آنقدر که از صنعت ومعدن و کشاورزی و…گفتیم و نوشتیم و آسمان و ریسمان کردیم، از جایگاه مهجور و غریب هنر در استان خراسان جنوبی غافل ماندیم و سراغی از این طفل تنها مانده در برهوت سخت زندگی نگرفتیم.
هنرخوش نویسی، نقاشی، هنرهای تجسمی، مجسمه سازی، تئاتر، سینما، نویسندگی، فیلمنامه نویسی ، فیلمبرداری، بازیگری، چهره پردازی و بسیار زیر مجموعه هایی دیگر ،.
هنر نقشی بسیار گران سنگ تر و تاثیرگذارتر از ارگانهای دولتی و شبه دولتی وخصوصی در فرهنگ سازی وهم نوایی اجتماعی دارد، هنر این توان را دارد که چون قدرت دیپلماسی حتی مرزهای جغرافیایی کشورها را در نوردیده وسوار بر امواج خروشان ارتباطاتی هزاره سوم خواستها و اهداف کشورها را به افکار عمومی جهان عرضه کند، آن هم بدون خدم و حشم و پروپاگانداهای اغواکننده.
هنر این زمینه را دارد که توانمندی های جامعه ای را با طعم انگیزه به رخ جهان بکشد، هنر این هنر را دارد تا به جامعه ای که به آن تعلق دارد شمیم و عطر امید و انرژی را تزریق کند، هنر آنگونه است که توانمندی های مدیران محصور در چارچوبه جغرافیایی را قوام و دوام بخشد وخود تبدیل به زیرساخت شود.
استان خراسان جنوبی قهرا هنرمندانی را درخود بزرگ کرده و به مردم اش عرضه داشته اما باکمترین بازخورد، شاید بی اغراق و واقع گرایانه باید قبول کرد که مجموعه هنر و هنرمندان این خطه درقیاس با نمودار کشوری جایگاهی درخور ندارند و چهره هایی ملی را کمتر به عرصه هنری کشور عرضه داشته اند چهره هایی درحد و مقیاس فرهیختگان دنیای علم اش که مرزهای کشوری را نیز در نوردیدند.
یکی دیگر از دلایل عدم توسعه یافتگی استان را می بایست در مغفول ماندن هنر دانست، کسانی که زمینه دارند اما امکانات ندارند کسانی که علایق و توانمندی هایشان می سوزد و نابود می شود.
تشکلهای هنری استان در رشته های گوناگون چه نقشی در شناسایی بارقه ها و جرقه ها و استعدادهای مکشوف استان دارند ؟ آیا اصولا این تشکلها عناوینی بر کاغذاند یا آنقدر قدرت اجرایی دارند تا توان برنامه ریزی وجذب و تربیت وسیع نوجوانان و جوانان مستعد رشته های گوناگون هنری را داشته باشند.
آیا امکانات سخت افزاری و نرم افزاری و بودجه های مکفی در اختیار آنان قرار دارد ؟
آیا تئاتر استان زنده است؟ اساتید تئاتر استان را کدامین مردم شناخته اند؟! آیا اصولا استان خراسان جنوبی در عرصه هنر سینما حرفی برای گفتن دارد؟ از تئاتر وسینمای شهرستانهای استان چه خبر؟ به جرات می توان مدعی شد که هنر در شهرستانهای یازده گانه هیچ جایگاه و بازخوردی نداشته و ندارد.
اگر تک ستاره ها و تک جرقه های گهگاه عرصه هنر استان را استثناکنیم واقعا چه حرفی برای گفتن وجود دارد؟!!
متاسفانه رسانه های مکتوب و تصویری استان آنقدر که به آسفالت کوچه و خیابان و خمیری و سوختگی نان بها می دهند و دست به قلم و دوربین می شوند، هیچگونه فضایی برای آشنایی مردم با چهره های هنری و حال و روز هنر بیمار و زمینه های گوناگون هنر بوجود نیاورده و نمی آورند.
شاید در بلبشوی عقب ماندگی استان و عدم توسعه یافتگی آن، هنر چون طفلی سر راهی درانتظار آغوش گرم و محبت آمیزی است که به آغوش گرم مدیریتی فهیم فروخزد…!!!