یادداشت/ دیپلماسی عمومی اوباما و دم خروسی که از تحریم‌ها بیرون زده


سیاست اوباما در برابر جمهوری اسلامی را شاید بتوان سیاست یک بام و دو هوا نام برد. در همان زمانی که سیاست های دیپلماسی عمومی امریکایی سعی می کند به شهروندان ایرانی نزدیک شود، اما در همان حال جمهوری اسلامی را تحریم ظالمانه اقتصادی و دارویی می کند.

در این یادداشت نویسنده، سیاست های اوباما را نسبت به جمهوری اسلامی با محوریت موضوع دیپلماسی عمومی وی، مورد بررسی قرار داده است.

نگارنده همچنین در این مطلب دیپلماسی آمریکا در مواجهه با ایران را مورد ارزیابی قرار می دهد.

در بخش هایی از این مطلب می خوانیم:

 

«اوباما در ابتدا تلاش کرد طبق شعار انتخاباتی اش با گفتار نرم وارد شود ، خصوصا در مواجهه با جهان اسلام و جمهوری اسلامی ادبیات نرم را برگزید اما به تدریج رفتار سخت و خشن بر گفتار نرم برتری و سبقت گرفت و گاهی کاملا بر آن برتری می یافت. »

«در دوران ریاست جمهوری جورج بوش بود که موضوع پرونده هسته ای ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفت. در همان ایام یعنی در سال ۲۰۰۶ جورج بوش اقدام به تاسیس دفتر امور ایران در وزارت خارجه خود نمود که طراحی برنامه ها و استراتژی های مربوط به برخورد با کشور جمهوری اسلامی ایران که  دیپلماسی عمومی هم زیر مجموعه آن بود از وظایف اصلی این دفتر بود»

«از آن جا که ایالات متحده نمی توانست با کشور ایران همانند سایر کشورهای دیگر ارتباط داشته باشد و از داشتن سفارت و دفاتر رایزنی محروم بود، وزارت خارجه این کشور در سال ۲۰۱۱ اقدام به تاسیس سفارت مجازی خود در تهران کرد تا از این طریق بتواند ارتباطی شبه رسمی و شبه دیپلماتیک با شهروندان ایرانی برقرار کند.»

متن کامل یادداشت:

زینب ایمان پور

 

بعد از جنگ جهانی دوم ایالات متحده آمریکا به دلیل فاصله جغرافیایی با مناطق درگیر کمترین میزان خسارت را به همراه داشت و این موضوع موجب شد که بتواند به عنوان کشور قدرتمند در دنیا از او یاد شود. قدرت آمریکا سبب شد که تصور اشتباهی مبنی بر ارتباط با امریکا به عنوان یک امتیاز در اذهان شکل گیرد به همین دلیل ارتباط و دیپلماسی در امریکا مورد توجه قرار گرفت.

اما از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ دیپلماسی عمومی امریکا با سیاست های جدیدی همراه بود. سیاستی که به دنبال ایجاد نفرت از اسلام و مسلمانان و از طرف دیگر به دنبال بهانه ای برای تهاجم به کشورهای خاورمیانه و طراحی خاورمیانه جدید بود. حمله به افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم و کشتن هزاران انسان بیگناه در افغانستان ثمره سیاست های جدید امریکا بود. بعد از حمله به افغانستان تجاوز به عراق با بهانه واهی مبارزه با تروریسم و غارت اموال طبیعی عراق و باز هم کشته شدن هزاران انسان دومین نتیجه سیاست های امریکا بعد از ۲۰۰۱ بود.

با وجود تبلیغات عمومی و ضروری جلوه دادن این حملات اما طبق نظر سنجی ها، اکثریت مردم خصوصا شهروندان کشورهای اروپایی از اتخاذ چنین سیاست هایی ناخشنود بودند به خصوص رهبران و دیکتاتورهای کشورهای شرق آسیا از این حملات ناراضی بودند.

سیاستمداران امریکایی که از موج نفرت عمومی از امریکا آگاه شده بودند به دنبال ترمیم چهره امریکا  برآمدند. نتیجه این تغییر سیاست، در انتخابات سال ۲۰۰۹ امریکا با انتخاب باراک اوباما نمایان شد . اوباما برخلاف بوش دموکرات بود و با شعار تغییر توانست انتخاب شود. تغییری که در سیاست امریکا به وجود آمد حتی در نوع چهره رئیس جمهور هم نمایان بود اوباما اولین رئیس جمهور غیر سفید پوست امریکا بود که در برنامه های انتخاباتی اش سیاست های جرج بوش جمهوری خواه را نقد کرد و عنوان تغییر را سرلوحه شعار انتخاباتی اش قرار داد.

