سرمقاله / داستان استان…!!

امروز خراسان جنوبی – محمد راعی فرد-mohammadraeifard@yahoo
درگوشه ای از این کره آبی رنگ و در شرق کشور بزرگ ایران مکانی است که پس از تقسیم خراسان جنوبی اش خواندند. وسعت زیادی دارد به اندازه ۱۵۱ هزار کیلو متر مربع که از بسیاری کشورها بزرگتر است و سومین استان از باب وسعت در کشور است، اما این وسعت او را دومین استان بیابانی کشور کرده است.
استانی به شدت تشنه ، که از این همه سهم بارشهای فراوان در اقصی نقاط کشور فقط سهم سالیانه اش ۱۳۴ میلیمتر بارش است، با میانگین ۱۷ و نیم درجه سانتیگراد، حدود ۸۸۰ هزار هکتارش جزو کانونهای بحران بادی است.
با این وسعت فقط ۸۰۰ هزار نفر جمعیت دارد و بالغ بر ۱۱شهرستان چندین همسایه دارد، که استان های یزد و سیستان و بلوچستان، اصفهان، کرمان و خراسان رضوی از آن جمله اند.
بسیاری از روستاهایش اینک متروکه اند و با زوزه های تمام ناشدنی بادها وشنزارها و زمینهای بی آب ترک خورده و خانه های خشتی مخروبه دم سازند.
مردمانی دارد سخت کوش، صبور، آرام، ساکت و ساکن، مدرسه ای دارد که دو قلوی دارالفنون امیر کبیر است با نام شوکتیه.
بزرگانی از جنس فرهنگ، ادب و علم که تقریبا تمامی نام آورانش به تاریخ پیوسته اند. صنعت اش کوچک و بیمار است و روز به روز دارد آب میرود و نحیف ترمیشود، شرایط اقلیمی اش اجازه قطب کشاورزی شدن را از او ستانده، می ماند معادن اش که بزرگترین سکوی پرتاب استان از فرش به عرش است اما از مغفول مانده هایی است که به این زودی ها زنده نخواهد شد. بزرگترین و تنها معدن منیزیت ایران را در خود جای داده، بزرگترین ذخیره و معدن آزبست کشور را دارد، گرانیت و گل سفید و دهها ماده معدنی و قفل های سرزمین رویایی معادنی که هنوز شناخته و گشوده نشده اند.
سالها پس از تبدیل شدن به استان هنوز کماکان رتبه آخر توسعه یافتگی را دارد و خواهد داشت، چرا که عمق عقب ماندگی و نبود زیر ساختها آنقدر زیاد است که با شرایط معمول هیچ اتفاق خاصی درجهت ارتقای استان حتی به اندازه یک رتبه بالاتر وجود ندارد.
مردم ومسئولان و مدیران و فقط چهار نماینده استان نیز بر این باورند که شرایط همین است و غیر قابل تغییر، شکست را پذیرفته اند و آرام و قانع با وضع موجود دل خوش به ظاهری دارند که زندگی اش می نامند.
این استان قوانین کشوری، مالیاتی و بانکی را با سخت ترین روش ها اعمال می کند و باکمترین بازخورد در سرمایه گذاری داخلی و خارجی مواجه است.
حفره های عمیق مدیریتی دارد و همچنان از کمبود مدیرانی پای کار و علم گرا و ریسک پذیر رنج میبرد.
داستان استان خراسان جنوبی بس غمگین است و عبرت آموز، شاید مردمش در این داستان به دنبال قهرمانان و پهلوانانی هستند که نجاتشان دهند از این بحران و بنشانندشان بر سریر قدرتی که در آرزوی داشتنش سخت ملتهب اند.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*