیت سازه ها وابنیه های ساخته شده دراقصی نقاط کشورمان از استانداردهای بالا و قابل اعتماد و اطمینانی برخوردار نیستند وممکن است پس از پلاسکو زنجیره این حوادث قطع نشود.
بهانه ریزش ۵۰سال نوستالوژی مردم تهران و خاطره بازی با آن سازه سیمان و فولاد باعث گردید که به استانی بپردازیم که دایم در معرض و محاصره خطرات بالقوه طبیعی است.
خراسان جنوبی برخط و کمربند زلزله جهانی قراردارد که هرلحظه احتمال بیدار و فعال شدن گسل های خواب آلودش است، سال هاست که از خشم خشکسالی طبیعت ضربه خورده و می خورد، آبهای زیرزمینی اش به سرعت به قعر فرو می لغزند ونیاز به حفاری های عمیق تر دارد و همین مکش آب از قعر زمین های سخت این استان باعث فعال شدن گسل هایش می شود، دشت های استان درحال فرونشست است…
استان خراسان جنوبی دایم درحال تهدید است و همگی مان در خوابی عمیق هنوز به این باور نرسیده ایم.
فاجعه زلزله طبس…ضربه هولناک زلزله فردوس…خشم زمین در زلزله دشت بیاض و خضری و زیرکوه را همه بخاطرداریم، هنوز زخم این چنگ طبیعت بر چهره استان دیده می شود و همچنان هزاران خانوار در درون ناخودآگاهشان باترس برزمین زیرپایشان قدم می گذارند که نکند باز دهان بگشاید و ببلعد خانه و کاشانه و جان مردم را!!
پس از تبدیل این منطقه به استان و تغییرات ظاهری آن با شکل گیری انواع سازه های کوتاه و بلند مرتبه و حجم بزرگی از کارهای عمرانی آیا استانداردهای لازم برای ضد زلزله سازی خانه ها و سایر اماکن رعایت شده؟ آیا درساختمان های بلندمرتبه سیستم های ایمنی رعایت شده؟ سیستم ضدحریق تدارک دیده شده؟ پله های فرار اضطراری فراهم آمده؟ پاساژهایی که کم هم نیستند آیا درمقابل آتش وزلزله مقاومند؟ آیا شهرداری ها توانسته اند تجهیزات پیشرفته را فراهم آورند؟ دیدیم ودیدید که پلاسکو چگونه درنبود امکانات مجهز که لازمه آتش نشانان غیوربود درهم فروریخت ، درست بمانند کوهی ازماسه وهنوز هم پس ازچندروز ازدرون دارد می سوزد ولهیب می کشد.
اتفاقات اینگونه اند، خبرت نمی کنند در لحظه ای و در کسری از ثانیه یقه ات را می گیرند و داغانت می کنند.
در آن لحظات نه حرف و شعار جواب می دهد و نه اعتبار بازار و ارتباطات، درآن لحظه های حیاتی امکانات وابزارهای مقابله نجاتت خواهندداد. باور کنیم که استان خراسان جنوبی بر لبه تیغ راه می رود بااین عقب ماندگی وعدم توسعه دیگر رمقی برای جنگ با قهرطبیعت وخطاهای انسانی ندارد…خطر جدی است وچراغ زندگی دراین دیار وتااطلاع ثانوی زرد است.