سرمقاله / فراموشخانه آسیب های اجتماعی…!

مناسبات اجتماعی بین مردم مجموعه رفتارها و فرهنگ یک جامعه راشکل می دهد که برمبنای آن می توان قانونمندی ویا ضدآن راتعریف نمود. آسیب های اجتماعی مجموعه ای است از کنش های گوناگون مردمی که متاثراز روش های مدیریتی شهری ویا سیاست گذاری هادرکلان مدیریت کشوراست. چگونگی پیدایی ونمود آن در جامعه وابسته به زنجیره درهم تنیده ای است که پیچیدگی های بسیارفراوان دارد.پایلوت  و بزرگترین عامل آسیب های اجتماعی را می توان در راستای باز تعریفی مناسب از (عدالت اجتماعی) دانست. زمانی که ثروتهای اجتماعی اعم از عناصرمادی و معنوی به شکلی حساب شده و معقولانه بین اقشار جامعه تقسیم نشود، پدیده شومی شکل میگیرد که به آن نابرابری وشکاف طبقاتی گویند، یعنی جایی که ۸۰درصد ثروت دردست ۲۰درصد مردم جامعه انباشت می شود و یا حدود۷۰درصدمنابع مالی درتهران قرار می گیرد و۳۰درصددیگرش در بقیه کشور،طبیعی است که هر چقدر این اعدادوارقام باتلرانسی علمی به واقعیت نزدیکتر باشند شرایط برای بسترسازی بروزآسیبهای اجتماعی مهیاتر می شود.
تقسیم ثروت به شکلی نامتوازن دربین اقشار اجتماعی باعث فروریزی اعتماد مردم به حاکمیت شده وراه گذر وگریزازقانون را برای آنانی که خویش را درمعرض ظلم می بینندفراهم وتوجیه پذیرمیکند، آنگاه هرکسی که مسئولیتی هرچندکوچک داشته باشد سعی میکند که با هر روشی سهمی فزونتراز آنی راکه حق خود می داند طلب کرده وبه دست آورد واینگونه است که اولین هسته های تشکیل باندهای کلاهبرداری واختلاس شکل گرفته و به روش هایی هوشمندانه سعی در کسب مال نامشروع، می شود یک قانون نانوشته !! وقتی که نتوان برمبنای اصول قانونی فرصت های شغلی را در اختیار مردم قرار داد هسته دیگری از آسیب های اجتماعی شکل می گیرد که بیاموزند چگونه برای دستیابی به اهداف، لابی گری ورابطه مداری را مشق کنند.
وقتی نتوان مردم را به لحاظ فراهم نمودن یک زندگی معمولی وآبرومند اقناع کرده وآنان را به باورآن رساند هسته دیگری از آسیب اجتماعی متولد می شود که نتیجه اش میشود برآیند فاصله مهلک طبقاتی، و اولین تنش ها وعدم باورپذیری به شعار مسئولان شکل می گیرد، جایی که دولت ها دیگر نمی توانند بر کمک های اجتماعی حساب بارکنند واقبال افکارعمومی راجلب کنند،چراکه مردم به خوبی فرق بین واقعیت و حقیقت را درک می کنند. عارضه خطرناک وسوال برانگیز حاشیه نشینی درتهران وکلانشهرها وحتی شهرهای معمولی یکی از مصادیق روشن آسیب های اجتماعی در کلان آن است، جایی که درصد ومیزان انواع بزه ها ازجمله سرقت، تهیه ومصرف وتوزیع موادمخدر،مشروبات الکلی، فحشا، زورگیری،آدم ربایی و زورگیری هر روز بیشتر اوج می گیرد. تنشهای اجتماعی وبه تبع آن خانوادگی و حالتهای تهاجمی مردم وپایین آمدن سطح تحمل آنان نیز باعث درگیری های فیزیکی گردیده وحاشیه امنی می شود برای امر مذموم طلاق و رشد خودکشی و افسردگی و سیع اجتماعی…!! شناخت آسیب های اجتماعی کار سخت و پیچیده ای نیست، مهم استفاده صحیح و کارشناسی شده از ظرفیت های موجود برای کنترل ویا ازبین بردن حاشیه  های زمینه های آسیب زاست، تا برمبنای آن بتوان از تنش های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی پیشگیری نمود.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*