مردم انقلابی شهرستان بیرجند در روزهای ۵ بهمن و ۷ بهمن ۱۳۵۷ در مبارزه با رژیم شاهنشاهی ۴ شهید و ۲۰ جانباز تقدیم انقلاب کردند. ۵ بهمن ۵۷ – انقلاب بسان سیل بنیان کن به پیش رفته و با استعفای جلال تهرانی از شورای سلطنت باعث شد تا بختیار دستور دهد تظاهرات طرفداران قانون اساسی در ایران شکل گیرد این تظاهرات به بیرجند هم سرایت کرد بطوری که عده ای از مرزنشینان که حدود ۴۰۰ نفر بودند تحت حمایت شهربانی و ژاندارمری وارد بیرجند شده و در میدان آزادی به تخریب مغازه هایی که عکس امام خمینی (ره) را داشت اقدام کردند. دامنه این تخریب ها ساختمان کفش بلا، دکه مطبوعاتی خالدی، بازار و مسجد آیت ا… آیتی بود. آنها بی رحمانه مردم را مورد آزار و اذیت قرار داده در اثر این حملات افرادی به نامهای اکبر کلاته بجدی، حسین کلاته بجدی، مهدی رستمی، محمد استادی، حسین قیروانی، محمد علی کریم پور، رضا باغبان، ناصر صفایی، حسین صفایی و سید محمد حسین پور مجروح و در بیمارستان تحت مداوا قرار گرفتند. در جلوی مصلی میوه فروشی به نام محمود میری مورد حمله چماقداران قرار گرفته و به علت نگفتن شعار جاوید شاه ضربه مغزی شده و بعدا به شهادت رسید. چماقداران در برگشت از شهر در جلوی کافه منصور آباد موتور سواری که عکس امام (ره) روی طرق موتور نصب کرده بود را متوقف کردند و او را با ضربات پیچگوشتی بر گردن به طرز فجیعی به شهادت رسانده که نامش پرویز حسینی بود.
۷ بهمن ۵۷ – در این روز که مصادف با رحلت پیامبر اسلام (ص) بود مردم بیرجند از جلوی مسجد جامع پایین شهر حرکت اعتراضی خویش را با آوردن پلاکاردهای مختلف شروع کردند. شعارهای این راهپیمایی عبارت بودند از «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی/ ما پیرو قرآنیم/ ما شاه نمی خواهیم/نه شاه میخوایم نه شاپور/ نفرین به هر دو مزدور/ به گفته خمینی زمستونم بهاره/ سگ جدید دربار شاپور بختیاره» دامنه این شعار ها تا بیمارستان امام رضا (ع) ادامه داشت و در آنجا به خاطر اذیت نشدن بیماران شعار نمی دادند. در جلوی هلال احمر ماموران ژاندارمری مسلح ایستاده بودند به محض رسیدن به میدان کورش (ابوذر فعلی) نوک تیز شعارها علیه شخص شاه شروع شد. شلوغترین تظاهرات بود چون ابتدای تظاهرات از میدان ششم بهمن (امام فعلی) رد شده و انتهای آن در میدان ابوذر بود جوانان شعار مرگ بر شاه را سه مرتبه می گفتند و پاهایشان را محکم به زمین می زدند. یکی از ماموران جلوی جوانان آمد و گفت: شعار تند ندهید که دستور تیر اندازی داریم. بلافاصله حجت الاسلام واحدی عبایش را در آورد و به دور سرش گردانده و با تمام انرژی با جوانان شعار مرگ بر شاه را تکرار کرد که تیر اندازی شروع شد. در اولین دقایق تعدادی از عزیزان به خون غلطیدند ولوله ای به پا شده بود و بوی باروت، جیغ و دادهای زنان و کودکان همراه با صدای گلوله ها در فضای شهر می پیچید. هر کس به سویی می دوید. گاز اشک آورهایی که از سوی پلیس به سوی مردم پرتاب شده بود و عمل نکرده بود توسط جوانان دلیر به سوی ماموران فرستاده می شد. این مقاومت دلیرانه را نمی شود نوشت. قلم و بیان عاجز از نوشتن مقاومت ایثارگرانه مردم است. عده ای زیر دست و پا ماندند عده ای به کمک مصدومین و تیر خوردگان شتافتند که آنها را به مکان امن انتقال دادند، خبری از آمبولانس نبود، ماشین های وانت و ژیان نقش آمبولانس ها را در حمل مجروحین به بیمارستان ایفا می کردند. در این روز تعدادی به نام های رضا رمضانی، حسین قهوه چی، احمد چهکندی نژاد، محمد چرم آرا، حسن محمودی و محمد حسین علیزاده بیرجندی مجروح و در بیمارستان مورد مداوا قرار گرفته و دو نفر از جوانان دلیر به نام های علی سندروس و محمد سورگی به شهادت رسیدند.