اوباما در ابتدا تلاش کرد طبق شعار انتخاباتی اش با گفتار نرم وارد شود، خصوصا در مواجهه با جهان اسلام و جمهوری اسلامی ادبیات نرم را برگزید اما به تدریج رفتار سخت و خشن بر گفتار نرم برتری و سبقت گرفت و گاهی کاملا بر آن برتری می یافت. ترکیب گفتار نرم و عامه پسند از یک سو و رفتار سخت و خشن از سوی دیگر به صورت یک الگوی مرکب و راهبردی از سال ۲۰۰۹ تاکنون در دستور کار اوباما و تیم راهبرد امنیت ملی و سیاست خارجی و داخلی وی  قرار گرفت. در واقع پوپولیسم و ماکیاولیسم در یک قالب مرکب و راهبردی ، شاکله اصلی گفتاری و رفتاری اوباما و دولت وی برای ترمیم و بازسازی قدرت مدیریت جهانی امریکا در قرن ۲۱ است .چنین پوپولیسمی برای کنترل افکار عمومی بسیار ضروری می نمود به خصوص که در خدمت اهداف ماکیاولیسمی امریکا قرار گرفته بود.

اوباما در سال ۲۰۱۱ هنگام اعلام تسریع خروج نیروهای امریکایی در کاخ سفید اعلام کرد: اینک زمان آن فرارسیده تا امریکا بر ملت سازی داخلی در کشور خود تاکید کند.

این جمله اوباما نشان می دهد که سیاستمداران امریکایی نیز به بازسازی چهره دولت امریکا پی برده اند خصوصا بعد از اعتراضات جنبش اشغال وال استریت در سپتامبر ۲۰۱۱ موضوع احیاء قدرت امریکا در نزد سیاستمداران آمریکایی اهمیت ویژه ای یافت.  به دنبال آن تصمیم گرفته شد از سیاست مستقیم مداخله در کشورها و استفاده از ابزار های خشونت پرهیز شود و با استفاده از قدرت نرم به اجرای اهداف استعماری در دیگر کشورها پرداخته شود .

دیپلماسی آمریکا در مواجهه با ایران

رابرت گیتس وزیر اسبق دفاع امریکا در کتابی تحت عنوان راهبرد دفاعی می گوید: «بسیاری از استراتژیست های امریکایی بر این اعتقادند که ساختار سیاسی ایران یکی از پیچیده ترین، شرقی ترین ، جا افتاده ترین و مبهم ترین نظام های سیاسی خاورمیانه در دوران موجود است . آنان بر این امر تاکید دارند که اهداف امریکا در قبال ایران نیز می بایست چنین ویژگی هایی داشته باشد . در حالیکه بر اساس تجربه طولانی می توان به این نتیجه رسید که رفتار زمامداران امریکا در برخورد با ایران ماهیت واکنشی ، غریزی ، مقابله جویانه و تاکتیکی داشته است.»

نگاهی به تاریخ روابط آمریکا با ایران بعد از انقلاب اسلامی میتواند رویکرد امریکا در قبال ایران را نشان دهد.

۸ آوریل سال ۱۹۸۰ رئیس جمهور دموکرات امریکا جیمی کارتر، بعد از اشغال سفارت امریکا در ایران به دست دانشجویان پیرو خط امام رسما قطع ارتباط با ایران را اعلام کرد و این گفتار وی با استقبال رهبران جمهوری اسلامی ایران مواجه شد . اما از همان تاریخ امریکا به نوعی به دنبال ارتباط با ایران بود چرا که نمیتوانست از منافعی که از این ارتباط به دست می آورد چشم پوشی کند و از طرف دیگر نگران قدرت گرفتن ایران بود. به همین دلیل در سال های بعد از آن در مقاطع مختلف برای ارتباط تلاش کرد. این تلاش یا از طریق فشار و تهدید اعمال می شد مثل تحریم یا در همان سالها واقعه طبس،  یا از طریق نفوذ در میان سیاستمداران ایرانی مثل واقعه مک فارلین.

در دوران ریاست جمهوری جورج بوش بود که موضوع پرونده هسته ای ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفت. در همان ایام یعنی در سال ۲۰۰۶ جورج بوش اقدام به تاسیس دفتر امور ایران در وزارت خارجه خود نمود که طراحی برنامه ها و استراتژی های مربوط به برخورد با کشور جمهوری اسلامی ایران که  دیپلماسی عمومی هم زیر مجموعه آن بود از وظایف اصلی این دفتر بود

اوباما در ۲۰ مارس ۲۰۰۹ در نخستین پیام نوروزی به مردم ایران از تعامل بر اساس احترام متقابل سخن به میان آورد اما در عین حال اتهامات گذشته مقامات و مراجع امریکایی را تکرار نمود .

از آن جا که ایالات متحده نمی توانست با کشور ایران همانند سایر کشورهای دیگر ارتباط داشته باشد و از داشتن سفارت و دفاتر رایزنی محروم بود، وزارت خارجه این کشور در سال ۲۰۱۱ اقدام به تاسیس سفارت مجازی خود در تهران کرد تا از این طریق بتواند ارتباطی شبه رسمی و شبه دیپلماتیک با شهروندان ایرانی برقرار کند.

در ماه آگوست سال ۲۰۱۳ امریکا  اقدام به انتشار گزارشی تحت عنوان «رسیدن به مخاطبان: دیپلماسی عمومی امریکا در قبال ایران» کرد. در این گزارش آمده بود که پس از واقعه تسخیر لانه جاسوسی که از آن «حمله به پایگاه های دیپلماتیک امریکا» نام برده بود که منجر به قطع رابطه دو کشور شد، امریکا از آن زمان تا کنون درصدد رسیدن به راهی برای همگرایی با مردم ایران بوده است.

گسترش فعالیت های مجازی و اینترنتی و ماهواره ای برای فارسی زبانان در راستای سیاست های دیپلماسی عمومی اوباما برای ارتباط مستقیم با مردم ایران است. وی در پیام های نوروزی خود تلاش کرده تا با استفاده از ادبیات فارسی با مردم ایران ارتباط داشته باشد و در واقع سیاستی اتخاذ کند که با شهروندان ایرانی ارتباط برقرار کند.

سیاست اوباما در قبال ایران اگر چه در سالهای آغازین ریاست جمهوری اش مبتنی بر مذاکره مستقیم بود اما این رویکرد سال های اخیر جای خود را به سیاست مهار و تشدید فشارهای سیاسی و اقتصادی از طریق پیشبرد سیاست اعمال تحریم های فلج کننده با همکاری همپیمانان اروپایی و بین المللی داده است. دولت اوباما نه تنها هیچ موفقیتی نسبت به روسای جمهور پیشین کسب نکرده، بلکه با اجرای همان سیاست‌ها و عنادورزی های پیشین، بیش از پیش دشمنی امریکا را بر مردم ایران ثابت کرده است.

برای مثال: حتی در زمانی که با مذاکره کنندگان ایرانی بر سر یک میز می نشیند، در همان حال تحریم های جدیدی علیه ایران به تصویب می‌رساند. درحالی‌که انتظار میرفت با توجه به شعارهای انتخاباتی اوباما به دور از فشار لابی های صهیونیستی، وی بتواند از طریق تعامل و گفت و گو، دیوار بی اعتمادی میان دو طرف را کوتاه سازد و حق ایرانیان را برای داشتن انرژی صلح آمیز هسته ای به رسمیت بشناسد.

در پیام نوروزی سال ۹۴ وی با بیان اینکه با انتخاب حسن روحانی به عنوان ریاست جمهوری پیام مردم ایران را دریافت کرده، اما جامعه جهانی نگران وضعیت هسته ای ایران است بر خواسته های غیر معقولانه ی امریکا در زمینه هسته ای تاکید کرد . حتی در زمانی که میان مداکره کنندگان ایرانی و امریکایی در لوزان بیانیه مطبوعاتی مشترکی به امضا رسید باز هم لحن اوباما از نگرانی از فعالیت هسته ای ایران حکایت داشت و حتی درخواست برای کنترل تاسیسات نظامی در آن به چشم می خورد.

از زمان توافق لوزان انتظار می رفت از خصومت امریکا کم شود، اما رفتار و سخنان سیاستمداران امریکایی شدت بیشتری پیدا کرده است، تا آنجا که هنوز از گزینه های نظامی علیه ایران یاد می کنند.

به هر حال به نظر نمی رسد اوباما با شعار تغییر توانسته باشد به واقع تغییر متفاوتی در روابط میان امریکا و ایران حاصل کند و سیاست های وی در محور دیپلماسی عمومی، همچنان با در بسته و عدم استقبال و بی محلی مردم ایران مواجه شده است و به بیانی دیگر میتوان گفت اگر چه امریکا در سیاست های دیپلماسی عمومی خود به دنبال جلب نظر شهروندان ایرانی است اما تهدیدها و وضع تحریم های امریکایی را می توان به مثابه بیرون زدن دم خروس امریکا دانست.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*